Wp Header Logo 87.png

هنر دینی مسیر تربیت اخلاقی را هموار می‌کند + صوتدر دنیای امروز، هنر دینی فراتر از صرفاً بازتاب آموزه‌های مذهبی، نقشی مؤثر در تربیت اخلاقی جامعه ایفا می‌کند. این نوع هنر با تلفیق معنا و زیبایی، قادر است ارزش‌های اخلاقی و تعالیم دینی را به شکلی تأثیرگذار و درونی در ذهن و دل مخاطب نهادینه کند. درک دقیق از مفهوم هنر دینی و شناخت جایگاه آن در فرآیند تربیت اخلاقی، زمینه‌ساز تولید آثاری است که نه تنها پیام دینی را منتقل می‌کنند، بلکه تجربه‌ای زیباشناسانه و معنادار برای مخاطب فراهم می‌آورند. به این ترتیب، هنر دینی می‌تواند از مرز آموزش مستقیم عبور کرده و تأثیرات عمیق و پایدار اخلاقی ایجاد کند.

یکی از عوامل کلیدی موفقیت در تولید آثار دینی، رعایت هماهنگی میان محتوا، فرم و اجراست. نهادهای فرهنگی و آموزشی نیز نقش مهمی در تربیت هنرمندانی دارند که هنر را ابزاری برای تزکیه و تعالی جامعه بدانند. این زنجیره تأثیرگذار، از آموزش و پژوهش تا حمایت سازمانی و تولید حرفه‌ای، باید به‌طور منسجم عمل کند تا اثر هنری دینی پیام اخلاقی خود را به مخاطب منتقل کرده و در ارتقای فضایل اخلاقی جامعه نقش واقعی ایفا نماید. ایکنا پیرامون این موضوع با سپیده ملکی، استاد دانشگاه ادیان و مؤلف مقاله‌های متعدد در حوزه هنر اسلامی، گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا – در تحلیل جایگاه هنر دینی در تربیت اخلاقی جامعه امروز، ابتدا نیاز است که تعریف دقیق و روشنی از مفهوم «هنر دینی» ارائه شود تا بتوان نقش آن را در فرآیند تربیت اخلاقی ارزیابی کرد. بسیاری بر این باورند که هر اثر هنری، حتی اگر ظاهراً بی‌طرف به نظر برسد، حامل اندیشه و جهان‌بینی خاصی است. با توجه به این نکته، تعریف شما از هنر دینی چیست و چگونه می‌توان مرز میان هنر دینی و غیر‌دینی را در فضای فرهنگی و اجتماعی امروز تشخیص داد؟

هنر دینی را می‌توان هنری دانست که محتوای آن با تعالیم، ارزش‌ها و مضامین دین اسلام هماهنگ باشد. چنین هنری نه تنها در تعارض با اصول دینی قرار ندارد، بلکه می‌کوشد بازتاب‌دهنده و نمایانگر آموزه‌های دین باشد. این بازتاب ممکن است در قالب مستقیم، مانند بیان صریح مفاهیم دینی، یا غیرمستقیم، از طریق اخلاق، زیبایی و معنا صورت گیرد. بنابراین، هنر دینی را باید هنری دانست که در مضمون و پیام خود، ریشه در تعالیم الهی دارد. در این میان، نظریه‌ای در جامعه‌شناسی هنر به نام «رویکرد شکل‌دهی» وجود دارد که بیان می‌کند هنر می‌تواند جامعه را شکل دهد. بر اساس این دیدگاه، آثار هنری نه تنها بازتاب جامعه‌اند بلکه در ساختار ذهنی و اخلاقی آن نیز نقش دارند. بنابراین اگر محتوای آثار هنری برگرفته از دین اسلام باشد، آن آثار به شکل‌گیری جامعه‌ای اخلاقی و مبتنی بر ارزش‌های الهی کمک می‌کنند. از این رو، هنگامی که از جایگاه هنر دینی در تربیت اخلاقی سخن می‌گوییم، در حقیقت از ظرفیت تأثیرگذاری هنر در نهادینه‌سازی ارزش‌های اخلاقی سخن به میان می‌آید. آثار دینی از طریق روایت‌ها، نمادها و احساسات، قادرند ذهن و دل مخاطب را درگیر کنند و نوعی تربیت درونی و ماندگار ایجاد کنند که از مرز آموزش مستقیم عبور کرده و در جان جامعه رسوخ یابد.

هنر دینی مسیر تربیت اخلاقی را هموار می‌کند + صوت

ایکنا – برخی از اندیشمندان معتقدند که هنر دینی لزوماً بیان مستقیم مفاهیم مذهبی نیست، بلکه باید پیام‌های اخلاقی و معنوی را در قالبی زیباشناسانه و لطیف منتقل کند تا مخاطب، معنا را از طریق تجربه زیبایی درک کند. بر این اساس، آیا در تعریف امروزین از هنر دینی، محور اصلی را باید «زیبایی» دانست یا «معنا»؟ و چگونه می‌توان میان این دو عنصر هماهنگی برقرار کرد تا اثر هنری هم دینی باشد و هم برای جامعه جذاب و اثرگذار؟

در تعریف امروز از هنر دینی، نمی‌توان میان زیبایی و معنا جدایی قائل شد، زیرا زیبایی، بستر تجلی معناست. پیوند میان زیبایی و هنر، یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در فلسفه هنر است. در حقیقت، هنر دینی زمانی می‌تواند رسالت خود را در تربیت اخلاقی جامعه ایفا کند که محتوای آن در قالبی زیباشناسانه و دلپذیر عرضه شود. اگرچه هدف نهایی انتقال معناست، اما مسیر رسیدن به معنا از مجرای زیبایی می‌گذرد.

هنر دینی را می‌توان هنری دانست که محتوای آن با تعالیم، ارزش‌ها و مضامین دین اسلام هماهنگ باشد. چنین هنری نه تنها در تعارض با اصول دینی قرار ندارد، بلکه می‌کوشد بازتاب‌دهنده و نمایانگر آموزه‌های دین باشد

در این میان، شناخت مخاطب جایگاهی اساسی دارد. جامعه از گروه‌ها و طبقات متنوعی تشکیل شده و هر طبقه، درک خاصی از زیبایی دارد. به عنوان نمونه، برای طبقه متوسط که مخاطب عام‌تر آثار هنری است، فرم و جذابیت بصری اثر اهمیت ویژه‌ای دارد. بنابراین، هنرمند دینی باید بتواند مضمون الهی خود را در قالبی زیبا و درخور سلیقه و فهم مخاطب ارائه دهد تا اثرپذیری اخلاقی و معنوی آن افزایش یابد. در مقابل، در هنرهای مفهومی که بیشتر به انتقال معنا بدون توجه به زیبایی ظاهری می‌پردازند، گروهی از نخبگان فرهنگی یا هنری مخاطب‌اند. از این‌رو، اگر هدف، تربیت اخلاقی کل جامعه باشد، لازم است بستر زیبایی‌شناسانه در خلق اثر هنری دینی رعایت شود تا پیوند میان زیبایی و معنا برقرار گردد. این پیوند است که می‌تواند روح مخاطب را جذب کند و زمینه تحول اخلاقی و معنوی را فراهم آورد.

ایکنا – در شرایط امروز که فرهنگ مصرف‌گرایی و تصویرمحوری بر مخاطب غالب شده و رسانه‌های مجازی تجربه بصری را در اولویت قرار داده‌اند، هنر دینی چگونه می‌تواند بدون شعارزدگی و اغراق، مفاهیم دینی و فضایل اخلاقی را در لایه‌های پنهان اثر به مخاطب منتقل کند؟ به‌ویژه اینکه اغراق در نمایش ویژگی‌های اخلاقی گاهی نتیجه معکوس دارد و اثرگذاری کاهش می‌یابد.

یکی از ویژگی‌های کلیدی هنر دینی این است که می‌تواند مفاهیم اخلاقی و دینی را در قالبی ظریف و زیباشناسانه عرضه کند. وقتی اثر به شکل مستقیم و با تاکید اغراق‌آمیز بر یک ویژگی اخلاقی ساخته شود، مخاطب امروز که با تبلیغات و رسانه‌های پرهیاهو بزرگ شده، ممکن است واکنش منفی نشان دهد و اثرگذاری مطلوب حاصل نشود. در مقابل، ارائه مفهوم دینی در بستر ساختار و فرم هنری، به گونه‌ای که مخاطب به‌صورت غیرمستقیم آن را درک کند، ظرفیت بالاتری برای جذب و پذیرش اخلاقیات ایجاد می‌کند و ذهن و عواطف مخاطب را به شکلی طبیعی درگیر می‌سازد.

در این مسیر، ظرافت‌های هنری نقش محوری دارند. در داستان‌سرایی، موسیقی، هنرهای نمایشی و تجسمی، قرار دادن مفهوم اخلاقی در لایه‌های زیرین اثر، همراه با فرم زیباشناسانه، سبب می‌شود که مخاطب بدون احساس تحمیل، با مضمون اخلاقی ارتباط برقرار کند. این شیوه، تجربه زیبایی و درک معنا را با هم ترکیب می‌کند و به اثر هنری، بعد تربیتی و تأثیرگذاری عمیق می‌بخشد. این نوع هنر، به ویژه در مواجهه با نسل نوجوان و جوان، قادر است فضایل اخلاقی را به شکل طبیعی در ذهن آنان نهادینه کند. تأکید بیش از حد بر نام شخصیت یا اسطوره دینی، ممکن است بازدارنده باشد، اما تمرکز بر فضایل اخلاقی و بیان غیرمستقیم آن‌ها در قالب‌های هنری نوین، زمینه اثرگذاری بلندمدت را فراهم می‌کند. این اثرگذاری، اگر همراه با شناخت دقیق مخاطب و سازوکارهای زیبایی‌شناسانه باشد، می‌تواند نقش موثری در صعود اخلاقی جامعه ایفا کند.

ایکنا – با گسترش رسانه‌های تصویری و ظهور بسترهای تعاملی مانند بازی‌ها و هنرهای مشارکتی، هنر دینی چه نقشی می‌تواند در تربیت اخلاقی نسل نوجوان و جوان ایفا کند؟ 

نسل نوجوان و جوان امروز در محیطی زندگی می‌کنند که تجربه بصری و مشارکتی برای آن‌ها اهمیت زیادی دارد. در این شرایط، هنر دینی اگر صرفاً در قالب آثار سنتی عرضه شود، ممکن است جذابیت لازم را نداشته باشد. بهره‌گیری از رسانه‌های تعاملی مانند بازی‌ها، پرفورمنس و هنرهای مشارکتی، امکان ارائه فضایل اخلاقی و مفاهیم دینی را به شیوه‌ای جذاب و درگیرکننده فراهم می‌کند. این گونه ارائه، بدون اینکه پیام مستقیم و تحمیلی باشد، مخاطب را به تجربه و تعمق در مضمون وا می‌دارد. در این فضا، شخصیت‌پردازی و طراحی قهرمان‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد. بهره‌گیری از فضایل اخلاقی موجود در اسطوره‌ها و شخصیت‌های دینی، به جای تمرکز بر نام و هویت مشخص آنان، می‌تواند برای نسل جوان قابل پذیرش باشد. این رویکرد باعث می‌شود مخاطب ویژگی‌های اخلاقی را بپذیرد و در فرایند بازی یا تعامل، به‌صورت ناخودآگاه با مفاهیم دینی ارتباط برقرار کند، بدون اینکه حس تحمیل یا بازدارندگی ایجاد شود.

ارائه مفهوم دینی در بستر ساختار و فرم هنری، به گونه‌ای که مخاطب به‌صورت غیرمستقیم آن را درک کند، ظرفیت بالاتری برای جذب و پذیرش اخلاقیات ایجاد می‌کند و ذهن و عواطف مخاطب را به شکلی طبیعی درگیر می‌سازد

استفاده از لایه‌های زیرین ساختاری و زیبایی‌شناسانه اثر، امکان انتقال پیچیده و در عین حال طبیعی پیام را فراهم می‌کند. وقتی هنرمند بتواند این فضایل را در قالب روایت، فرم و تجربه تعاملی ارائه دهد، اثر هنری نه تنها آموزنده خواهد بود، بلکه تجربه زیبایی و اخلاقی همزمان را برای مخاطب فراهم می‌کند. این شیوه می‌تواند به‌صورت عملی و مستمر نقش تربیتی و اخلاقی هنر دینی را در جامعه امروز تقویت نماید.

ایکنا – با توجه به اینکه بسیاری از تولیدات هنری، حتی اگر با هدف ارائه پیام دینی ساخته شوند، به دلیل ضعف در اجرا یا عدم توجه به واقعیت‌های جامعه، موفق نمی‌شوند، از نظر شما چه عوامل کلیدی در فرایند تولید آثار دینی وجود دارد که باید رعایت شوند تا پیام اخلاقی و دینی اثر برای مخاطب باورپذیر و مؤثر باشد؟ همچنین نهادهای فرهنگی و آموزشی چه نقشی در تربیت هنرمندانی دارند که هنر را وسیله‌ای برای تزکیه و تعالی جامعه بدانند و نه صرفاً ابزار شهرت یا سرگرمی؟

یکی از عوامل کلیدی در موفقیت تولیدات هنری دینی، رعایت ظرافت‌های ساختاری و اجرایی در تمامی مراحل تولید است. این مراحل شامل برنامه‌ریزی، تهیه، کارگردانی، طراحی، بازیگری، موسیقی، و بهره‌گیری از بودجه مناسب است. هر ضعف یا کوتاهی در هر یک از این مراحل، فارغ از محتوا، می‌تواند اثربخشی اثر را کاهش دهد و باعث شود پیام اخلاقی دینی برای مخاطب باورپذیر نباشد. بنابراین، موفقیت یک اثر هنری دینی نیازمند هماهنگی دقیق میان محتوا، فرم و اجراست. علاوه بر این، نهادهای فرهنگی و آموزشی نقش بسیار مهمی در تربیت هنرمندان دارند. این نهادها می‌توانند نسلی از هنرمندان را پرورش دهند که هنر را ابزاری برای تزکیه و تعالی جامعه بدانند و نه صرفاً وسیله‌ای برای شهرت یا کسب درآمد. تجربه تاریخی نشان داده است که تربیت صحیح هنرمند در بستر آموزش هدفمند، همراه با رعایت اصول حرفه‌ای و اخلاقی، موجب خلق آثاری می‌شود که توانایی اثرگذاری عمیق بر جامعه و ترویج فضایل اخلاقی را دارند.

تربیت هنرمندانی که قادر باشند مفاهیم دینی و اخلاقی را در قالب‌های هنری جذاب و باورپذیر ارائه دهند، مستلزم توجه همزمان به پژوهش، شناخت مخاطب، زیبایی‌شناسی، و آموزش عملی است. نهادهایی مانند حوزه هنری، انجمن‌های سینمایی و مراکز آموزش هنر، اگر این مسیر را با دقت دنبال کنند، می‌توانند تولیدات رسانه‌ای و هنری مؤثری ایجاد کنند که در برابر جریان‌های غیر اخلاقی و سبک زندگی غیر دینی، نقش ایجابی و بازسازنده اخلاق اجتماعی داشته باشند.

ایکنا – با توجه به اهمیت هماهنگی میان نهادهای فرهنگی، مراکز آموزشی، سازمان‌های حمایتی و هنرمندان در تولید آثار دینی، چگونه می‌توان این زنجیره تأثیرگذار را به شکلی مدیریت و تقویت کرد تا هنر دینی بتواند به‌طور واقعی در ارتقای فضایل اخلاقی جامعه نقش ایفا کند؟ 

هنر دینی زمانی اثرگذار خواهد بود که تمامی حلقه‌های زنجیره تولید، از مراکز آموزشی و فرهنگی گرفته تا سازمان‌های حمایتی و خود هنرمندان، وظایف خود را به درستی ایفا کنند. مراکز آموزشی و فرهنگی نقش کلیدی در پرورش نسلی از هنرمندان دارند که به ارزش‌های اخلاقی و دینی پایبند باشند و هنر را ابزاری برای تزکیه و تعالی جامعه ببینند. اگر این مرحله به شکل هدفمند و پژوهش‌محور انجام شود، هنرمندان تربیت‌شده می‌توانند آثار دینی مؤثر و جذاب خلق کنند که پیام اخلاقی آن برای مخاطب باورپذیر باشد.

هنر دینی زمانی اثرگذار خواهد بود که تمامی حلقه‌های زنجیره تولید، از مراکز آموزشی و فرهنگی گرفته تا سازمان‌های حمایتی و خود هنرمندان، وظایف خود را به درستی ایفا کنند

سازمان‌های حمایتی و تولیدکنندگان هنر نیز باید به وظایف خود آگاه باشند و سرمایه‌گذاری و حمایت لازم را در اختیار هنرمندان قرار دهند. این حمایت شامل تأمین بودجه، آموزش‌های تکمیلی، مشاوره کارشناسی و ایجاد فرصت‌های اجرا و عرضه اثر است. هر گونه ضعف یا کوتاهی در این مرحله، حتی اگر هنرمند با انگیزه و توانمند باشد، می‌تواند مانع اثرگذاری اثر شود و پیام دینی و اخلاقی آن به مخاطب منتقل نشود. از منظر جامعه‌شناسی هنر، این حلقه‌ها یک پروسه زنجیره‌ای و همگرا هستند که عملکرد درست هر حلقه، اثرگذاری کل زنجیره را تضمین می‌کند. بنابراین، موفقیت یک تولید هنری دینی وابسته به هماهنگی و انسجام کامل میان آموزش، حمایت، تولید و عرضه است. وقتی تمامی این حلقه‌ها به درستی عمل کنند، هنر دینی قادر خواهد بود در ارتقای فضایل اخلاقی جامعه، ایجاد نگرش مثبت و اثرگذاری در زندگی روزمره مخاطبان نقش واقعی و پایدار ایفا کند.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام

source