مهسا بهادری: شاید به جرئت بتوان گفت که صدا و سیما مدتها بود برنامه خوبی نمیساخت برنامهای که بزرگان سینما و تلویزیون را بتواند دور هم جمع کند. چند مورد برنامه ساخته شد و بعد هم تعطیل شد اولی برنامه شیوه بود که تحلیلگران سیاسی و اقتصادی و فلسفی و هنری در برنامه حاضر میشدند و بعدی هم برنامه برنامه به «افق فلسطین» بود که رویکرد دیگری داشت و البته تیم سازندهاش هم شبانه تغییر کرد و از آن به بعد برنامه دیگر ماننده قبلش نشد، اما چیزی که این روزها کمابیش دنبال کننده مسائل تخصصی هنر را پای تلویزیون مینشاند، برنامه «جام جم» است، برنامهای تخصصی که مهمانانش کسانی هستند که از تلویزیون نقد میکنند،هنرمندان و مدیرانی که روزگاری خودشان در تلویزیون و برای این سازمان تولید محتوا میکردند، حالا در صف اول جایگاه منتقدان این سیستم ایستادهاند.
اگر با نگاهی منصفانه به ماجرا بنگریم این برنامه و مسائلی که در آن مطرح میشود، پس از صدگام روبه عقبی که صداوسیما برداشته، یک گام رو به جلو به حساب میآید، برنامهای که به وضوح به مسئولان این سازمان میگوید که باید و نباید چیست ولازم نیست آنها چندان کار خاص و عجیبی انجام دهند، کافیست شنوندگان فعالی باشند.
پیرو همین مسئله و یافتن حلقه مفقوده مدیریت در صداوسیما به گفتوگو با حسن هدایت، تهیهکننده پرداختیم که در ادامه میخوانید.
چه اتفاقی رخ میدهد که یک سیستم به مرور زمان نیروهای خودش را تبدیل به منتقدانی میکند که دیگر با آن سیستم کار نمیکنند؟
از دو منطر باید به این ماجرا نگاه کنیم، یک منظر اینکه برخی از مدیران وقتی دوران مدیریتیشان در یک سیستم به پایان میرسد منتقدان اصلی و سرسخت مدیریت بعدی میشوند، دسته دوم هم کارشناسانی هستند که از تجربیات آموختهاند و با نگاه کارشناسانه و دقیق به ماجرا مینگرند. حالا نکتهای که درباره این برنامه وجود دارد این است که اگر نیت خیری پشتش باشد و گوش شنوایی هم باشد قطعا اتفاق خوبی است.
اگر صداوسیما به صحبت منتقدان گوش دهد میتواند مخاطبان خودش را بازگرداند و شرایط را بازیابی کند؟
منتقدانی که وارد عرصه نقد میشوند قطعا از منظر شخصی به موضوعات میپردازند و اینها الزاما نظرات مانعی نیست، سازمان صداوسیما باید بررسی کند که عامه مردم دنبال چه چیزی هستند و پیدا کردن این ماجرا هم چندان سخت نیست اگر نظر سنجی از مخاطبان درست انجام شود، کاملا مشهود است که جنبه سرگرمی اهمیت بسیار زیادی برای مخاطب دارد، حتی برای رسیدن به این ماجرا هم نیاز به کار سخت و پیچیدهای نیست و اگر مسئولان همین حرفهایی را که مهمانان برنامه عنوان میکنند در برنامههای تولیدی خود اعمال کنند، صداوسیما سالهاست که جنبه سرگرمی مخاطب را از یاد برده و میخواهد همه چیز را به صورت میخ و چکش در ذهن مخاطب فرو کند. صداوسیما میتواند دولتی باشد اما به همه مردم سرویس بدهد و اینگونه فضای مجازی جای خودش را پیدا میکند، سینما و تئاتر و تلویزیون هم هریک در جای خود به مخاطب خدمت میکنند و اصل همه آنها هم جذابیت است.
مثال این ماجرا را با دو روزنامه قدیمی و دولتی ایران مقایسه میکنم روزنامه اطلاعات که در آستانه صد سالگی است و روزنامه کیهان که در آستانه 80 سالگی است اما تفاوتی که میان این دو وجود دارد چیست؟ روزنامه اطلاعات از همان ابتدا هم خط و مشی معتدلی را پیش گرفت و نظرات موافقین و مخالفین را منعکس کرد و از طرفی هم روزنامه کیهان که آن رویکرد تندرو را دارد و نتیجه هم نشان داده که اقبال مخاطب به کدام یک است. همین انتظار از صداوسیما هم وجود دارد ما نمیخواهیم صداوسیما اپوزیسیون شود میگوییم فقط میانه رو باشد.
درواقع شما حلقه مفقود شده این سازمان را میانه روی و سرگرمی میدانید؟
بله. در همهحای دنیا یک اصلی به نام سرگرمی وجود دارد، تلویزیون فقط یک سازمان آموزشی و آموزنده نیست و این یک تصور کاملا اشتباه است و باید این موضوع درنظر گرفته شود که تولید محتوا باید به گونهای باشد که همه مردم سرگرمی مناسب خودشان را پیدا کنند. لذا اول از همه باید بررسی کنند که مخاطبان چه کسانی هستند و چرا دیگر تلویزیون تماشا نمیکنند و نکته بعد هم شنیدن صدای منتقدان است.
نیازی به داشتن 40،50 شبکه تلویزیونی نیست، ما میتوانیم حتی سه شبکه داشته باشیم و با همان تعداد نیاز مخاطب را برطرف کنیم کاری که تا دهه هشتاد و اوایل دهه نود هم داشتیم انجام میدادیم شبکههای دیگر هم بودند اما عمده مردم از سراسر کشور این سه شبکه را تماشا میکردند.
الان تلویزیون نهایت سرگرمی که دارد و به مذاق مخاطب هم خوش آمده همین برنامه مناظره محور است، اما کسی که دغدغه این موارد را ندارد آیا این برنامه سرگرمش میکند؟ خیر، این سرگرمی است که حلقه مفقود شده صداوسیما است.
245245
source