به گزارش خبرگزاری تسنیم، مراسم گرامیداشت چهارمین سالگرد شهید مدافع حرم فاطمیون «سید محمدجعفر حسینی» پنجشنبه هفتم دی با رونمایی از کتاب زندگینامه وی با عنوان «راه سفید» در مجتمع شهدای هفتم تیر سرچمشه برگزار شد.

حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در این مراسم با اشاره به کار بزرگ رزمندگان فاطمیون در سوریه اظهار داشت: فاطمیون و شهدای فاطمی از چند جهت مشکل داشتند و بر همه موانع غلبه کردند. مهاجرین افغانستان مثل همه مهاجران با اقسام مختلف مشکلات مواجه بودند که بخشی طبیعی و بخشی کارشکنی بود که این‌ها را تحمل کردند. ابوزینب‌ها رفتند و به جای بقیه شهید شدند در حالی که ما فکر می‌کنیم افرادی که شهید شدند حیف شدند، اما متوجه نیستیم که ما هم با مرگی که افتخار ندارد خواهیم مرد و در برابر مرگ سرخ، ما گرفتار مرگ‌های زرد و سیاه خواهیم شد. ما در بستر می‌میریم و چیزی برای افتخار نه در این عالم و نه در عالم بعدی نداریم.

وی با تاکید بر اینکه فاطمیون به دنبال نفع شخصی نبودند، چون از نفع اصلی مطلع بودند، تصریح کرد: بعضی از رزمنده‌ها به عنوان تبعه بیگانه احتمال تعقیب حتی در ایران را داشتند. چرا باید چنین آدمی خودش را فدا کند؟ بی شک به خاطر ایمان به خدا و آخرت است. شهدای فاطمیون در راس شهدای دیگر هستند چرا که در اوج گمنامی رفتند و طلبی هم از کسی نداشتند. از برخی شنیدم در شرایط سخت جنگ سوریه یکی از گروه‌هایی که همیشه داوطلب پیشروی به سمت دشمن بود، لشکر فاطمیون بود. اگر این‌ها نبودند سوریه دست داعش و تکفیری‌ها و در نهایت رژیم صهیونیستی می‌افتاد.

عضو شورای انقلاب فرهنگی با اشاره به الزام حضور همه مسلمانان در جهاد بیان کرد: فرمان قرآن کریم جهاد برای مستضعفین در همه جهان است. برخی می‌گویند فلان اتفاق به ما چه ارتباطی دارد و درباره هر مسوولیت اجتماعی و انسانی همین را می‌گویند، چون فقط به فکر خودشان هستند، اما عده‌ای دیگر از خودشان عبور می‌کنند. امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند جهاد بر همه مسلمانان واجب است مثل نماز و روزه و غیره. نمی‌شود اسلام جهادی را قبول نداشت. نمی‌توانی بگویی حق را قبول ندارم باید از حق مقابل باطل دفاع کنی.

وی با اشاره به خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس گفت: شب عملیات کربلای 4 که برادرم مفقود شد، 18 سال داشت. با هم خداحافظی کردیم. برادرم قبل از حضور در جبهه آنقدر ترسو بود که وقتی می‌خواست به سرویس بهداشتی در حیاط خانه برود همه برق‌ها را روشن می‌کرد. این آدم تحت تاثیر امام راحل طوری شد که شب عملیات کربلای 4 لباس غواصی به تن کرد و وقتی پرسیدم به نظرت امشب چه می‌شود گفت من شهید می‌شوم، ولی خط را می‌شکنیم. گفت بیش از 30 رد مانع جلوی ماست و تازه به خط اول دشمن می‌رسیم. گفتم حسین (برادر دیگرم) خواب دیده شهید می‌شوی، گفت خودم هم خواب دیدم و مطمئنم شهید می‌شوم. بچه‌ها لبیک گفتند و رفتند که رفتند و ستون همه مفقود و شهید شدند جز چند نفر. یکی از بازمانده‌ها گفت در مسیر آنقدر این بچه‌ها مسخره‌بازی درآوردند و شوخی کردند که من گفتم ساکت باشید مگر نمی‌دانید کجا می‌روید شاید دو ساعت دیگر هیچ کدامتان نباشید. حتی فحش به آن‌ها دادم، یکی گفت اگر می‌ترسی ما خودمان راه را بلدیم تو با ما نیا. با چنین روحیه‌ای رفتند و شهید شدند.

انتهای پیام/

source