فهیمه نظری: روز یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۶۱ نزدیک به یک سال و نیم پس از آغاز رسمی جنگ ایران و عراق، مسعود رجوی در پاریس با طارق عزیز معاون صدام ملاقات کرد. این دیدار چهار ساعت به طول انجامید و در نهایت با صدور اعلامیهای مشترک توسط این دو به پایان رسید. در این اعلامیه آمده بود:
عزیز «تمایل صمیمانه»ی عراق را به امضای قرارداد صلح با در نظر گرفتن استقلال، تمامیت ارضی (دو کشور)، احترام به آزادی عقیدهی ملتهای ایران و عراق و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر به مسعود رجوی ابراز داشته است.
عزیز ضمنا مسعود رجوی را به عراق دعوت کرده و رهبر مجاهدین وعده داده که دعوت عراق را مورد بررسی قرار دهد.
معاون اول نخستوزیر عراق به نوبهی خود از این دیدار اظهار خرسندی کرد. طارق عزیز در پایان این دیدار به خبرنگاران گفت: «میخواستم از نزدیک با آقای رجوی آشنا شوم و با وی دربارهی جنگ و مبارزهی دو ملت ایران و عراق تبادل نظر کنم.»
عزیز در پاسخ یکی از خبرنگاران گفت: «خوشوقت خواهم شد که دوست عزیزم مسعود رجوی را در مقام نخستوزیری یا ریاستجمهوری ایران ببینم. با این حال نمیخواهیم در امور داخلی ایران مداخله کنیم.»
عزیز و مسعود تاکید کردند که عراق هیچگونه کمک مادی به «مجاهدین خلق» نمیکند.
در پایان رجوی تاکید کرده است که دیدار طارق عزیز با وی یک نقطه عطف سیاسی مهم در سطح منطقه و جهان در جنگ ایران و عراق به وجود آورده است! (اطلاعات، دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۶۱)
دربارهی این دیدار از ابراهیم خدابنده، از اعضای پیشین مجاهدین خلق و مدیرعامل کنونی انجمن نجات، که در تاریخ مورد نظر در انگلستان حضور داشته است پرسیدم. پاسخ ایشان را در پی میخوانیم:
«در ۱۹ دی ۱۳۶۱ من در لندن و مسئول انجمن دانشجویان مسلمان هوادار مجاهدین خلق در انگلستان بودم که خبر رسید مسعود رجوی با طارق عزیز در پاریس دیدار داشته است. خیلیها مثل من بهتزده شده بودند و باورشان نمیشد. حتی یکی از بچهها گفت که رژیم چه دروغهایی که نمیسازد.
این مورد هم مثل رفتن رجوی به پاریس همراه با بنیصدر و وقایع تروریستی ۷ تیر و ۸ شهریور و ازدواج با فیروزه بنیصدر و حذف شعارهای ضد آمریکایی و جلب حمایت غربیها و… همه را ابتدا در شوک فرو میبرد و به هیچ عنوان انتظار چنین چیزی را نداشتند اما هنر رجوی این بود که بهتدریج این مسائل را برای داخل تشکیلات عادی میکرد.
بعد از آن ارتباط با عراق حالت علنیتری به خود گرفت. سازمان در بغداد دفتر و رادیو داشت و در منطقهی کردی نیرو جمع کرده و عملیات میکرد تا اینکه مسعود رجوی در سال ۱۳۶۵ عازم عراق گردید. مسئله این بود که خطِ زدن سر نظام و سرنگون کردن جمهوری اسلامی شکستخورده بود و زدنِ سرانگشتان رژیم و ایجاد ناامنی و آشوب هم به جایی نرسیده بود و لذا وارد شدن مستقیم در جنگ ایران و عراق در دستور کار قرار گرفت.
مسعود رجوی در یکی از نشستهای شورا بعد از این ملاقات مطرح نمود که قصد دارد نهایتا به دعوت طارق عزیز به عراق برود. ابوالحسن بنیصدر واکنش منفی نشان داد و حتی به رجوی گفت شما خودتان را به طبیب نشان بدهید چون به نظر نمیرسد که حالتان خوب باشد.
بنیصدر به مسعود رجوی گفته بود که گیرم بتواند با این استراتژی حاکمیت ایران را به عهده بگیرد، جواب این خیانت را چگونه به مردم ایران خواهد داد. مسعود رجوی در پاسخ گفته بود که «کسی از پیروز سؤال نمیپرسد.» این جملهی معروف هیتلر است که او در ادامه گفته بود «کسی هم که شکست میخورد لازم نیست بماند تا به سؤالات پاسخ بدهد.» نه هیتلر و نه مسعود رجوی برای پاسخ به سؤالات نماندند.
اما مسئله این بود که این خواست آمریکا بود و به رجوی دیکته شده بود و آمریکا رجوی را تحویل صدام حسین داد. کما اینکه بعد از سقوط صدام حسین مسعود رجوی را کنار گذاشت و مریم رجوی را تحویل ترکی فیصل داد. طارق عزیز رابطه بسیار خوبی با آمریکاییها داشت و به همین دلیل هم بعد از فروپاشی رژیم صدام حسین اعدام نشد و اجازه یافت به خارج از عراق برود.»
۲۵۹۵۷
source