خبرگزاری تسنیم-مرتضی رنجبران

قلب رقه یک بازگشت به عقب در تولید آثار سینمایی با موضوع داعش محسوب می شود. خیرالله تقیانی‌پور در تولید فیلمی با موضوع داعش ضعیف عملکرده و در تصویرگری مولفه‌های اولیه یک اثر سینمایی ناکام مانده است.

اگر مخاطبان آثار مرتبط با مسئله داعش را در سال‌های اخیر دنبال کرده باشند به آثاری بر می‌خورند که قصه آنها در روایت کلی خیلی بی‌ربط با قلب رقه نیست و بازگردانده شدن یک زن و البته بخشی از اطلاعات برای خنثی سازی عملیات داعش بارها در آثار دیده شده است.

قلب رقه در قصه‌گویی دچار از هم گسیختگی است تا یک سوم ابتدایی نمی‌داند باید به دنبال چه باشد. در این فیلم خبری از قهرمان یا ضد قهرمان نیست و رضا با بازی شهرام حقیقت دوست کمتر از مولفه‌های قهرمان بهره برده‌است البته از یک وجه خوب است که بازی‌ها به ورطه اغراق وارد نمی‌شود. رضا بیشتر در نگاه کارگردان یک بازیگر اکشن بوده که در طراحی‌های ممکن در صحنه‌های مختلف حاضر می‌شود.

از سوی دیگر ابن حسام هیچ شباهتی به ضد قهرمان ندارد. ابن‌حسام جذابیت و قدرت و توانمندی و نه زیرکی یک ضد قهرمان را ندارد و در رفتار او با ریما و مادرش، هیچ نشانه‌ای از داعش دیده نمی‌شود. در عین حال نقش‌های طراحی شده در این اثر کاملا کلیشه‌ای است که از جمله این نقش‌ها که خیلی هم برای مخاطب معرفی نمی‌شود شخصیت آقا مرتضی و عباس است.

فیلم از فقدان یک منطق روایی رنج می‌برد. اثر بیشتر به دلیل دوری از از واقع‌گرایی در ترسیم وحوشی بنام داعش، شبیه برخی آثار دفاع مقدسی ابتدای دهه 60 شده و در برخی جاها به چنین آثاری طعنه می‌زند.

داعش قلب رقه یک دشمن احمق و کودن است و جمعی از ایرانیان در همه جای این داعش به طور غیر منطقی و بدون هیچ شک و شبهه‌ای حضور دارند. در عین حال قصه ملاطفت ابن‌حسام با زن و مادرش با توجه به مستندسازی‌های اتفاق افتاده و کلام سردار شهید قاسم سلیمانی درباره ضبح انسان‌ها و از جمله طفل‌ها از طریق داعش، به نوعی هجو این گروه تروریستی است تا ارائه تصویری دقیق از آنان.

همچنین کارگردان بیشتر توجه خود را معطوف به صحنه‌های انفجار و درگیری‌ها کرده که در نهایت این بخش‌ها نیز نمره قبولی نمی‌گیرد.

از همه این موارد که گذر کنیم شاهکار اثر، پایان بندی آن است. در جایی که ابن‌حسام برای زنده ماندن شیخ تلاش می‌کند و این در حالی است که او بارها نشان داده که سودای ریاست بر رقه را دارد.

همچنین سکانس مربوط به اتوبوس، دلیل انتقال زندانیان مهم با اتوبوس بدون هیچ اسکورت خاصی مشخص نیست و چرایی گذر از زندانی مهم توسط ابو حسام و رها شدگی او برای مخاطب نامفهوم است.

بازی‌های اثر در مجموع فاقد هرگونه کارگردانی و غیر قابل قبول است و شاهکار این بخش، بازی محمدرضا شریفی نیا در جایگاه عباس است که از کلیشه‌های مرسوم هم کمی عقب‌تر است.

 

در مجموع مسئله داعش دارای زوایای پنهانی است که معطوف به نجات یا رهاسازی دو گروگان نمی‌شود و متاسفانه این سوژه دستمایه برخی کارهای اخیر سینمایی و تلویزیونی درباره این گروه تروریستی قرار گرفته است. امروز نیاز داریم قصه‌های جذاب‌تری را در این باره برای ساخت فیلم در کنار کارگردانی قابل قبول داشته باشیم و صرف این حجم از بودجه بدون داشتن کمیته کارشناسی مشرف به امور سینمایی، نتیجه‌ای جز هدر رفت بودجه‌ها و در نهایت پخش آثار در تلویزیون ندارد.

انتهای پیام/

source