Wp Header Logo 53.png

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از پرسش‌هایی که در آستانه‌ی پیروزی انقلاب در ذهن بخشی از مردم ایران نقش بست، این بود که نقش حزب توده در حکومت آینده چه خواهد بود. نورالدین‌ کیانوری دبیرکل تازه‌ی این حزب در بهمن ۵۷ که در آن مقطع ۶۳ ساله بود در گفت‌وگویی با «ادوارد بهر» خبرنگار نیوزویک به این پرسش و پرسش‌های دیگر در این زمینه به‌ویژه نظر حزب راجع به امام خمینی پاسخ گفت. گزیده‌ی این گفت‌وگو که روز چهارشنبه ۱۸ بهمن ۵۷ در روزنامه‌ی آیندگان منتشر شد به این شرح بود:

حزب شما از سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۷) غیرعلنی بوده و به فعالیت‌های زیرزمینی پناه برده است. با نگرش به این موضوع آیا توان آن را داشته‌اید که حزب را دست‌نخورده نگه دارید؟

با وجود مشکلات فراوانی که داشته‌ایم، به‌ویژه در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹) که «ساواک» به طور جزئی در نهضت ما رسوخ کرد، هرگز ارتباط خود را از دست نداده‌ایم. برخی از اعضای ما بعد از گذشت ۲۶ سال هنوز هم در زندان هستند.

پشتیبانان اصلی شما چه کسانی هستند؟

طبقه‌ی کارگر ایران یک طبقه‌ی سه میلیون نفری نیرومند با آگاهی عمیق سیاسی است. با آغاز انقلابِ ایران سنت‌های حزب توده نیز احیا شد. در این جریان کارگران قدیمی که بسیاری از آنان سابقه‌ی زندان دارند در مقام راهنمای نسل جدید عمل می‌کنند. اکنون حتی مقام‌های رسمی خودِ شاه نیز پی برده‌اند که کارگران صنعت نفت فقط از راهنماهای حزب توده پیروی می‌کنند. ما هم‌چنین میان روشن‌فکران و بورژوازی حامیان زیادی داریم.

به طور خلاصه، تمام کسانی که به طور مستقیم با سرمایه‌داری انحصاری امپریالیستی ارتباطی نداشته‌اند می‌توانند در شمار هواخواهان ما باشند.

آیا این بدان معنی است که بسیاری از کسانی که در خیابان شعارهای طرفدار آیت‌الله خمینی می‌دهند در حقیقت اعضای حزب توده هستند؟

من این را نمی‌گویم، مقصود من این نیست، آن‌چه که من می‌گویم این است که آیت‌الله خمینی به مدت بیست سال با تمام قوا و به هر شکل ممکن، با شاه و امپریالیسم جنگیده است. ما از ابتکارهای آیت‌الله خمینی که عبارت باشند از جمهوری اسلامی، پایان دادن به رژیم سلطنتی، تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی جدید که منجر به ایجاد دولتی ملی و پایان دادن به برتری امپریالیست‌ها باشد، تضمین تمام اشکال دموکراسی همگانی و به‌کارگیری ثروت‌های ملی در راه منافع مشترک عموم پشتیبانی می‌کنیم. این یک تاکتیک موقتی نیست بلکه نمایانگر موضع جدی و روشن ماست.

به عنوان یک مارکسیست، آیا شخصیت عمیقا مذهبی آیت‌الله خمینی شما را ناراحت نمی‌کند؟

ملل شیعه‌مذهب همیشه ریشه‌هایی دموکراتیک داشته و پیوسته به نیروهای خلقی، ملی و ضدامپریالیستی وابسته بوده‌اند به همین دلیل وقتی آیت‌الله خمینی رویه‌ای ضد شاه در پیش گرفت و شعارهای تند ونیرومندی علیه شاه داد، هواخواهی و هم‌دردی ما را نسبت به خود جلب کرد. حزب توده به عناصر عینی پیشرفته‌ی نهضت آیت‌الله خمینی آگاهی دارد و ما تمام تلاش‌مان را می‌کنیم که با ایشان به یک زبان مشترک دسترسی پیدا کنیم. ما احساس می‌کنیم که آیت‌الله خمینی نقش کاملا پیش‌رویی در توسعه‌ی نهضت ایران دارد.

آیت‌الله خمینی و حزب توده تا کی می‌توانند راهی مشترک را ادامه دهند؟

برای مدتی طولانی، به عقیده‌ی من میان سوسیالیسم علمی و محتوای اجتماعی اسلام تفاوت‌های شدید وجود ندارد. برعکس، این دو وجه اشتراک‌های زیادی با هم دارند.

آیا شما تماس مستقیمی با آیت‌الله خمینی دارید؟ و آیا اخیرا کسانی را برای دیدار با وی فرستاده‌اید؟

به این پرسش نمی‌توانم جواب بدهم.

تقسیم نهایی قدرت را بین نیروهای مختلف چگونه می‌بینید؟

ترکیب جبهه‌ی متحده‌ای که ما پیشنهاد کرده‌ایم در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد. آن‌چه که برای حزب توده از اهمیت زیادی برخوردار است، برنامه‌ی مشترک است.

آیا با جبهه ملی هم هم‌کاری خواهید کرد؟

ما با هر حزب سیاسی که با برنامه‌ی ما موافقت داشته باشد کار خواهیم کرد. این برنامه‌ی ما به طور خیلی کلی عبارت است از پایان دادن به امپریالیسم آمریکا و دیگر انواع امپریالیسم، قطع خریدهای ویران‌گر، اسلحه و تاسیس یک مجلس موسسان واقعی و کامل. ما در مورد کار با یک حزب بورژوا اعتراض نداریم.

بعد از رسیدن شما به مقام رهبری حزب توده،‌ این حزب اعلامیه‌ای انتشار داد که طی آن خواهان تدارک برای جنگ مسلحانه‌ی همگانی شده بود. آیان این بدان معنی است که شما وقوع جنگ داخلی را اجتناب‌ناپذیر می‌بینید؟

یک حزب سیاسی همیشه باید تمام راه‌ها را برای خود باز نگه دارد. مبارزه‌ی ملی که به خروج شاه از ایران انجامید ممکن است با بودن ارتشی در خدمت ایران جمهوری، به نتیجه‌ی منطقی خود برسد؛ ولی این امکان نیز وجود دارد که نیروهای ارتجاعی ایران همواره با پشتیبانی امپریالیسم آمریکا و اسرائیل در صدد کودتایی برآیند، که به مراتب خونین‌تر و درنده‌خوتر از هر رویدادی باشد که تاکنون پیش آمده است، کودتایی در سطح کودتای شیلی و یا قتل‌عام کمونیست‌ها در اندونزی ما نمی‌خواهیم چنین اتفاقی بیفتد، ما نمی‌خواهیم سرکوب سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲) تکرار شود. بنابراین باید با چنین رویدادی مقابله بکنیم.

آیا جنگ مسلحانه را در نهایت گریزناپذیر می‌بینید؟

من بدبین نیستم، ولی در عین حال زیاد هم خوش‌بین نیستم. ما باور داریم که یک مبارزه‌ی ملی می‌تواند بدون خون‌ریزی‌هایی که از آن‌ها نام بردیم به هدف طبیعی خود برسد ولی ما باید در عین حال هوشیار باشیم.

برای رهبری مبارزه‌ی مسلحانه‌ای که از آن صحبت می‌کنید از کجا اسلحه خواهید آورد؟

در سراسر تاریخ، نیروهای انقلابی همیشه موفق شده‌اند این مشکل را از راه‌های مخصوص حل بکنند. اسلحه را همیشه می‌توان پیدا کرد، یا خرید. در در خود ایران سلاح‌های فراوانی موجود است.

اگر جنگی داخلی در ایران درمی‌گرفت، فکر می‌کنید ارتش چه نقشی بازی می‌کرد؟

ارتش ما ارتشی است که ریشه‌ی خلقی دارد، چراکه ۹۰ درصد سربازان این ارتش را روستاییان و ۱۰ درصد آن را طبقه‌ی کارگر تشکیل می‌دهد. ما متقاعد شده‌ایم نهضت انقلابی که در حال گسترش بوده است، پشت دیوارهای سربازخانه‌ها متوقف نخواهد شد. هم‌اکنون نیز می‌توان نشانه‌هایی از نفوذ انقلاب به سربازخانه‌ها را دید. ما می‌دانیم که برای سرکوبی تظاهرکنندگان، اکنون افسران ناچارند خواهان سربازان داوطلب بشوند. این می‌رساند که وفاداری ارتش یک وفاداری مطلق نیست.

پاره‌ای از ناظران به خاطر می‌آورند که زمانی روس‌ها، زیر فرمانروایی پطر کبیر به بخشی از ایران تجاوز کردند. به نظر شما امکان دارد ایران باز هم به قلروی نفوذ شوروی کشانده شود؟

اگر ایران به یک کشور دموکراتیک تبدیل بشود و روابط دوستانه‌ای با کشورهای سوسیالیست برقرار بکند، به اعتقاد من این کشورها در امور داخلی ما مداخله نخواهند کرد. اگر در کنار مرزهای جنوبی شوروی کشوری وجود داشته باشد برخوردار از یک دولت دوستانه و فاقد پایگاه‌های خارجی، شوروی بسیار خوشحال خواهد شد. یک ایران دوستانه می‌تواند بزرگ‌ترین تضمین برای امنیت اتحاد شوروی باشد.

۲۵۹۵۷

source