خبرگزاری تسنیم ـ محمد جلیلوند
فوتبال بهعنوان یک صنعت ـ ورزش جذاب که مخاطبانی میلیونی دارد، نزدیکترین ورزش به هنر هفتم به حساب میآید، چرا که در هردو روح زندگی دمیده شده است و وجوه نمایشی فوقالعادهای دارند، به همین خاطر نیز با فیلمهایی بهویژه در چهار دهه اخیر سینمای جهان مواجه میشویم که قصه آن حول محور فوتبال شکل گرفته است؛ از فیلم محبوب و تماشایی «فرار بهسوی پیروزی» ساخته جان هیوستون و با بازی ستارههایی مثل پله، بابی مور و… که یکی از پرفروشترین فیلمهای غیرایرانی اکران پس از انقلاب به حساب میآید تا نمونههای اندک و ضعیف در سینمای ایران که برای جذب مخاطب کار بسیار سختی پیشِروی خود داشتهاند.
فیلم سینمایی «پرویزخان» ساخته علی ثقفی که در آخرین روز جشنواره چهل و دوم برای اهالی رسانه به نمایش درآمد و بازخورد خوبی هم از آنها دریافت کرد، تازهترین فیلم ساختهشده در این رابطه در سینمای ایران است که برههای از دوران مربیگری زندهیاد پرویز دهداری را برای روایت قصه خود انتخاب کرده است. پس از باخت در بازیهای آسیایی 1986 سئول و درگیری پیشآمده بین دهداری و ستارههای مشهور آن سالهای فوتبال ایران که در نهایت به استعفای پانزدهنفره آنها منتهی شد، یک شوک ناگهانی این مربی اخلاقمدار را در یک دوراهی قرار میدهد: استعفا یا ماندن و ساختن یک تیم جدید از بازیکنهای ناشناخته، این همان نقطه طلایی این دوره زمانی است که ثقفی بهدرستی دست روی آن میگذارد و با تکیه بر آن قصه خود را پیش میبرد. در بخش مهمی از نیمه میانی فیلم که اختصاص به تلاش پرویزخان برای پیدا کردن بازیکن در زمینهای خاکی و در دستهچندمهای فوتبال تهران دارد، ثقفی بهخوبی از کلیشههای آشنا برای تماشاگر سود جسته است، در عین حال موانعی هم سر راه این مربی خوشفکر و شاگردان جوانش قرار میدهد تا نقاط عطش شکل بگیرد و تماشاگران را در بیم و امید نسبت به فرجام کار قرار دهد، البته بیشتر آن دسته از تماشاگرانی که از فوتبال دهه شصت و بازیهای تیم ملی کشورمان اطلاع چندانی ندارند.
در فیلمهایی از این جنس که شخصیتمحور محسوب میشوند، بازتولید شخصیتی واقعی چالشی بزرگ به حساب میآید که ذرهای لغزش میتواند کلّیت کار را به خطر بیندازد، اتفاقی که خوشبختانه در پرویزخان رخ نداده است و شاهد یک شخصیتپردازی موفق در آن هستیم، مرد شصتساله اصولگرایی که فوتبال برایش تنها در برد و باخت خلاصه نمیشود و شاگرد خلف مکتب شاهین به حساب میآید. تلاش او برای ساخت یک تیم ملی جدید، مرکز ثقل فیلمنامه به حساب میآید که نقشی کلیدی در قوام بخشیدن به این شخصیت قرار دارد. نشانهشناسی یکی از نکات مهمی است که در رابطه با خلق این شخصیت بهکار گرفته شده و به آن عمق بخشیده است، از قمقمه یادگار پدر که همیشه همراه داشته است و از آن آب میخورد تا کلاه پوستی قدیمی که در بسیاری از تصاویر بهیادگارمانده از دهداری بزرگ روی سرش دیده میشود. ثقفی بهخوبی از این عناصر ساده و بهظاهر پیشپاافتاده در خلق پرویز دهداری روی پرده نقرهای بهخوبی بهره گرفته است، بهویژه جایی که برای موفقیت تیم پا روی اصول سفت و سخت خود میگذارد و سراغ مهاجم اخراجی و یاغیشده خود میرود، همین طور جایی که برای موفقیت تیم دست از تاکتیک موردعلاقهاش برمیدارد. بهموازات قصه اصلی که اختصاص به تلاش دهداری و شاگردانش برای حضور در قطر و بازیای آبرومندانه جلوی تیم ملی کویت دارد، داستانک دیگری هم با محوریت یک فرمانده جوان ارتشی شکل میگیرد که بهخاطر موقعیت حساس جنگی و عملیاتی در شرف وقوع تقاضای لغو بازی را دارد، همه اینها هم دست به دست هم میدهد و تنش حاکم بر قصه را افزایش میدهد و آن را به فصل پایانی میرساند.
ساخت یک درام ورزشی به خودی خود کار دشواری است بهویژه این که علی ثقفی یک فیلماولی محسوب میشود، اما او بهشایستگی از عهده انجام آن برآمده و بهخوبی از جلوههای ویژه کامپیوتری در سکانسهای فوتبالی فیلم بهره گرفته است، همچنین از سایر عناصر همچون؛ موسیقی، طراحی صحنه و بهویژه گریم سود جسته و باورپذیری فیلم خود را افزایش داده است. او در انتخاب بازیگران هم بازیگر بزرگی بهنام پرویز پورصمیمی را برای ایفای نقش پرویز دهداری برگزیده است که بهمدد گریم شباهتهای زیادی به این بزرگمرد فوتبال ایران پیدا کرده است و الباقی هم شعبدهبازیهای پورصمیمی روی پرده سینماست. المیرا دهقانی هم در نقش دختر دهداری، باورپذیر است و در مدت زمان کوتاه حضورش به باورپذیری رابطه پدر و دختریشان کمک زیادی کرده است.
پرویزخان از آن دسته فیلمهایی است که روح زندگی در آن موج میزند و به بهترین شکل تماشاگر را با خود همدل و همراه میسازد، دقیقاً همان چیزی که سینمای ایران بهشدت به آن نیاز دارد.
انتهای پیام/+
source