Wp Header Logo 117.png

به گزارش خبرآنلاین -فیلم سینمایی «احمد»، به کارگردانی امیرعباس ربیعی، تهیه‌کنندگی حبیب در بخش مسابقه چهل‌ و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، فیلمی در ژانر حادثه‌ای و با روایتی از ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله مهیب و تراژیک بم ساخته شده است. فیلمی که بازیگر شناخته شده ندارد اما توانسته بخشی از زندگی و فعالیت های شهید احمد کاظمی را به تصویر بکشد. تینو صالحی، توماج دانش بهزادی و ساره رشیدی از بازیگران اصلی این فیلم به شمار می آیند

به روایت همشهری ؛ ساره رشیدی بازیگر سینما و تلویزیون در آثاری چون «زیرنظر» و سریالهای «آنتن»، «روزی روزگاری مریخ»، «خانه پرتقالی»، «مردم معمولی»، «میانبر» بازی کرده است. ساره رشیدی ایفاگر نقش «دکتر صدر» در فیلم «احمد» است. رشیدی برای حضور در این نقش توانست دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن را بگیرد.

* «احمد» برای شما اولین حضور پُررنگ در یک اثر سینمایی، ایفای اولین نقش جدی، اولین همکاری با کارگردان این فیلم در مواجه با این اولین ها چه چالش هایی مواجه بودید؟
همزمانی همه این اولین‌ها باعث شد که شرایط مقداری برایم گیج‌کننده باشد. امیرعباس ربیعی را نمی‌شناختم. پیش تولید «احمد» ماه‌ها طول کشید و آخرین کسی بودم که به جمع پیوستم و برای همین تمرینات فشرده و سختی در متن‌خوانی داشتم. فضای سینما به گونه‌ای است که بازیگر می‌بایست با هر کارگردان، رفتار متفاوتی داشته باشد و البته این متقابل است؛ من به دلیل شرایط کاری و تجربه‌ام در فیلم‌های کوتاه به این نتیجه رسیدم که باید زیرکانه نوع رفتارم با کارگردان را تشخیص دهم. در واقع طول کشید تا رفاقت و همکاری بین من و امیرعباس ربیعی که واقعا مانند برادر بزرگتر در کنارم بوده است، شکل بگیرد. پیش از «احمد» در سریال «آنتن» هم حضور جدی داشتم، منتهی این تجربه کمدی بود و من تجربه طولانی مدت در یک نقش جدی و فضای این چنین متفاوت را نداشتم. شخصیت «دکتر صدر» چهارماه در من زندگی می‌کرد و تفکرش در من جریان داشت. حتی موقع ظرف شستن در خانه‌ام به دنبال شخصیت او بودم و تلاش می‌کردم رگه‌هایی از شخصیت او را در زندگیم پیدا کنم. لحظه‌ای که پروژه تمام شد، من به خلوتی رفتم و برای «صدر» گریه کردم چون می‌دانستم دلم برایش تنگ می‌شود.

* از نقش «احمد» برایمان بگویید؛ ایفای نقش یک پزشک داغ دیده که قطعا ما به ازای واقعی هم دارد. چگونه به این نقش رسیدید؟ امیرعباس ربیعی چگونه به شما برای درک بهتر آن کمک کرد؟
ربیعی به عنوان کارگردان؛ کمک زیادی در ایفای این نقش به من کرد؛ در تمام صحنه‌های احساسی، برادرانه حس و داغی را که این زن در فیلم تحمل می‌کند، برایم بازسازی می‌کرد. ایشان کلمه به کلمه را برایم زنده می‌کرد و بعد مرا جلوی دوربین می‌فرستاد. یکی از مهمترین چیزهایی که فوق‌العاده به من کمک کرد این بود که داستان فیلم، مستند و واقعی بود. طبق تحقیقاتی که عوامل داشتند، یکی از عزیزانی که برای کمک زلزله بم رفته بود، تعریف می‌کرد که به محض رسیدن از ساعت ۴ صبح تا ساعت ۳ صبح روز بعد کار می‌کرده و فشار کاری زیادی داشته. بعد از خستگی که یک چادر برای خودشان دست و پا می‌کند، متوجه می‌شود که تعدادی پرستار و پزشک زن همچنان به کار ادامه می‌دهند. او خانم‌ها را صدا می‌کند و چادر را در اختیارشان می‌گذارد و می‌گوید که شما استراحت کنید. خانم‌ها به محض اینکه داخل چادر می‌روند، به یاد عزیزانشان زیرخاک می‌افتند و شروع به شیون و زاری می‌کنند. می‌خواهم بگویم که آن‌ها انقدر مشغول خدمات‌رسانی بودند که تا قبل از رفتن به داخل چادر حتی فرصت نداشتند باهم حرف بزنند و عزاداری کنند.نمی‌دانم چگونه ممکن است کسی که خانواده‌اش زیر آوار است، انقدر بزرگوار و محترم باشد که به دیگران هم فکر کند. این داستان آن قدر برایم تکان‌دهنده است که حتی یادآوری‌اش تمام وجود من را تسخیر می‌کند. اتودهایی که قبل از پیش‌تولید زده شده بود و خانواده و زندگی‌ نقش را برایمان شرح دادند، باعث شد به گونه‌ای نقش را باور کنم که هر روز به محض تمام شدن گریم در آینه به خودم می‌گفتم سلام «دکتر صدر». همه می‌دانستند شرایط روحی من در آن دوران تغییر کرد؛ نگاه و حتی صدایم در آن دوران عوض شد چون «صدر» بسیار متفاوت با «ساره رشیدی» بود.
* فیلم بر اساس داستان واقعی ساخته شده. چه قدر درباره نقش خود و ما به ازای واقعی آن از منابع مکتوب و گزارش‌ها بهره بردید و مطالعه داشتید؟
– از لحظه اولیه زلزله بم ویدیویی در دسترس نبود. فیلمی که در اختیار ما قرار گرفت مربوط به چند روز بعد از زلزله، زمانی که مسئولان برای بازدید و نظارت در آنجا حضور داشتند، بود. «شهید احمدکاظمی» هم در ویدیوها دیده می‌شد. در آن ویدیوها همچنان مردم شوک زده و پزشکان و پرستاران مشغول امدادرسانی بودند. از طریق سایت‌های مختلف هم تحقیقات زیادی انجام دادم اما از همه مهمتر حضور در خود بم بود که بسیار تاثیرگذار بود. برای من این نقطه درخشانی بود که احساسی‌ترین لحظه‌های «صدر» مانند اولین برخوردش با کاراکتر شهید احمد کاظمی در بم اتفاق می‌افتاد. معتقدم که نقل سینه به سینه از همه کتاب‌ها و همه منابع اینترنتی تاثیرگذارتر و ماندگارتر است. با هر کسی که آنجا حرف می‌زدم و به ویژه هنرورهای فیلم، همه‌شان داغ دیده بودند. سعی می‌کردم با همه درباره این حادثه صحبت کنم و پای قصه‌هایشان بنشینم. مستندتر از قصه آدم‌ها وجود ندارد و خدا این لطف را به من کرد که بتوانم با خود مردم بم درباره این موضوع صحبت کنم.
* حضور در «احمد» چه تجربه‌ای را برای شما رقم زد؟ و اگر بخواهید از مخاطب دعوت کنید این اثر را تماشا کند می گویید به چه دلیل؟
یکی از عجیب‌ترین تجربه‌هایی که داشتم، نزدیکی احساسی به خود فاجعه زلزله بم و بازماندگانش بود. انقدر ابعاد این فاجعه بزرگ بود که دعا می‌کنم خدا نصیب کافر نکند. تجربه دردناک و عجیبی بود که با بازماندگان چنین فاجعه‌ای بعد از ۲۰ سال حرف بزنم و متوجه شوم که آن‌ها داغشان هنوز تازه است. «احمد» اثری شرافتمندانه و دغدغه‌مندی تک‌تک کاراکترهای فیلم پیداست. بگویم هر کدام از این کاراکترها اتفاقی را رقم می‌زنند که قلب آدم برای همدلی‌شان به درد می‌آید. اینکه همه آدم‌ها فارغ از دین، سیاست و جنسیت همدلانه به هم‌نوعشان کمک می‌کنند، واقعا تکان‌دهنده است.
* کدام یک از سکانس‌هایی که خودتان بازی کردید، بیشتر دوست داشتید؟
سکانس رویارویی «شهید احمد کاظمی» و «دکتر صدر» از سکانس‌های مورد علاقه‌ام است. مواجه این شهید با زنی که بی‌نهایت خشمگین و اندوهگین است، نماد رویارویی مردم بم با دولت است.
* چرا از لهجه کرمانی برای شما در این اثر استفاده نشد؟
از آنجا که لهجه کرمانی را دوست دارم، خیلی برایش تمرین کردم.با توجه به اینکه اصالتا شیرازی هستم باید بگویم که لهجه شیرازی و کرمانی یک نزدیکی و قرابتی باهم دارند. دوست داشتم با این لهجه بازی کنم اما کارگردان گفت که وقتی کرمانی صحبت می‌کنم صلابت و به اصطلاح دیسیپلین «صدر» ازم گرفته می‌شود. نه که لهجه ایراد داشته باشد بلکه اشکال از من بود. برایم جالب بود که لهجه می‌تواند کاراکتر را نرم می‌کند. ما حتی فکر کردیم امکان دارد پزشک این فیلم اهل جای دیگری باشد و این اصلا عجیب و بعید نبود.

۲۲۰۵۷

source