Wp Header Logo 7.png

چندی است که دوباره فیلتر، و حتی هک و نابود کردن سایت‌ها و تارنماهایی که فیلم‌های سینمایی خارجی را بدون سانسور ارائه می‌دهند شروع شده است. تا جایی که من به خاطر دارم این کار هرچند صباحی یک ‌بار انجام می‌شود و برخی تارنماهای قدیمی و پرکار هم آن‌قدر در این موردها حرفه‌ای شده‌اند که پس از کوتاه‌زمانی، بدون آسیب دیدن ولی حتما با سختی و تلاش بسیار، از سدِ چنین برخوردهایی بگذرند. اما واقعا این کار چرا صورت می‌گیرد؟ جدا از هزینه‌ها و سختی‌هایی که دارد ــ که لابد انجامش با بودجه‌های کلانِ در اختیارگذارده کاری ندارد، در حالی که این بودجه‌ها باید در جاهای درستش و پشتیبانی و توانمندسازیِ فرهنگی هزینه شوند ــ این فیلم‌ها که فیلم‌های مستهجن نیستند و این تارنماها حتی فیلم‌های ایرانی را ارائه نمی‌دهند که کار خلافی انجام داده باشند و چرا منِ بالغ ــ‌ حتی اگر کاری با نویسندگی و فرهیختگیِ برخی مخاطبان هم نداشته باشیم ــ باید آثار هنری را از نگاهِ یک ممیز یا مدیرش که حداکثر در اندازه‌ی مدیرانِ شبکه‌های تلویریونِ رسمی است ببینم و قدرت انتخاب نداشته باشم؟

اگر غرض حمایت از بخشِ دوبله یا فیلم‌های ایرانی باشد که همه‌ی آن‌هایی که فیلم‌های ایرانی ارائه می‌دهند دریافتِ پول دارند و حداکثر برای حفظ حقوق برخی کارهای دوبله‌ی جدید هم می‌توان دریافتِ پوشه‌های صوتی دوبله‌ی فیلم‌ها را پولی کرد، هرچند خود تارنماهای قانونیِ پخشِ فیلم هیچ هزینه‌ای برای بهره‌برداری از تازه‌ترین فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی و غیره پرداخت نمی‌کنند (و این عینی‌ترین و احتمالا تنها سودی است که ما از سیاست‌های تقابلیِ خارجیِ نظام می‌بریم)؛ اما نابود کردن این تارنماها، آن‌هم در وانفسای وجودِ هزار و یک محدودیت برای تفریح مردمان و سلیقه‌های گوناگون در جامعه و به‌ویژه گسترشِ روزافزون فقر و بحران، چرا؟ طبیعتا غرضِ دوستان فیلترکننده حمایت از فیلم ایرانی یا دوبله نیست و متاسفانه مدیریتی بر این حوزه اعمال می‌شود که جز سلیقه‌ی مد نظر خودشان چیزی را برنمی‌تابد، آن‌ هم در حالی که در جهانِ رسانه‌ها ما تقریبا به هر محصول فرهنگی دسترسی داریم و همان‌طور که با سرکوب و بگیر و ببند نتوانستند مانع به‌کارگیریِ ماهواره، و سال‌ها پیش از آن ویدیو و حتی واکمن و نوارهای صوتی موسیقی‌های خارجی و ایرانیِ قدیمی شوند در این زمینه نیز کارشان بر خطاست (امروزه همه‌ی این‌ها در گوشی‌های عادی در دسترس‌اند).

بر خطا بودنِ ‌این نگاه از آن‌جا مشخص است که منِ نویسنده و دارای تجربه در برخورد ممیزی‌های وزارت ارشاد با متن کتاب، باید سلیقه‌ی کسانی را در سانسور و ممیزیِ دوبله‌ها بپذیرم که هیچ ارزشی برای کار هنری قائل نیستند و تازه‌ترین آثار، حتی از سینمای آمریکا (دشمن!)، را هم ولو به قیمتِ نابود کردنِ فیلم از رسانه‌ی سراسری پخش می‌کنند! و اصلا به این نمی‌اندیشند که بخش‌های کوتاه‌شده تا چه اندازه در بیان و درخششِ اثر ــ مثلا شخصیت‌پردازی یا طرحِ داستان ــ موثر بوده‌اند! البته در حوزه‌ی کتاب (چه تالیفی و چه ترجمه) کسانی هستند که بروند به وزارت‌خانه‌ی نام‌برده و اعتراض کنند یا در نهایت نوشته‌ها را ــ ولو با خشم یا ناراحتی ــ به‌ گونه‌ای تغییر دهند که محتوا حفظ شود، اما فیلم‌های خارجی چه؟ طبیعتا مدیران شرکت‌های فیلم‌سازیِ خارجی که نمی‌روند به ساترا، یا هر سازمان دیگری؟! در نتیجه دوستانِ ممیّز با فراغ بال ذهنیت خود را تحمیل می‌کنند. شوربختانه بخش دوبله که در این چند سال، به ‌واسطه‌ی همان چند تارنمای پخشِ قانونی فیلم‌ها، جانی گرفته بود هم در معرض بازگشت به وضعیتِ صداوسیمایی است و به‌تازگی برخی سریال‌های در دست دوبله متوقف مانده است!

این کارهای به‌زعمِ من کودکانه در وضعیتی انجام می‌گیرد که تلویزیون خصوصی نداریم و استفاده از ماهواره‌ها نیز گسترده شده است؛ یعنی در چنین وضعیتی و با وجود صدها مشکل بزرگ در کشور که گاه مملکت را تا آستانه‌ی آشوب پیش می‌برد، مدیریتِ صداوسیمایی، که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های زیان‌ده عمومیِ تحمیل‌شده به جیبِ مردم است، باید سلیقه‌اش بر فضای مجازی هم گسترش یابد! یادم می‌آید در اواخر دهه‌ی هفتاد هنگامی که از سوی روزنامه‌ای که در آن کار می‌کردم دیداری با مدیریتِ انتشارات صوتی و تصویری سروش داشتم و نزد او بیان کردم که در سطح ویدیو باید ممیزی کمتری بر آثار سینمایی اعمال شود چراکه مخاطبانِ این رسانه نسبت به رسانه‌ی همگانی تلویزیون محدودتر و فرهیخته‌تر هستند، گفت که برعکس چون این دستگاه امکان توقفِ فیلم (پاز کردن) را دارد باید نسبت به تلویزیون از ممیزیِ بالاتری برخوردار شود! – حالا که تلویزیون‌های جدید هم امکان توقف را دارند! – درباره‌ی برخی از سانسورهای سینمایی در یادداشت بعدی خواهم نوشت.

*روزنامه‌نگار و کنشگر فرهنگی

۲۵۹۵۷

source