به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «دعای سحر» یکی از دعاهای عظیم‌الشأنی است که از امام رضا علیه‌السلام روایت شده و آن حضرت فرموده است: این دعا، دعایی است که امام باقر علیه‌السلام در سحرهای ماه رمضان می‌خواند.

در عین حال یکی از آثار فاخر و ارزشمند امام خمینی (ره) «شرح دعای سحر» است؛ اثری که امام خمینی (ره) آن را در حدود 27 سالگی خود تألیف کرده و نشان از دانش و عرفان والای ایشان از دوران جوانی دارد.

خبرگزاری تسنیم به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با مفاهیم و مضامین والای دعای سحر که خواندن آن در سحرهای ماه رمضان توصیه شده، به بررسی بخش‌ها و نکاتی از امام خمینی (ره) درباره این دعای ارزشمند و والا پرداخته است.

نکات مهم فراز ششم از این دعای شریف را می‌خوانیم:

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِأَتَمِّها وَكُلُّ كَلِماتِكَ تامَّةٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها

خدایا از تو درخواست می‌کنم به حق کامل‌ترین مرتبه از مراتب کلماتت و همه مراتب کلماتت کامل است. خدایا از تو درخواست می‌کنم به حق همه مراتب کلماتت.

  • عوالم وجود و پهنه هستی، چه غیب و چه شهود آن، به مثابه کتاب و کلمات هستند؛ یعنی دارای باب‌های مرتب و فصول جداگانه و کلیدهایی هستند که آن باب‌ها را می‌گشاید و همچنین خاتمه‌هایی که کتاب به آنها تمام می‌شود.
  • تمام کتاب در «سوره فاتحه» گرد آمده و سوره فاتحه خود به اعتبار وجود جمعی در «بسم الله الرحمن الرحیم» و آن در «بای بسم الله» و آن در «نقطه زیر باء» گرد آمده است. امام علی (ع) در روایتی فرموده است: «أنا النقطة؛ نقطه بای بسم الله منم.»
  • در روایات آمده است که «بالباء ظهر الوجود وبالنقطة تمیّز العابد من المعبود؛ وجود با باء پدید آمد و عابد با نقطه زیر با از معبود جدا شد.» نقطه پایان این کتاب الهی و نوشته ربانی عالم طبیعت و کتاب وجود است.
  • اگر وجود مطلق و کتاب تألیف شده خداوند را «کتاب واحدی» به حساب آوریم، هر یک از عوالم دارای ابواب و اجزاء و سوره و فصل خواهد بود. گویا این فرموده خداوند متعال: «ومن آیاته ان خلقکم من تراب ثمّ اذا انتم بشر تنتشرون؛ از جمله نشانه‌های او این است که [پدر] شما آدمیان را از خاک آفرید. سپس هنگامی که [با توالد] به صورت انسان‌هایی شدید، بر روی زمین پراکنده گشتید» ناظر به این اعتبار است.
  • اما اگر سلسله وجود را «کتاب‌های متعدد» فرض کنیم، ناگزیر هر عالَم، کتاب مستقلی خواهد بود که به اعتبار مراتب و انواع و افراد باب‌ها و آیه‌ها و کلمه‌هایی دارد. و گویی این فرموده خداوند «لا رطب ولا یابس الّا فی کتاب مبین؛ هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتاب مبین آمده» به همین اعتبار است.
  • اما اگر بین این دو اعتبار جمع کنیم، وجود مطلق «کتابی خواهد بود که دارای مجلدات متعدد» و هر مجلد دارای باب‌ها و فصل‌ها و آیات و علائم روشنی است.
  • تمامیت هر چیز به حسب خود آن چیز است. به عنوان مثال تمامیت علم به «کشف حقیقت» است و تمامیت نور به آن است که «هیچ تاریکی در آن نباشد». به عبارت دیگر، تمامیت یک شیء خلوص آن از چیزهایی است که مقابل و مخالف آن است. از این جمله است «انسان کامل» که آیینه تمام نمای صفات الهی و جامع همه زنجیره هستی است.
  • حال با این ملاک، می‌توانی تمام بودن کلام و کلمه و اتمّ بودن آن‌ها را دریابی و بدانی که منظور از تمام بودن کلمه و کلام، وضوحشان در دلالت و عدم اجمال و مشابهتشان [با کلام یا کلمه دیگر] و بالاخره، خالص بودنشان از چیزهایی است که از جنس آنها نیستند. نتیجه آنکه کلمات موجود در این کتاب الهی برخی تامّ و برخی اتمّ، و بعضی ناقص و بعضی انقص‌اند. البته، سبب تمام یا ناقص بودنشان آینه بودن آنها برای عالم غیب الهی و سرّ مکنون و کنز مخفی است. هر چیزی که تجلی حق در آینه ذاتش کامل‌تر باشد دلالتش بر عالم غیب بیشتر است.
  • انسان کامل، چون هستی جامع و آینه تام همه اسماء و صفات الهی است، تامّ‌ترین کلمات الهی نیز هست؛ بلکه انسان کامل همان کتاب الهی است که همه کتب الهی در آن جمع است.
  • شیخ عارفان جناب صدرالمتالهین در کتاب اسفار می‌گوید: بدان ای مسکین، که این قرآن با هزار حجاب از سوی حق بر خلق نازل گشته، به خاطر کسانی که چشم دلشان ضعیف و دیده‌هاشان مثل خفاش از دیدن نور عاجز است. اگر بر فرض باء بسم‌الله با عظمتی که در لوح دارد بر عرش فرود می‌آمد، عرش ذوب می‌شد و نابود می‌گشت، چه رسد به آسمان دنیا. و کلام حضرت حق: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله؛ اگر ما این قرآن را بر کوهی فرو می‌فرستادیم، هر آینه می‌دیدی که از خشیت الهی خاشع و متلاشی گشته است» اشاره‌ به همین حقیقت دارد.
  • من (امام خمینی رحمه‌الله) می‌گویم: کتاب تکوینی الهی و قرآن ناطق ربانی نیز با هفتاد هزار حجاب از جهان غیب و خزینه پنهان الهی نازل شده است تا کتاب تدوینی الهی را حمل کند و نفس‌های واژگونه زندانی در طبیعت و جهنم‌های آن را نجات دهد و غریبان این وحشت آباد را به وطن‌شان راهنمایی کند. در غیر این صورت، اگر این کتاب مقدس و نوشته پاک سبحانی به اشاره‌ای از اشاره‌ها و جلوه‌ای از جلوه‌هایش تجلی می‌کرد و گوشه‌ای از حجاب‌های نورانی خود را از آسمان و زمین برمی‌داشت، ارکان آن را می‌سوزاند، و اگر بر فرشتگان مقرب جلوه می‌کرد، وجود آنان را درهم می‌کوبید. مولوی در این باره چه خوب سروده است: احمد ار بگشاید آن پرّ جلیل/ تا ابد مدهوش ماند جبرئیل.

انتهای پیام/

source