به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم-طیبه مجردیان: «الگوی سوم» یعنی گفتمان هویتی انقلاب اسلامی نسبت به زن، مدعی امکان و مطلوبیت توجه توأمان زنان به نقش خطیر مادری خود ضمن مشارکت آزادانه در سطوح مختلف اجتماعی است؛ این در حالی است که زنان به خصوص بعد از مادری در برقراری تعادل میان نقش‌های خانوادگی و اجتماعی خود دچار مشکلات متعددی می‌شوند.

به نظر می‌رسد تحقق هرچه بیشتر الگوی سوم نیازمند تمهیدات ویژه در جهت کاهش فشار نقش‌های مختلف زنان است. در واقع به دلیل تغییرات عمیق ساختاری جوامع مثل افزایش شهرنشینی، خانواده هسته‌ای، مهاجرت، آپارتمان نشینی و… از یکسو و تغییر سبک زندگی و افزایش سطح تحصیلات زنان و از دست رفتن حمایت خانواده گسترده در نگهداری از فرزندان، خدمات مراقبت از کودک به یکی از نیازهای مهم اقشار مختلف بانوان و خانواده‌ها تبدیل شده است.

این مسئله به دلیل قرار گرفتن ایران در بحران جمعیتی، اهمیت دوچندان پیدا می‌کند. به این دلیل که یکی از بزنگاه‌های اصلی بحث کاهش جمعیت و عدم تمایل زنان به فرزندآوری، تمایل زنان به مشارکت اجتماعی و مانع بودن فرزند در این موضوع است. تا جایی که رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار خود با اقشار مختلف بانوان بر رفع تزاحم نقش‌های خانوادگی و اجتماعی خانم‌ها به عنوان یکی از وظایف دولت تأکید کردند؛ بنابراین نگهداری از فرزندان در سنین پایین یکی از مشکلات بزرگ زنان و خانواده‌ها و لازمه چاره‌اندیشی جدی است. به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در ادامه پرونده جمعیت و‌ زن اجتماعی جدید، بررسی مسئله مهدکودک ها را هم در دستور کار خود قرار داده و در همین راستا با مهدی بیاتی؛ دکترای تخصصی تعلیم و تربیت، استاد دانشگاه و مشاور طراحی و اجرای مهدکودک در سازمان‌ها و ادارات دولتی و خصوص گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید:

وضعیت فعلی کودکستان‌ها چگونه است؟

*تسنیم: مسئله مهدکودک از کجا برای شما به وجود آمد؟

کار و تخصص من کودک و مهدکودک است. موضوع پایان‌نامه کارشناسی ارشد من بررسی تطبیقی کودکستان‌های ایران، انگلستان و سوئد بود. برای رساله دکتری هم روی موضوع عوامل مؤثر بر تربیت معنوی کودکان پیش از دبستان با ارائه مدل کار کردم.

اساساً حوزه کودک در دهه‌های اخیر اهمیت فوق‌العاده‌ای در تمام دنیا پیدا کرده است. پرداختن به حوزه رشد و توسعه اگر به حوزه کودک پرداخته نشود، کار عبث و بیهوده‌ای است. یک کشور توسعه‌یافته حوزه کودک را تقویت می‌کند در عوض زندان‌هایش کم می‌شود، بهداشت قوی‌تر می‌شود، مراجعه به پزشک کمتر می‌شود. این مسئله یک اصل کاملاً اثبات شده است اما ما برعکس داریم حوزه کودک را روز به روز ضعیف‌تر می‌کنیم. چه اتفاقی می‌افتد؟ مراجعه به محاکم قضایی زیاد می‌شود. یکی از کشورهایی هستیم که بیشترین پرونده قضایی را در دنیا داریم.

من همیشه به والدین می‌گویم 60درصد شخصیت یک فرد زیرششسال شکل می‌گیرد. این مسأله خیلی مهمی است. این روزها بسیاری از والدین می‌گویند انقدر که فضای رسانه زیاد شده، تربیت از دست ما خارج است ولی من معتقد هستم هنوز هم اصل تربیت دست پدر و مادر استچون اصل تربیت زیرششسال شکل می‌گیرد و در این دوره الگوی کودک، پدر و مادر است.

بعد از این دوره یعنی بعد از شکل‌گیری 60درصد شخصیت است که کودک وارد مدرسه می‌شود، معلم و مدرسه و بعد هم همسالان تأثیرگذار هستند و بعد هم که تمام می‌شود چون شخصیت شکل گرفته و ممکن است امکان تغییر یک درصد هم نباشد.

پس اصل تربیت زیر سنششسال است و اگر ما می‌خواهیم واقعاً پیشرفت کنیم و به نگاه مقام معظم رهبری جامعه عمل بپوشانیم و در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم باید حتماً در این حوزه کار کنیم. اما وضعیت کودکستان‌ها نه تنها رو به توسعه نیست که رو به پس رفت است و این مسئله خیلی وحشتناکی است یعنی ما وارد فضای اجتماعی می‌شویم که می‌تواند روز به روز آسیب‌زاتر باشد.

اقدام عجیب دولت نهم در تبدیل “اداره کل” به “دفتر” امور کودکان و نوجوانان

*تسنیم: درباره اینکه فرمودید وضعیت کودکستان‌ها رو به پس رفت است، توضیح بدهید.

در هر صورت همه ما زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران زندگی می‌کنیم. در دوره‌های مختلف سیاسی کشور یک زحمت‌هایی کشیده شده است. در موضوع کودکستان هم به همین شکل بوده و نمی‌توانیم به خاطر منفعت‌های سیاسی همه چیز را خراب کنیم.

قبل از انقلاب و در دهه‌های گذشته، سازمان بهزیستی کشور متولی مهدکودک‌ها بود. خیلی آزمون و خطا شد ولی نهایتاً مهدکودک‌ ذیل سازمان بهزیستی به بلوغی که می‌خواست در حوزه سازمانی رسید و مایک اداره کل کودکان و نوجوانان داشتیم اما در دولت احمدی نژاد برای کوچک سازی دولت، این اداره کل تبدیل به دفتر امور کودکان و نوجوانان شد.

*تسنیم: یعنی از قضا پروژه کوچک‌سازی دولت با مهدکودک‌‌ها شروع شد که نظارت بر مدیریتشان بسیار حساس و مهم و ضروری است؟

بله، متأسفانه. یک اداره کل تبدیل به دفتر شد. شما فکر کنید ما با انبوهی از مهدکودک‌ها و موضوعات مرتبط با مهدکودک‌ها و تعداد زیادی از مربیان و کودکان مواجه هستیم و یک دفتر طبیعتاً توانایی رسیدگی به آنها را نداشت. من آن زمان در جایگاه مشاور به آنجا رفت و آمد داشتم. یادم هست در دفتر امور کودکان و نوجوانان پنج، شش کارشناس بیشتر برای کل کشور نبود البته ستادهای استان‌ها کارشناس  که بعداً اصلاحاتی صورت گرفت.

حالا شما اهمیت حوزه کودک در توسعه کشور را در نظر بگیرد، از اینطرف نگاه کنید ظرفی که می‌خواهیم بگذاریم تا کشور توسعه پیدا کند و انقلابی و اسلامی شود، این ظرف کاملاً خالی است.چنین هدفی در این ظرف نمی‌گنجد. اگر باور داریم موضوع کودک مهم است و اگر می‌دانیم کشورهای توسعه یافته روی این حوزه سرمایه‌گذاری کردند و جواب گرفتند ما نمی‌توانیم از آن عبور کنیم.

 

دید منفی نسبت به مهد کودک‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟

*تسنیم: اما به نظر می‌رسد برخی مسئولان نسبت به راه‌اندازی مهد کودک‌ها رویکردی منفی دارند. این رویکرد و مقابله به چه دلیلی و بر چه مبنایی ایجاد شده است؟

در جواب شما باید بگویم به نظر من دو تا قصه وجود داشت. یک بخش نگاه ایدئولوژیک است.

مدیران ما زمان زیادی برای ماندن ندارند. در فکرشان این می‌گذرد که من مثلاً دو سال که بیشتر نیستم. دو سال دیگر وزیر عوض می‌شود و من هم عوض می‌شوم پس بهتر است کاری انجام بدهم که بازدهی کوتاه مدت داشته باشد. در حالی که حوزه کودک، حوزه کوتاه مدتی نیست. حوزه‌ای است که در بلند مدت سود می‌دهد.

حالا ما آسیب این نگاه کوتاه مدت خودمان را کجا دیدیم؟ در اغتشاشات که بچه‌های مهدکودک‌ها و خانه‌های ما کف خیابان بودند. این‌ها غریبه نبودند، از آسمان نیامده بودند، دهه هشتادی‌ها بودند کهده دوازده سال پیش در کودکستان‌ها و خانه‌های ما داشتند تربیت می‌شدند. کشور چقدر هزینه داد تا ما از این بحران‌ها عبور کنیم و هنوز هم درگیرش هستیم و ادامه دارد.

*تسنیم: من شاید اشتباه کنم ولی فکر می‌کنم یکی از دلایل نگاه منفی به مهد کودک به این باز می‌گردد که کلاً یک نگاه منفی نسبت به اشتغال زنان وجود دارد و چون کودک را منتسب به زنان می‌دانند و مهدکودک را حمایتی برای توسعه اشتغال زنان فرض می‌کنند، می‌گویند چرا ما باید انقدر روی مهد کودک‌ها سرمایه‌گذاری کنیم در حالی که دل خوشی از اشتغال زنان نداریم؟

اتفاقاً اصل شکل‌گیری مهدکودک در دنیا به خاطر کار زنان بود.ابتدا هم از قرن 17 و در انگلستان شروع شد. جامعه صنعتی شده بود و خانم‌ها سر کار می‌رفتند و نمی‌دانستند بچه‌هایشان را چه کار کنند. آن زمان بچه‌های کشورهای اروپای غربی هم زیاد بودند. خب گفتند بغل کارخانه‌ها مراکز نگهداری کودک بزنیم تا مادرهایی که می‌خواهند سر کار بیایند دغدغه نداشته باشند. بچه‌هایشان را داخل مهد کودک‌ها بگذارند و راحت کار کنند. همین موضوع در یک مقطعی در کشور ما هم هست. ولی الان ضعیف‌تر از 20 سال گذشته در این موضوع داریم عمل می‌کنیم.

*تسنیم: بله من خیلی شنیدم که ادارات و دانشگاه‌ها یک زمانی مهد کودک داشتند ولی از یک زمانی به بعد این مهدکودک‌ها تعطیل شد!

بله دلیل داشت.

در واقع هدف از واگذاری مهدکودک‌ها به بخش خصوصی کوچک‌سازی دولت بود. اما همه چیز را که نمی‌شود واگذار کرد. چرا بنگاه‌های اقتصادی را واگذار نمی‌کنیم؟ اساساً شما چقدر نسبت به بخش خصوصی گزینش داشتید که آن را در جایگاه بسیار مهم تربیتی بچه‌های کارمندان خود قرار دادید؟ این خیلی مهم است. آدم واقعاً نگران می‌شود.

زنان , مهدکودک , حقوق کودک , زنان و خانواده , الگوی سوم ,

مهدکودک‌ها از طریق مزایده واگذار می‌شوند؛ هر کس بیشتر پول بدهد متولی مهدکودک می‌شود!

*تسنیم: یعنی کودک آماده شکل‌گیری را دست کسانی می‌سپاریم که هیچ شناختی نسبت به آنها نداریم.

بله.

نحوه واگذاری مهد کودک‌ها هم جالب است، از طریق مزایده واگذار می‌شوند! یعنی هر کس بیشتر پول بدهد متولی مهد کودک می‌شود. شما باید برای چنین نهادی ذره بین بردارید و دنبال آدم بگردید نه اینکه به مزایده بگذارید و بگویید هر کسی بیشتر پول داد. شاید یک آدم پول دارد ولی به هیچ وجه صلاحیت ندارد. شما باید مسئولیت بچه‌ها را به چنین کسی بسپارید بعد یک سال دیگر بگویید چرا اینطور شد؟ این قانون از اساس غلط است.

نباید مهدکودک را که جزو امور رفاهی و حساس کشور است در سازمان‌های دولتی به مزایده گذاشت. البته از این طرف به مزایده هم گذاشته نشود، پارتی‌بازی به وجود می‌آید. آدم گاهی نمی‌داند چه کار باید کرد. به مزایده نگذارند مثلاً رئیس فلان سازمان می‌گوید دختر خاله من بیکار است بیا اینجا مهد کودک را تو دست بگیر. مگر اینکه یک سیستم و چهارچوب درستی طراحی شود. یک شورایی تصمیم بگیرند. ما چنین کاری را در دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام دادیم. یک شورای سیاست‌گذاری درست کردیم، پنج شش نفر را عضو کردیم و قرار شد آن‌ها تصمیم بگیرند که مسئولیت مهدکودک به چه کسی واگذار شود و چه کارهایی انجام شود.

*تسنیم: بله اتفاقاً من با یکی از مسئولین صحبت می‌کردم، ایشان هم معتقد بودند از مهدکودک‌های دولتی چیزی جز فساد در نمی‌آید. ایشان هم در نحوه واگذاری‌ها مهدکودک‌ها مسئله داشتند.

ما باید یک اتفاق ایجاد کنیم. مهدکودک مظلوم‌ترین بخش هر سازمانی است. کودک در کشور ما مظلوم است و تلقی ما این است که کودک متوجه امور نمی‌شود، مثلاً برای توهین می‌گویند برو بچه! در خانواده‌ها کودک چون نمی‌تواند فریاد بزند، چون زورش به چیزی نمی‌رسد مظلوم واقع می‌شود. در نهادها هم همین اتفاق می‌افتد. در جامعه هم همین است. مهدکودک‌ها بخش مظلوم جامعه هستند. با یکی از مدیران نهادها صحبت می‌کردم به من گفت آقای دکتر چرا انقدر شلوغش می‌کنی؟ مهد کودک که انقدر مهم نیست! بابا کودک ارزشمند است اینطوری نگو مهد کودک! اتفاقاً بیارش بالا، خیلی کار مهمی هست. باید روی این مسئله فکر کنیم، برای حل این مشکلات تلاش کنیم.

کرونا باعث تعطیلی 50 درصد از مهدکودک‌های کشور شد

*تسنیم: قطعاً همینطور است. درباره وضعیت پس رفت مهدکودک‌ها می‌فرمودید.

بله ما  با یک کوچک‌سازی دولت‌ و واگذاری مهدکودک‌ها به بخش خصوصی مواجه هستیم. جلوتر هم که آمدیم مواجه شدیم با دولت‌های بعدی و بعد هم کرونا.

وقتی سال97 و 98کرونا آمد، بالای50درصد از مهد کودک‌های کشور تعطیل شدند. چون اکثراً استیجاری بودند و توان دادن هزینه نداشتند به سمت تعطیلی رفتند. هیچ حمایتی هم از آنها صورت نگرفت. نهایتاً وام داده شد، وامی که باید بازگردانده شود. کودکستانی که کار نمی‌کند، وام را چگونه باید برگرداند؟ پس ما با تعطیلی تعداد زیادی از مهد کودک‌ها مواجه شدیم. بعد کرونا تموم شد و مهدها باز شد، این یعنی چه؟ یعنی متقاضی زیاد و عرضه کم. هزینه‌های مهد کودک بالا می‌رود.

هزینه مهد کودک در کشور ما خیلی بالاست. اما در کشوری مثل سوئد بالای90درصد هزینه مهدکودک‌ها را شهرداری هایشان می‌دهند. یک نکته جالب دیگر هم اینکه مراکز زیر مجموعه و پرورش مالیات نمی‌دهند اما مهد کودک‌ها باید مالیات بدهند. این هم یکی از عواملی است که باعث گران شدن هزینه مهدکودک می‌شود. می‌دانید سال‌هایک درگیری وجود داشت بر سر اینکه متولی مهدکودک‌ها چه سازمانی باشد که در نهایت مسئولیت این سازمان به آموزش و پرورش داده شد.

*تسنیم: بعضی‌ها می‌گویند کشوری مثل سوئد و کلاً کشورهای اسکاندیناوی در اروپا و آمریکا به لحاظ خدمات دولتی که در زمینه خدمات مراقبت از کودک می‌دهند در اروپا و آمریکا استثنا هستند.

خیر، آلمان هم همینطور است. به نظر من این حرف بی‌ربطی است که می‌زنند. این کشورها فهمیدند که کودک ارزشمند است، به همین خاطر انقدر هزینه می‌کنند. شما پولت را جایی سرمایه‌گذاری می‌کنی که10سال بعد بهره‌برداری کنی. این کشورها دقیقاً روی منابع انسانی خودشان سرمایه‌گذاری می‌کنند تا20سال بعد برداشت کنند. بچه‌های خودشان را صنعتی بار آورده‌اند. واقعاً هزینه کردند، مهد کودک‌های خوب طراحی کردند، روی آموزش بچه‌ها سرمایه‌گذاری کردند. ژاپن هم به همین شکل، ژاپن مگر منابعی دارد؟ ژاپنی‌ها در کوه برنج می‌کارند. منابع ژاپن هم نیروی انسانی‌اش است.

*تسنیم: پس چون نیروی انسانی برای آنها اهمیت دارد، روی مهد کودک‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند.

بله، چون این را هزینه صرف نمی‌دانند. هزینه مهدکودک در مقابل فسادهای مالی که بعضاً در کشور ما کشف می‌شود، خنده‌دار است. مثلاً شما می‌گویید من هزار میلیارد تومان در حوزه کودک می‌خواهم سرمایه‌گذاری کنم. این مبلغ واقعاً برای کشور ما چیزی نیست. اتفاقاً تخلف‌هایی که به وجود می‌آید به خاطر عدم سرمایه‌گذاری در حوزه کودک است. این فرد وجدان ندارد چون تربیت نشده و حالا که بزرگ شده دزد شده است. اتفاقاً این‌ها برمی‌گردد به دوران کودکی.

مادری تمام وقت بی‌کیفیت؛ والدینی که هستند اما نیستند

*تسنیم: یک عده فکر می‌کنند اگر مهد کودک‌ها نباشد، خانواده‌ها اتفاقاً بهتر می‌توانند بچه‌ها را تربیت کنند.

این هم دوباره دو موضوع است. الآن قصه تربیت متفاوت شده است. به این خاطر که حوزه تربیت با حوزه روان مادر رابطه مستقیم دارد.اگر شما پول نداشته باشید و مدام در معرض مخاطرات اقتصادی قرار بگیرید، آیا می‌توانید درست بچه تربیت کنید؟

*تسنیم: حالا غیر از مشکلات اقتصادی، خانم‌های امروزی که تعداد زیادی از آنها تحصیل کرده هم هستند و می‌خواهند فعالیتی داشته باشند و بچه مانع می‌شود دچار افسردگی و مشکلات روحی هم می‌شوند.

زن امروز اگر در خانه بنشیند افسرده می‌شود. لیسانس، فوق لیسانس و دکترا گرفته حالا بگوییم بنشین در خانه فقط بچه تربیت کن. حتماً بچه نگه داشتن اولویت دارد و مهم است اما مادر مهربان، مادر آرام، مادری که به لحاظ روانی سالم است می‌تواند چنین کاری کند نه مادری که دچار درگیری های روانی متعدد است.

*تسنیم: حتی به نظر من این مسئله مختص خانم‌های شاغل نیست، خانم‌های خانه‌دار هم می‌خواهند مشارکت اجتماعی و اقتصادی داشته باشند حتی اگر هیچ‌کدام از این کارها را هم نخواهند بکنند ماندن در چهار دیواری خانه در یک شهر صنعتی حالشان را بد می‌کند. همه دوست دارند در محیط‌های جمعی رفت و آمد کنند.

در هر صورت جامعه ما دارد جلو می‌رود. هر رشدی و هر توسعه‌ای متحمل تغییراتی است. ما نمی‌توانیم جامعه را نگه داریم. یک زمانی دعوا بر سر این بود که اینترنت دارد می‌آید، ماهواره دارد می‌آید، مگر توانستیم مقابله کنیم؟ ما باید برای مواجهه با شرایط آماده شویم. امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرمایند فرزندتان را برای زمان خودش تربیت کنید، نه زمانه خودتان.

از سوی دیگر حضور کیفی شما در منزل است که اهمیت دارد. شما دو ساعت کیفی در منزل با کودکت باش، نیازهای روانی کودکت را تأمین کن، کفایت می‌کند تا اینکه صبح تا شب کنار بچه باشی ولی مدام دعوا کنی و اعصاب خودت و بچه را خورد کنی.

 شرایط ما فرق کرده و حتی بچه‌ها به سمت پذیرش این قصه رفتند. اتفاقاً بچه‌هایی که مادرهایشان سر کار می‌روند، اعتماد به نفس بالاتری دارند.

*تسنیم: من خودم به شخصه این مسئله را تجربه کردم. زمانی که کار نمی‌کردم به پسرم آزادی عمل نمی‌دادم به دلیل گرفتار شدن بسیاری از خانم‌های خانه‌دار به معضل وسواس که خیلی هم گسترده است. اما از وقتی که کار می‌کنم، پسرم در خانه آزاد است. برای خودش غذا گرم می‌کند. کارهای مرتبط با خودش را انجام می‌دهد. وسواس من هم از بین رفته است.

بله، چون خیلی به بچه‌ها گیر می‌دهیم. پدرشان را در می‌آوریم. من خودم در گفتگوهای تلویزیونی بارها وقتی می‌پرسیدند با بچه‌ام چه کار کنم؟ می‌گفتم دست از سر بچه بردار، رهایش کن. اصلاً گفت‌وگوی تو یعنی ایجاد استرس و اضطراب. این حال کودک را خراب می‌کند و کودک نمی‌تواند رشد کند. روسو در کتاب امیل می‌گوید تا12سالگی بچه‌ را در جنگل بزرگ کنید. بعد که آماده شد و اساس شخصیت او شکل گرفت وارد اجتماع کنید. می‌گوید اگر زودتر از این وارد اجتماع کنید دچار فساد می‌شود. می‌گوید تجربه کودک در طبیعت به رشد او بسیار کمک می‌کند. ما مدام به کودک نگرانی و استرس می‌دهیم. با داده‌های غلط، کودک را بیچاره می‌کنیم.

سبک زندگی ما غلط است. من یک یادداشت نوشته بودم با عنوان “دوستی جوانان ما نه شرقی نه غربی” ما گرفتار شرق و غرب هستیم نه سنتی هستیم نه غربی و اصلاً نمی‌دانیم کجا هستیم. جایی که به نفعمان است غربی می‌شویم جایی که به ضررمان است، شرقی می‌شویم. چند سال پیش در یک نشست گفتم جامعه ما دچار بی‌پدر و مادری مدرن شده است. والدینی که هستند و نیستند. سبک پرداخت ما به حوزه کودکستان هم همین است. واگذاری مهد کودک به بخش خصوصی از یکطرف امکان نظارت را کم می‌کند، از طرف دیگر باعث بالا رفتن هزینه می‌شود و این به زیان کارمندان است.

هزینه مهد کودک از 5 میلیون تا 20 میلیون به بالا!

*تسنیم: الآن هزینه مهد کودک چقدر است؟

بستگی دارد به سازمان و منطقه‌ای که مهد کودک در آن قرار دارد. در حال حاضر هزینه مهد کودک در پایین‌ترین مناطق ازپنجمیلیون هست تا20میلیون و بیشتر در مناطق بالا. این هزینه می‌دانید یعنی چه؟

*تسنیم: البته برای مدارس هم هزینه‌ها به همین شکل و خیلی بیشتر هم هست و این مشکل فقط منحصر به مهدکودک‌ها نیست. اما برای مهدکودک مسئله همجواری و نزدیک بودن و نظارت و البته مسئله اقتصادی بیشتر مطرح است.

بله، به همین خاطر بهتر است خود سازمان متولی مهدکودک شود و مجوز مهدکودک به خود سازمان‌ها داده شود. اگر سازمان‌ها خودشان سوبسید مهد کودک را بدهند، هزینه‌ها سربار کارمند بیچاره نمی‌شود. مگر کارمندان چقدر درآمد دارند که چهار پنج میلیون هزینه مهدکودک بدهند؟ این هزینه می‌تواند با2میلیون تومان تمام شود. اما در حال حاضر مجوز مهدکودک به سازمان‌های دولتی و ادارات داده نمی‌شود.این مسئله باید سریع‌تر اصلاح شود وگرنه نگاهی که مقام معظم رهبری نسبت به توسعه دارند هرگز اتفاق نخواهد افتاد.

از طرف دیگر مسئله جمعیت برای ما اهمیت دارد یا ندارد؟مگر آقا نمی‌گویند جمعیت را توسعه بدهیم؟ خب خانواده‌های ما مشکل مهدکودک دارند. چرا مشکل مهد کودک‌ها را برطرف نمی‌کنیم؟ چرا مهد کودک‌ها را توسعه نمی‌دهیم؟ چرا یک عده نمی‌گذارند مشکلات کشور رفع شود تا کشور پیشرفت کند؟ اگر مسأله جمعیت اهمیت دارد باید به سازمان‌های دولتی مجوز مهدکودک بدهیم. جالب اینجا است که خیلی از سازمان‌ها خودشان به خاطر مشکلات کارمندانشان می‌خواهند مهدکودک تاسیس کنند اما به آنها مجوز داده نمی‌شود. اتفاقاً بیمارستان شهریار که آقای رئیس جمهور در آن دستور راه اندازی مهدکودک به تمامی ادارات و سازمان‌های دولتی را دادند، در حال راه‌اندازی مهدکودک خود هست ولی مشکل اینجاست که مجوز ندارد.

دستور مستقیم رئیس جمهور برای تأسیس مهدکودک به سازمان‌ها و ادارات دولتی

*تسنیم: اساساً بعد از اینکه آقای رئیسی چنین دستوری دادند باید روند اعطای مجوز به مهدکودک‌ها به خصوص مهدکودک‌های دولتی تسریع می‌شد. اتفاقاً چند وقت پیش فیلم سینمایی تابستان داغ را می‌دیدم؛ یک خانم پزشک که مجبور بود شیفت شب بیمارستان بماند، بچه خودش را به کسی سپرد که در طول شب از او نگهداری کند و طی یکسری اتفاق‌ها بچه مرد. البته به نظر می‌رسید فیلم طبق همیشه انگشت اتهام خودش را به سمت مادر بی‌مسئولیت گرفته بود که فرزندش را در چنین شرایط پرمخاطره‌ای قرار داده است. در صورتی که اتفاقاً باید انگشت‌های اتهام خود را به سمت ساختارها بگیریم.

اتفاقاً مهد بیمارستان‌ها باید دو شیفت باشد و شیفت شب اصلاً اتفاق سختی نیست. فقط کافی است برای شیفت شب دو نفر نیرو حضور داشته باشند چون بچه‌ها شب می‌خوابند. اگر کاری هم بود سریع به مادرش زنگ می‌زنند که بیاید.

*تسنیم: ما خیلی راحت می‌توانیم خیال قشر عظیمی از مادرها و پدرها را راحت کنیم. آن هم قشر زحمتکش پرستار و کادر درمان یا معلم‌ها. این اقشار زنان را که دیگر قبول داریم حضورشان برای جامعه ضروری است.

موقعیت یکسری از بیمارستان‌های اطراف تهران و شهرهای دیگر طوری است که کادر درمان به خاطر سختی‌هایی که در رفت و آمد به مهد کودک بچه‌هایشان پیدا می‌کنند، تمایلی به خدمت در این مکان‌ها ندارند. حتی بخش قابل توجهی از پزشکان و پرستارها به خاطر نبودن خدمات مراقبت کودک از کشور مهاجرت می‌کنند. اما اگر بچه کنار مادر و پدر باشد و به راحتی وقتی خودشان سر کار می‌آیند بچه را با خود بیاورند و وقتی می‌روند به راحتی ببرند چقدر خیال پدر و مادر راحت می‌شود.

زنان , مهدکودک , حقوق کودک , زنان و خانواده , الگوی سوم ,

اعطای مجوز مهدکودک به سازمان‌های دولتی منع قانونی دارد

*تسنیم: مهد کودک بخش بزرگی از استرس‌های پدر و مادر در ارتباط با بچه‌ها را برطرف می‌کند. من می‌بینم پدر و مادر‌ها در دوران شیرین کودکی فرزندانشان به خاطر استرس‌های مربوط به نگهداری از آنها برعکس خاطرات بسیار تلخی را تجربه می‌کنند در حالی که خیلی راحت می‌توانیم این مشکلات را حل کنیم. از طرف دیگر با توجه به اینکه بحث جوانی جمعیت اهمیت فوق العاده‌ای پیدا کرده و رهبر معظم انقلاب به دولت دستور دادند برای رفع تزاحم میان مادری و فعالیت اجتماعی زنان چاره‌اندیشی شود، این موضوع باید هرچه سریع‌تر پیگیری شود.به نظر شما نمی‌خواهند ساز و کاری طراحی بکنند برای اعطای مجوز به مهد کودک‌ها؟

ببینید در کل می‌گویند اعطای مجوز به سازمان‌های دولتی منع قانونی داردیعنی مجوز نمی‌دهند. می‌گویند سازمان دولتی برود پیمانکار بیاید. خب می‌گویم من سازمان دولتی می‌خواهم به کارمندم سوبسیت بدهم اما پیمانکار خصوصی اگر متولی مهد کودک شود می‌خواهد پول در بیاورد‌. بنابراین باید از کارمند بیشتر پول بگیرد. می‌گویند این دیگر مشکل ما نیست، به تو هم ربطی ندارد یا می‌گویند چرا شما نگران این 10 درصد هستید؟!

گفتم اگر من جای شما بودم که نگاه دولت انقلابی دارید. صبح بلند می‌شدم مصاحبه می‌کردم می‌گفتم هر سازمانی که می‌خواهد مهدکودک بزند دو هفته‌ای مجوز آن را می‌دهم. چون نیروهای خود سازمان گزینش هم ندارند یا حداقل گزینش را دارند. این می‌شد حرکت انقلابی و جهادی یعنی اعطای دو هفته‌ای مجوز. البته بعضی از ادارات هم نمی‌خواهند سوبسید بدهند اشکالی ندارد، آن هم راه حل دارد. من می‌گویم مثلاً کارمندان اداره کلا 50 تا بچه دارند، اگر 50 تا بچه هم از بیرون پذیرش کنند، هزینه‌ها تامین می‌شود. ما خودمان تجربه این کار را داشتیم و خیلی هم عملی است. در دانشگاه پیام نور همین کار را انجام دادیم.

یعنی بعضی‌ها که می‌گویند این کار برای سازمان ما صرف ندارد این یک مدل پیشنهادی امتحان شده است. ما زمین در سازمان‌ها کم نداریم. در هر سازمانی کلی زمین خالی افتاده است. شما می‌گویید من سازمان دولتی حداکثر 50 تا بچه دارم و می‌خواهم از این‌ها فقط ماهی یک و نیم میلیون تومان بگیرم که می‌شود پول صبحانه و ناهار. خب بخش خصوصی می‌گوید من چون می‌خواهم هزینه‌های خودم هم تامین شود اگر اجازه داشته باشم 50 نفر از بیرون پذیرش کنم، این شرایط را می‌پذیرم چون از این طریق هزینه‌های من هم تامین می‌شود.

*تسنیم: یعنی اگر فضا را سازمان دولتی بدهد، هزینه‌ها با پذیرش نیمی از ظرفیت از خارج از سازمان تأمین می‌شود.

بله، در چنین شرایطی اگر حتی مهدکودک به بخش خصوصی واگذار شود، بخش خصوصی سودش را می‌کند، برای کارمند هم خیلی گران تمام نمی‌شود.

حرف من چیست؟ نمی‌خواهم بگویم بخش خصوصی را حذف کنید اما این را هم در نظر بگیرید که اگر یک دانشگاهی، نهادی خودشخواست مهد کودک دایر کند این اجازه را به او بدهید.

*تسنیم: مشکل دیگری که وجود دارد حتی خانم‌های خانه‌دار ما هم به مهد کودک‌های با کیفیت نیاز دارند اما مهد کودک‌های بی‌کیفیت سرای محله‌ها به آنها این اطمینان و آرامش خاطر را نمی‌دهد که فرزندانشان را برای ساعاتی کوتاه هم به آنجا بسپارند.

بله بسیاری از کشورهای توسعه یافته به طور کلی هزینه مهد کودک‌ها را خودشان می‌دهند در کشور ما بعید می‌دانم که به زودی چنین اتفاقی بیفتد. ما دو بخش داریم یک بخش کارمندی و یک بخش غیر کارمندی. خوب زن خانه‌دار الزامی هم ندارد فرزندش را صبح تا شب به مهد کودک بفرستد. اتفاقاً اینکه دو ساعت بچه را مهد کودک ببرد هم مناسب است، هم هزینه‌اش خیلی پایین می‌آید. یکی از دلایلی که ما می‌گوییم بچه به مهد کودک برود این است که وارد تعاملات اجتماعی بشود. نمی‌خواهیم که این بچه را در مهدکودک پروفسور بار بیاوریم یا چیزی حفظ کند یا چندتا زبان یاد بگیرد. می‌خواهیم با بچه‌ها بازی کند، دعوا کند، تلاش کند، این‌ها برای یادگیری و توسعه رشد شناختی اش موثر است و کفایت می‌کند. پس شرایط این قصه برای زن خانه‌دار متفاوت است. ما که می‌گوییم برای کارمندان، برای قشر بدبخت کارمند می‌گوییم. مگر عایده مالی کارمندان چقدر است؟ اما پدری که کار آزاد دارد نسبتاً درآمدم بهتری هم دارد. اگر به این پدر آگاهی داده شود که بچه از یک سنی باید وارد مهدکودک شود و تعاملات اجتماعی را یاد بگیرد، هزینه‌اش را هم می‌دهد. اگر به عنوان مثال این پدر بداند که برای فرزند زیر6سال خود100میلیون هزینه کند، در بزرگسالی100میلیارد منفعت به او بازمی گردد؛ فرزندش موتاد نمی‌شود، همسر خوبی می‌شود، پدر خوبی می‌شود، شغل خوبی انتخاب می‌کند، رشد اجتماعی می‌کند و در کل زندگی خوبی خواهد داشت، آیا هزینه نمی‌کند؟ این آگاهی بخشی هم کار رسانه است.

سازمان‌ها، ادارات و دانشگاه‌ها فضای خالی بسیاری برای تأسیس مهدکودک دارند

*تسنیم: من کاملاً با شما موافق هستم ولی می‌خواهم بگویم گره‌های ذهنی اینهاست. مهدکودک هم نیاز زنان شاغل و هم دانشجو و هم خانه‌دار هست البته هر کدام به تناسب نیاز خودشان به نوع خاصی از مهد کودک احتیاج دارند. به عنوان مثال دانشجو که دیگر درآمدی هم ندارد و نمی‌تواند از خدمات مهدکودک استفاده کند. به همین خاطر در دوران دانشجویی خود دچار مشکلات متعددی می‌شود در حالی که در دانشگاه‌ها این همه فضای خالی برای راه‌اندازی وجود دارد. یادم هست یکی از مسئولین در پاسخ به تقاضای دانشجویان برای راه‌اندازی مهدکودک گفته بود فضا نداریم! یک مسئول دیگر گفته بود تعداد بچه‌های دانشجویان کم است و برای ما صرف نمی‌کند که مهد کودک راه بیندازیم. هرچند که این حرف‌ها به نظرم صرفاً بهانه بود چون فضای خالی که ما در دانشگاه زیاد می‌دیدیم. از طرف دیگر آیا دانشجوها و کارمندان و اساتید روی هم انقدر بچه ندارند که نیاز به مهد کودک داشته باشند؟ البته وقتی شرایط دانشگاهی ما مساعد مادری نیست، دانشجو اصلاً به فرزندآوری در دوره تحصیل فکر هم نمی‌کند و این در حالی است که ما بحران جدی جمعیت داریم.

اتفاقاً در قانون جوانی جمعیت این موضوع ابلاغ شده است و ما الی ماشاءالله فضا در دانشگاه‌ها داریم. می‌توانیم با سبک سازی و هزینه پایین مهدکودک را در این فضاها طراحی و اجرا کنیم. اگر سازمان مربوطه از بیرون هم پذیرش داشته باشد، هزینه‌ها تأمین می‌شود. درواقع برای سازمان هیچ هزینه‌ای ندارد. از طرفی مگر بحران جمعیت نداریم؟ خب این فضاها را آزاد کنید. خانه ما سمت طرشت هست. من خودم می‌بینم دانشگاه شریف کلی باغ دارد که می‌تواند از این فضاها برای مهد کودک استفاده کند.

*تسنیم: بله، حتی یکی دو دانشگاه می‌توانند با هم یک فضای اشتراکی مادر و کودک برای دانشجویان راه بیندازند تا هم مادر بتواند درس بخواند هم بچه بتواند بازی کند.

البته این نکته وجود دارد که مهد کودک مایه دردسر رئیس سازمان است. می‌گوید من نمی‌خواهم زیر بار این دردسرها بروم مگر من دیوانه هستم؟ بچه بیاید اینجا طوری بشود چه کسی می‌خواهد جواب بدهد؟ اینها مسائلی است که من در گفتگو با مدیران می‌شنوم. چرا؟ چون مجوز ندارند یعنی به سازمان دولتی مجوز تأسیس مهدکودک نمی‌دهند، اگر اتفاقی بیفتد مثلاً رئیس دانشگاه باید جواب بدهد. دیگر باید فرد دغدغه‌مندی باشد که ریسک این کار را بپذیرد.

 

چرا در قانون جوانی جمعیت به جای عبارت “مهد کودک” از واژه “محل نگهداری کودک” استفاده شده است؟

*تسنیم: یعنی چون به مهد کودک‌های دولتی مجوز نمی‌دهند، مدیر می‌ترسد و دردسر مهد کودک را قبول نمی‌کند.

بله یا من می‌شنوم که می‌گویند قانون گفته سازمان موظف به تأمین محل نگهداری کودک است و من هرچه می‌گویم که محل نگهداری کودک برای100سال پیش بوده الان که محل نگهداری کودک معنا ندارد! بعضی همچنان حرف خودشان را می‌زنند.

*تسنیم: بله اتفاقاً برای خود من هم سوال بود که چرا در قانون جوانی جمعیت از عبارت مهد کودک یا کودکستان استفاده نشده و عنوان محل نگهداری کودک ذکر شده است. من بارها به این مسئله فکر کردم که علت آن چیست؟ چرا اسمی از مهد کودک نیامده است؟

بله قانون را اصلاح نکردند.

رئیس جمهور می‌گوید مهدکودک؛ اما قانون هنوز می‌گوید محل نگهداری کودک. اتفاقاً اخیراً یکی از سازمان‌ها با استناد به همین عبارت یعنی محل نگهداری کودک، مهدکودک سازمان خودش را خراب کرد و فضای مهد کودک را به روابط عمومی سازمان اختصاص داد. 17 کودک از شیرخوار گرفته تا 6 سال را در یک اتاق دور از جانشان مثل گوسفند فقط نگهداری می‌کنند. این سازمان یک دستشویی بیشتر برای کل بچه‌ها و کارمندان ندارد. من خیلی تلاش کردم که چنین اتفاقی نیفتد و مهدکودک همچنان بماند. شخصاً به ملاقات رئیس این سازمان رفتم و با او گفتگو کردم اما نتوانستم مانع تصمیم او شوم چون ایشان گفتند منع قانونی وجود دارد و مجوز مهدکودک اساساً به سازمان دولتی داده نمی‌شود. 

حذف دوره‌های آموزشی برای مؤسسان و مربیان مهدکودک!

نکته دیگری که وجود داردقبلاً یعنی وقتی مهد کودک‌ها زیر مجموعه بهزیستی بودند؛ موسس و مدیر و مربی مهدکودک باید دوره آموزشی می‌گذراندند مثلاً موسس باید30ساعت، مدیر130ساعت، مربی120ساعت در دوره حضوری شرکت می‌کردند اما الان این آموزش ها حذف شده است و هیچ چیزی جایگزین آن نشده است. البته آن زمان هم بهزیستی اجرای این دوره‌ها را به جهاد دانشگاهی سپرده بود. بر اساس قانون حتی می‌شود دوره‌ها را به سازمان فنی حرفه‌ای هم سپرد اما الان به صورت آنلاین یکسری تست می‌زنی اگر حد قابل قبول آوردی بدون گذراندن هیچ دوره‌ای مجوز دریافت می‌کنی. البته صدور مجوز 150 روز کاری یعنی تقریباً یک سال طول می‌کشد.

*تسنیم:گاهی ما یک دوره‌ای را حذف می‌کنیم و دوره بهتری را جایگزین می‌کنیم اما اینکه کلاً حذف شده و چیزی جایگزین نشده باید دید چرا.

الان مربی‌ها برای یادگیری کار با کودک سرگردان هستند که کجا آموزش ببینند؟ به همین خاطر کلاهبرداری دارد زیاد می‌شود. هر موسسه‌ای که یک چیزی بلد هست، دوره گذاشته و نظارتی وجود ندارد. قبلاً کارشناس بهزیستی رسیدگی می‌کرد که چه دوره‌ای داری برگزار می‌کنی؟ معلم تو کیست؟ لیست استادها را می‌خواست بعد نظر می‌داد که فلانی نباید باشد. اما الان همه این‌ها حذف شده بنابراین مربی‌ها بی‌سوادتر وارد مهدکودک می‌شوند.

*تسنیم: در حال حاضر مربی مهد کودک ملزم است دوره آموزشی گذرانده باشد؟

قبلاً الزام بود ولی الان هیچ الزامی وجود ندارد و مربی مهدکودک فقط از سر دغدغه شخصی است که می‌خواهد آموزش ببیند.

*تسنیم: پس هم مجوز مهدکودک به سازمان‌های دولتی داده نمی‌شود و ظاهراً منع قانونی دارد. دوره‌های آموزشی هم حذف شده است. فرآیند اعطای مجوز هم خیلی زمانبر است و تقریباً یک سال طول می‌کشد.

اتفاقاً حل مشکل مهد کودک‌ها کار سختی نیست. هزینه زیادی نمی‌خواهد یک مقدار درایت و فکر می‌خواهد. دولت فضا دارد، بودجه هم دارد و اساساً بودجه زیادی نمی‌خواهد، مجوز هم دست دولت است. پس اساساً دولت می‌تواند این مشکل را به راحتی حل کند. کار دست خود دولت هست فقط باید اراده کند.رهبر دستور داده‌اند رسیدگی شود. رئیس جمهور مستقیماً دستور دادند مهد تأسیس شود. سازمان‌های دولتی اعلام آمادگی کردند که فضا و هزینه‌اش را می‌دهند اما مجوز به آنها داده نمی‌شود. این منع قانونی باید سریعتر برداشته شود.

 

انتهای پیام/

 

source