Wp Header Logo 128.png

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از شکایت‌های همیشگی مسافران وسایل حمل و نقل عمومی در تابستان از بوی عرق برخی از مسافران دیگر است. شاید عبارت «حمام مدت‌هاست اختراع شده» را که مسافران این وسایل در اتوبوس مترو به طعنه بلند تکرار می‌کنند تا شخص مورد نظر ماجرا را دریابد زیاد شنیده باشید. در واقع آن‌ها بلند این جمله یا جملات مشابه را تکرار می‌کنند به پشتوانه‌ی این‌ ضرب‌المثل که «تو حرف را بینداز روی زمین، صاحبش برش می‌دارد» اما فارغ از همه‌ی این طعنه و کنایه و گلایه‌ها، بد نیست از زاویه‌ای دیگر نیز به ماجرا نگاه کنیم؛ در واقع از دریچه‌ای کمی منصفانه‌تر.

چه بسیارند کارگران فصلی که تنها وسیله‌ی ترددشان همین مترو و اتوبوس است و برای‌شان صرف نمی‌کند هر روز با تاکسی مسیر خانه یا خوابگاه تا محل کارشان را طی کنند. عموما ممکن است حمام هم به این‌گونه که ما بدیهی می‌اندیشیم در دسترس‌شان نباشد. از سوی دیگر بالا رفتن هر روزه‌ی قیمت شوینده‌ها را نیز نباید از نظر دور داشت. شاید بهتر باشد در چنین شرایطی شهرداری برای این مشکل تدبیری بیندیشد مثلا مثل توالت‌های عمومی، حمام‌های عمومی را نیز در نقاط مختلف شهر راه بیندازد و… به هر روی آن‌چه روشن است این معضل در ایران عمری به درازای تاسیس شرکت واحد در پایتخت داشته باشد.

هرچه بیش‌تر به عقب برگردیم؛ یعنی زمانی که لزوما در هر خانه‌ای حمام نیست و مردم از حمام‌های عمومی استفاده می‌کنند، هم‌چنین لباس‌های‌شان را هم به جای ماشین لباس‌شویی با دست می‌شویند، این مشکل بزرگ‌تر می‌شود. به همین دلیل هم است که شرکت واحد اتوبوس‌رانی در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۴۳ طی اطلاعیه‌ای که در روزنامه‌های وقت منتشر می‌کند ورود افراد با لباس‌های آلوده و متکدیان را به اتوبوس‌های شرکت واحد ممنوع اعلام می‌دارد. اطلاعیه به این شرح است: «مسافران با لباس‌های کثیف و آلوده حق ندارند سوار اتوبوس‌های شرکت واحد شوند. از ورود متکدیان، افراد مشکوک و کسانی که دارای لباس‌های روغنی و چرب هستند به اتوبوس‌ها جلوگیری می‌شود.»

تدبیر شرکت واحد برای حل معضل بوی عرق در اتوبوس‌ها

پس از اعلام این تصمیم خبرنگار کیهان که این تصمیم را نژادپرستانه می‌داند به سراغ شماری از مردم می‌رود تا نظرشان را در این باره جویا شود. نظرات جالب توجه است:

مسافری ایستاده در صف اتوبوس: «این کار شرکت واحد عملی نیست چون به عده‌ی بی‌شماری ظلم می‌شود مگر این‌که برای کارگران و اشخاصی که لباس‌شان آلوده است فکری بکنند.»

چند مسافر شیک‌پوش: «راه ندادن این اشخاص به اتوبوس‌های شرکت واحد بسیار پسندیده است ولی باید نظر آن عده‌ای را نیز که جزو لباس آلوده‌ها هستند پرسید، مسلما آن‌ها مخالف‌اند.»

چند نفر که در جنوب شهر لباس مندرس و کثیف به تن دارند: «اگر شرکت واحد این کار را عملی کند ما هرچه پول داریم باید برای خرید صابون بپردازیم. اتوبوس اصولا برای استفاده از افراد کم‌درآمد است که صبح تا شب زحمت می‌کشیم. یک دل‌خوشی داشتیم و آن هم این‌که شب‌ها با اتوبوس به منزل خود می‌رفتیم اما حالا می‌خواهند این وسیله را هم از ما بگیرند. اگر بخواهیم پیاده به سر کار خود برویم و پیاده برگردیم عملی نیست. چون نمی‌توانیم هر روز سوار خطر «۱۱» (مقصود پیاده‌روی است) بشویم! نمی‌دانم چرا هر تصمیمی می‌گیرند لطمه‌اش باید به ما افراد طبقه‌ی کم‌درآمد بخورد!

یک رهگذر: «خود من خیلی کم سوار اتوبوس می‌شوم زیرا وضع اتوبوس‌رانی در شهر تهران به ترتیبی است که اگر شخص فقط قصد تفریح داشته باشد یا آن‌که اصولا کاری نداشته باشد باید وقت خود را وقف سوار شدن اتوبوس کند ولی به این مسئله ایمان دارم که نه‌تنها با این‌گونه تصمیمات عجولانه و بدون تفکر و بررسی دقیق قبلی نمی‌توان «لباس‌روغنی‌ها»ی شهرها را در ظرف یک روز و به استناد یک آگهی شرکت واحد، شیک‌پوش و مرتب کرد بلکه سنگ بزرگ دیگری در راه آن دسته از مردم کم‌درآمد خواهند انداخت که تنها امکان سریع‌تر کار کردن آن‌ها در زندگی، ایستادن دقایقی چند در صف اتوبوس به «صلابه» کشیدن خود در «گرمابه‌های متحرک بدون آب» شرکت واحد است.»

این تبعیض نژادی است

خبرنگار کیهان (۲۳ اردیبهشت ۴۳) در ادامه‌ی این نظرسنجی می‌نویسد: عمل شرکت واحد را در واقع می‌توان یک نوع تبعیض نژادی نامید، منتهی تبعیضی که در آن «اصل لباس» بیش از «اصل رنگ» رعایت می‌شود!

این طرح را برای اولین بار انگلیس‌ها در ایران اجرا کردند به این ترتیب که چون حاضر نبودند با ایرانی‌ها (به‌خصوص کارگران ایرانی) در یک اتوبوس بنشینند در آبادان دو نوع سرویس دایر نمودند. یکی از سرویس‌های اختصاصی دو ریالی که مخصوص خارجی‌ها و کارمندان عالی‌رتبه‌ی شرکت بود و دیگری سرویس‌های عمومی یک ریالی «تریلی» که همه‌ی مردم بدون استثنا می‌توانستند از آن استفاده کنند.

از قرار معلوم تازه اولیای شرکت واحد در صدد تقلید از این رسم ناراحت‌کننده برآمده‌اند. مسئله‌ی مهم این است که حداقل کارگر آبادانی اگر به او اجازه نمی‌دادند سوار اتوبوس «اعیان‌ها» شود می‌توانست سراغ «تریلی» یک‌ریالی برود اما شرکت واحد با این ابتکار تازه‌ی خود فکر بهتری کرده است به این ترتیب که چون در حال حاضر اتوبوس دیگری برای یقه‌ی چرکین وجود ندارد لذا آن‌ها با استفاده از خط «۱۱» روزی چند ریال هم به بودجه‌ی خود کمک می‌کنند.

اگر احیانا شرکت واحد بخواهد چنین کاری را عملی کند بهتر است که از اتوبوس‌های قدیمی برای سوار شدن کارگران و کسانی که لباس‌شان آلوده است استفاده کند و از آن‌ها هم کمتر پول بگیرد در غیر این صورت این کار عملی نیست.

۴۷۲۵۹

source