رزویاتو نوشت: مارتین اسکورسیزی هرگز عضوی از مافیا نبوده و فیلیپ کی دیک هرگز با بیگانگان مواجه نشده است. با وجود نداشتن تجربه واقعی در زمینه های مربوطه، آنها به طور منظم داستان های سرگرم کننده سینمایی ارائه می کنند. با این حال، داستانها وقتی توسط افرادی که آنها را تجربه کردهاند بیان میشوند، همیشه معتبرتر و واقعی تر به نظر میرسند.
بیشتر مشارکت کنندگان در ژانر جنگی نیز به جای شرکت کنندگان فعال در میدن نبرد، تنها فیلمسازانی علاقه مند به این حوزه هستند، اما هر چند وقت یک بار، کهنه سربازان واقعی نیز فیلمی جنگی می سازند که تجربیات خودشان از میدان جنگ را منعکس می کند. آثار آنها در رابطه با زبان نظامی، استراتژیهای رزمی و وزن احساسی ناشی از نبرد در برابر دشمنان خارجی، دقیقتر و تاثیرگذارتر است.
کسانی که در جنگها شرکت کردهاند یا اعضای خانواده آن ها در جنگ ها حضور داشته اند، احتمالاً از فیلم های معرفی شده در ادامه مطلب خوششان خواهد آمد. در واقع در این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی دیدنی واقع گرایانه آشنا کنیم که توسط کهنه سربازان واقعی ساخته شده اند.
۱۰- Breaker Morant (۱۹۸۰)
Breaker Morant ساخته بروس برسفورد درباره یکی از اولین جلسات دادگاه نظامی در تاریخ ارتش بریتانیا است. داستان مربوط به دستگیری و محاکمه ستوان های استرالیایی پیتر هندکاک، هری مورانت و جورج ویتون است که به قتل ۱۲ اسیر جنگی بوئر در طول جنگ دوم انگلیس و بوئر متهم شدند. تمرکز فیلم بر جلسات دادگاه ای افسران است، در حالی که وقایع جنجالی از طریق فلش بک روایت می شود.
برسفورد یک بار اعتراف کرد که هرگز در کار خود خوب نبوده است، و این نشان میدهد که چرا او فیلمی درباره کسانی میسازد که گفته میشود آن ها هم در کارشان خوب نبوده اند. او در مصاحله با Sydney Morning Herald، خود را “بدترین توپچی در نیروهای زرهی” نامید. خوشبختانه، او در نهایت شغلی پیدا کرد که واقعاً در آن خوب بود. در این فیلم، برسفورد شخصیتهای اصلی را در زیر نوری دلسوزانه به تصویر میکشد، اما موزه ملی استرالیا تاکید میکند که این مردان کاملاً گناهکار بودند. این تعجب آور نیست. بهعنوان یک کهنهکار، برسفورد احتمالاً توانسته با شرایطی که باعث شده این سربازان چنین رفتار کنند، ارتباط برقرار کند. در نتیجه، این فیلم به عنوان نمادی از ظلم و ستم بریتانیا علیه استرالیایی ها دیده می شود.
۹- MacArthur (۱۹۷۷)
مک آرتور که به طور گسترده به عنوان یکی از بهترین فیلم های بیوگرافی جنگی در نظر گرفته می شود، داستان داگلاس مک آرتور – تأثیرگذارترین رئیس ستاد در تاریخ ارتش ایالات متحده را روایت می کند. ژنرال مک آرتور با افتخارات بسیار در جنگ جهانی دوم و جنگ کره خدمت کرد. اگر چه بسیاری اطلاع ندارند، اما او از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۱، زمانی که آمریکا پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی، ژاپن را اشغال کرد، حاکم کارآمدی برای این کشور بود.
کارگردان فیلم، جوزف سارجنت – که بیشتر به خاطر ساختن نسخه اصلی The Taking of Pelham One Two Three شناخته می شود – زیر نظر داگلاس مک آرتور خدمت کرده و از زیردستان او بود. او در طول جنگ جهانی دوم در نبرد بولژ برای ارتش ایالات متحده جنگید، از این رو اطلاعات زیادی در مورد مردی داشت که همه دستورات را صادر می کرد.
جالب اینجاست که سارجنت علیرغم تجربه نظامی اش، با حقایق بازی می کند. به عنوان مثال، در جریان ملاقات رئیس جمهور روزولت و ژنرال مک آرتور در پرل هاربر، یک نقاشی از رزمناو سنگین USS Los Angeles روی دیوار دیده می شود. با این حال، در واقعیت، این کشتی پس از جنگ جهانی دوم به آب انداخته شد و اولین بار در طول جنگ کره مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر این، زمانی که مک آرتور و تیمش در حال برنامه ریزی برای پیاده کردن نیروها در اینچون در سال ۱۹۵۰ هستند، آنها نقشه ای از شبه جزیره کره را بررسی می کنند که مرز آتش بس فعلی بین دو کره را آشکار می کند. این مرز در سال ۱۹۵۳ ایجاد شد.
۸-The Battle of San Pietro (۱۹۴۵)
جان هیوستون بیشتر به خاطر شاهکارهای جنایی و نوآر خود شناخته می شود، اما در اواخر جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت فیلم جنگی نبرد سن پیترو را بسازد. این فیلم دقیقاً نبردی به همین نام را که در سال ۱۹۴۳ روی داد، به تصویر میکشد. در طول این رویارویی، نیروهای متفقین از جنوب به شهر سن پیترو اینفاین در ایتالیا نفوذ کردند و با “خط زمستانی” مخوف آلمان روبرو شدند. پیروزی متفقین در این نبرد برای موفقیت مأموریت آزادی رم بسیار مهم بود.
تاثیرگذارترین چیز در مورد نبرد سن پیترو اینفاین این است که هیوستون آن را زمانی فیلمبرداری کرد که هنوز در هنگ ۱۴۳ از لشکر ۳۶ ارتش ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم خدمت می کرد. بنابراین، او توانست از فیلمهای واقعی فراوانی استفاده کند و سطحی از رئالیسم را به فیلم خود بیاورد که قبلاً هرگز دیده نشده بود. یکی از صحنه های نمادین فیلم حتی نمای نزدیکی از چهره سربازان کشته شده را نشان می دهد، در حالی که اجساد آنها در کیسه های جسد قرار داده می شود. متأسفانه، این فیلم جنگی توسط دولت سانسور شد زیرا ناکارآمدی سازمان های اطلاعاتی در طول جنگ را برجسته می کرد.
۷- Fury (۲۰۱۴)
فیلم جنگی خشم ساخته دیوید آیر، داستان فرمانده تانک دان «وارددی» کولیه (برد پیت) را روایت می کند که تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا به خدمه خود انگیزه دهد، در شرایطی که در طول آخرین مراحل تهاجم متفقین به آلمان در طول جنگ جهانی دوم، همه اعضای گروهش رفته رفته روحیه خود را از دست می دهند. وارددی و تیمش از رویارویی با کودک سربازان بدنام یگان جوانان هیتلری گرفته تا هدف قرار گرفتن توسط سلاح های ضد تانک پانزرفاوست، با انواع مصیبت ها روبرو می شوند که آنها را به مرز جنون می کشاند. آیر ممکن است هرگز دقایقی را داخل یک تانک نگذرانده باشد، اما او همه چیز را در مورد تنش بودن در داخل یک وسیله نقلیه نظامی می داند.
این کارگردان به عنوان تکنسین سونار زیردریایی در کشتی USS Haddo در نیروی دریایی ایالات متحده خدمت می کرد. علاوه بر این، آیر در توییتر سابق فاش کرده که پدربزرگش در طول جنگ جهانی دوم در نیروی دریایی خدمت کرده است. با توجه به این افشاگری، مشخص می شود که او داستانهای جنگی جالب خود را از کجا آورده است.
اگرچه خشم از هیچ ایدهای که آیر ممکن است از تجربه نظامیاش به دست آورده باشد بهره نمیبرد، به لطف بازیگران بهتر و فیلمبرداری بی نقص، یکی از بهترین کارهای اوست. این فیلم همچنین برای مورخ ها هم ایدهآل است زیرا استراتژیهای نظامی آلمان را در طول جنگ بررسی میکند، به ویژه اینکه چطور نیروهای وافن- اس اس (شاخه رزمی سازمان شبهنظامی Schutzstaffel (SS)) نیروهای متفقین را هدف قرار می دادند.
۶- The Diary of Anne Frank (۱۹۵۹)
خاطرات آنه فرانک یک فیلم زندگینامهای بر اساس نمایشنامهای با عنوانی مشابه و برنده جایزه پولیتزر است که به نوبه خود از دفتر خاطرات آنه فرانک، دختر یهودی، که پس از مرگش منتشر شد، اقتباس شده است. در این فیلم، یک مغازه دار هلندی مهربان تصمیم می گیرد دو خانواده یهودی – فرانک ها و ون دان ها – را در هنگام تهاجم آلمان به هلند در اتاق زیر شیروانی خانه خود پنهان کند. به زودی، رابطه عاشقانه ای بین آن و یکی از پسران خانواده ون دان شکل می گیرد که باعث اختلاف بین آن و خواهرش می شود.
تاریخچه طولانی کارگردان فیلم، جان استیونز در مستندسازی جنایات نازی ها به سال ۱۹۴۳ باز می گردد، زمانی که او به عنوان رئیس واحد فیلم سازی سپاه سیگنال ارتش ایالات متحده فعالیت می کرد. او در دوران خدمت در ارتش، از عملیات حمله به نورماندی و آزادی زندانیان از اردوگاه کار اجباری داخائو فیلمبرداری کرد. فیلم او در سال ۱۹۴۵، با عنوان Nazi Concentration Camps، به عنوان مشهورترین و تحسین شده ترین اثر او شناخته می شود.
این فیلم بعدها برای حفظ در فهرست ملی فیلم آمریکا انتخاب شد. با این حال، فیلم خاطرات آنه فرانک که در چندین بخش نامزد اسکار شده است، به عنوان تاثیرگذارترین اثر او در نظر گرفته می شود. استیونز اکشن زیادی در اختیار علاقمندان به ژانر جنگی قرار نمی دهد، اما کار فوق العاده ای برای برجستهکردن کلاستروفوبیای ناشی از پنهانشدن از دشمن انجام میدهد.
۵- The Best Years of Our Lives (۱۹۴۶)
فیلم The Best Years of Our Lives اثر ویلیام وایلر، داستان سه جانباز جنگ جهانی دوم را دنبال می کند که با پایان یافتن جنگ و بازگشت به خانه، در بازگشت به زندگی غیرنظامی خود با مشکل مواجه می شوند. فرد (دانا اندروز) علیرغم اینکه یک قهرمان جنگی است، در بیشتر شغل های مورد علاقه اش می بیند که نمی تواند با کارگران ماهر رقابت کند، بنابراین به شغل کم درآمد لیموناد فروشی باز میگردد. اَل (فردریک مارچ) مدیر بانک میشود، اما به خاطر کمک بیش از حد قانونی به جانبازان در دادن وام به دردسر می افتد. از طرف دیگر هومر (هارولد راسل) بدنبال از دست دادن هر دو دست، به زندگی در خانه با نامزدش متوسل می شود.
در فیلمهای جنگی مدرن، مبارزه برای سازگاری مجدد با جامعه بیشتر از منظر PTSD روایت میشود، با این حال کهنه سربازان با چالشهای متعدد دیگری نیز روبرو هستند. بنابراین، ویلیام وایلر را باید به خاطر نشان دادن دردسرهای متفاوتی که پس از پایان خدمت در ارتش ظاهر می شود، ستود. The Best Years of Our Lives یک فیلم شخصی برای وایلر است، زیرا او پس از دوران خدمتش به عنوان سرگرد در نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم نگران پیدا کردن دوباره کار بود. او پیش از رفتن به ارتش به عنوان کارگردان کار کرده بود، اما مطمئن نبود که آیا هالیوود دوباره او را خواهد پذیرفت یا خیر. خوشبختانه، بهترین سال های زندگی ما با استقبال خوبی مواجه شد و این فیلمساز اسکار بهترین کارگردانی را به خاطر آن بدست آورد.
۴- They Were Expendable (۱۹۴۵)
آنها قابل چشم پوشی بودند به کارگردانی جان فورد، به سیاست های پیرامون فناوری نظامی می پردازد. پس از استقرار کشتی های جنگی جدید PT در نیروی دریایی، مقامات ارشد نسبت به استفاده از آنها ابراز تردید می کنند و یک ستوان جنگ طلب به نام “راستی” رایان (جان وین) از این موضوع ناراضی است با این حال، پس از حمله به بندر پرل هاربر، فرماندهان نظامی ارشد آمریکا هیچ گزینه ای جز نشان دادن چراغ سبز به این کشتی های جدید نمی بینند. اکنون این به راستی و خدمه اش بستگی دارد که ثابت کنند روسای آنها انتخاب اشتباهی نداشته اند.
در طول جنگ جهانی دوم، فورد یکی از فرماندهان نیروی دریایی ذخیره ایالات متحده بود. به گزارش نیویورک تایمز، فورد نبرد میدوی را از یک نیروگاه در جزیره شنی فیلمبرداری کرد و در حین انجام این کار از ناحیه بازو مورد اصابت گلوله قرار گرفت. او همچنین بخشی از تیم اوماها بیچ در عملیات D-Day بود، که از طریق کانال انگلیس سوار بر کشتی جنگی USS Plunkett (DD-۴۳۱) وارد نبرد شد.
بنابراین، فورد برای ساخت فیلمی مانند They Were Expendable، تجربه لازم حضور در نیروی دریایی را داشت. این یک فیلم جنگی استاندارد است که با کارگردانی عالی و بازی فوقالعاده بازیگر نقش اصلی اش از کیفیت بالایی برخوردار است و همه اینها به واسطه رابطه کاری عالی بین فورد و جان وین ممکن شده است.
۳- Escape to Victory (۱۹۸۱)
در فیلم فرار به سوی پیروزی ، کارل فون اشتاینر (مکس فون سیدو)، سرپرست نگهبانان اردوگاه اسرای جنگ نازی، یک مسابقه فوتبال بین سربازان آلمانی و اسرای متفقین را به عنوان نوعی تبلیغ برای نشان دادن انسان بودن رایش سوم به دنیا ترتیب می دهد. در حالی که بازی در حال برنامه ریزی است، یک زندانی به نام رابرت هچ (سیلوستر استالونه) نقشه ای برای فرار می کشد. این فیلم در دوران اکران اولیه اش بسیار محبوب شد زیرا چندین ستاره حرفه ای فوتبال به نام های پله، بابی مور، کازیمیرز دینا، اسوالدو آردیلس، پل ون هیمست و هالوار تورسن در آن بازی کردند.
فیلم جنگی Escape to Victory نیز توسط جان هیوستون ساخته شد و این بار، از لحن تیره و تار فیلم های جنگی قبلی خود او دور بود. در اینجا، تمرکز بر سرگرمی و ماجراجویی است. حضور ستاره های متعدد به خلق یک فیلم با احساس کلی خوشایند کمک می کند. خبرهای خوبی برای طرفداران این فیلم وجود دارد زیرا گزارش شده است که بازسازی این فیلم در حال ساخت است. اینکه آیا داستان آن با نسخه اورجینال مطابقت دارد یا خیر، چیزی است که باید در هنگام انتشار این بازسازی دید. امیدواریم که این اتفاق بیفتد، تا سینمادوستان بتوانند یک فیلم جذاب دیگر با ترکیب ورزش و جنگ ببینند.
۲- Letters from Iwo Jima (۲۰۰۶)
نامه هایی از ایوو جیما یکی از معدود فیلم های جنگ جهانی دوم از منظر ژاپنی هاست. این فیلم توسط کلینت ایستوود کارگردانی شده است که دو فیلم درباره یک نبرد واحد ساخته است. این فیلم خاص درگیری بین نیروهای ژاپنی و آمریکایی برای کنترل جزیره ایوو جیما به دلیل نزدیکی آن به توکیو را روایت می کند. فیلم دیگر ایستوود، پرچمهای پدران ما (Flags of Our Fathers)، همین داستان را از منظر آمریکایی ها روایت میکند.
اطلاعات در مورد حرفه نظامی کلینت ایستوود برای بسیاری شناخته شده نیست. در سال ۱۹۵۱، این بازیگر و فیلمساز توسط ارتش ایالات متحده به خدمت فراخوانده شد، او در ادامه در پایگاه فورت ارد در کالیفرنیا مستقر شد و در آنجا به عنوان مربی شنا و آموزش خدمه آپارات فیلم مشغول به کار شد. او هرگز حضور واقعی در میدان نبرد را تجربه نکرد، اما تجربه او در خدمت به کشورش مطمئناً باعث شد که دیدگاه همدلانه ای نسبت به تلاش های آمریکا در جنگ جهانی دوم داشته باشد. ایستوود با ساخت نامه هایی از ایوو جیما به همه یادآوری کرد که هیچ طرفی در زمان جنگ کاملاً برحق نیست. هر طرفی برای کارهای خود توجیهاتی دارد.
۱- Platoon (۱۹۸۶)
فیلم جنگی جوخه ساخته الیور استون یکی از مشهورترین فیلمهای ضدجنگ است که شکاف ایدئولوژیکی را که اغلب در جریان درگیریهای جهانی به وجود میآید، به نمایش میگذارد. در این فیلم، یک دانشجوی آمریکایی به نام کریس تیلور (چارلی شین) در سال ۱۹۶۷ دانشگاه را رها می کند تا برای کشورش در ویتنام بجنگد. با این حال، هنگامی که او در داخل میدان نبرد قرار می گیرد، دیدگاهش تغییر می کند.
این اتفاق پس از آن رخ می دهد که بین گروهبان بارنز (تام برنگر) که قصد دارد روستاییانی را که گفته می شود به سربازان ویت کنگ پناه می دهند، را مجازات کند و گروهبان الیاس (ویلم دافو) که احساس می کند مردم محلی باید به حال خود گذاشته شوند درگیری صورت می گیرد، مجبور می شود یکی از این دو را به عنوان متحد برگزیند.
الیور استون در اوج جنگ ویتنام در لشکر ۲۵ پیاده نظام ارتش ایالات متحده ثبت نام کرد اما تنها یک سال خدمت کرد. به گفته وزارت دفاع ایالات متحده، او در جریان نبرد مجروح شده است، که نشان می دهد چرا او چندان علاقه ای به این ایده که مردان جوان جان خود را در میدان جنگ به خطر بیندازند، ندارد.
شور و شوق اولیه استون برای رفتن به جنگ در شخصیت اصلی فیلم، کریس تیلور منعکس شده است، زیرا گفته میشود که ای کارگردان پس از ثبت نام در ارتش، درخواست انجام وظیفه رزمی کرده بود، اما بعداً متوجه میشود که این تجربه آنقدرها هم که فکر میکرد سرگرمکننده نیست.
۲۴۵۲۲۰
source