سینمای که میخواهد اخلاقیات را تبلیغ کند، باید پرخاشگری را کنار بگذارد. پرخاشگری و خشونت یکی از آسیبهای رایج تولیدات نمایشی در سکوها شده است. این معضل روی فرهنگ عمومی تاثیرات مخربی دارد.
در سلسله گفتوگوهای ایکنا با رویکرد «شبکه نمایش خانگی، اخلاق و سبک زندگی» با اهالی سینما و تلویزیون برآنیم تا به آسیبشناسی این موضوع بپردازیم و در پایان به ارائه راهکارهایی برسیم.
در نهمین بخش از این سلسله مصاحبهها با اسماعیل براری، کارگردان سینما که در پرونده خود آثاری چون؛ «گزارش مریم» و «دوازه صندلی» را دارد، درباره کارکرد دستگاه نظارتی بر سکوها و ترویج ناهنجارهای فردی و اجتماعی نظیر اعتیاد در تولیدات سینمایی و شبکه خانگی صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید؛
ایکنا – وجود اخلاق در تولیدات نمایشی یکی از الزامات ساخت فیلم و سریال است، اما آنچه در عمل شاهد آن هستیم، کمتر چنین امری را نشان میدهد. به ویژه در حوزه سکوها این بحث بسیار جدی است. پیرامون این موضوع توضیح دهید.
چندی پیش فیلمی را دیدم که پیشتر بسیار به دنبال تماشای آن بودم، چون تعریفهای بسیاری از آن میشد، اما بهشخصه از نیمههای فیلم از تماشای ادامه آن منصرف شدم، چون آنچه در کار مطرح میشد مورد پسندم نبود. برای من قابلقبول نیست که قهرمان فیلم تنها برای جلب نظر تماشاگر دائم در حال فحاشی باشد! آیا کاری که در آن پرخاشگری، اصلیترین ویژگی است میتواند اتفاق خوبی را در بین مخاطبان رقم زند؟ این قبیل آثار از نگاه من مهاجم هستند و جدا از اینکه جریانسازی مثبتی ندارند، روی مخاطب به ویژه کودک و نوجوان تأثیر منفی خواهند گذاشت.
در ادامه بحث، برای کارشناسی کردن موضوع میخواهم درباره کلمه اخلاق حرف بزنم، چون تا زمانیکه از این کلمه تعریفی صحیح نداشته باشیم، نخواهیم توانست ارزیابی صحیحی از بحثمان داشته باشیم. اخلاق مجموعهای از قوانین و دستورالعملهایی است که تمسک به آن، زندگی را برایمان خوشایند میکند. دستورالعملهای اخلاقی برگرفته از تمدن دینی و ملی ما است، اما نکته اینجاست اخلاق در چه مکانهای آموزش داده شود.
خانواده، نخستین بخشی است که در آن اخلاقیات شکل میگیرد. پدر و مادر اولین معلمان ما هستند. در بخش بعد، آموزشوپرورش است که اخلاق را اشاعه میدهد. مرحله بعد دانشگاهها و جامعه این وظیفه را به عهده دارند. هر یک از این بخشها اگر نتواند به وظیفه خود به درستی عمل کند ما بازتاب آن را در قالب رفتارهای غیراخلاقی مشاهده خواهیم کرد. در هر یک از بخشهایی که از آن نام بردم توجه به اخلاق تنها در شکل ظاهری رخ میدهد. برای مثال در مدارس بیش هر چیز بر ظاهر دانشآموزان توجه شده و کمتر رفتار صحیح به شکلی تأثیرگذار آموزش داده میشود. این سطحینگری و کلیشهنگاری در بخشهای مختلف ازجمله هنر، تسری پیدا کرده و ما نمود آن را در فیلمها و سریالها شاهد هستیم. اخلاق از نگاه من حکم ترمز را برای جامعه دارد که هر گاهی حرکتی اشتباه بخواهد، رخ دهد جلوی آن را میگیرد.
ایکنا – در تولیدات نمایشی سکوها، رفتاری که والدین با فرزندان دارند بههیچوجه پسندیده نیست. جدا از این موضوع، استعمال دخانیات و حتی مصرف مواد مخدر به شکلی گسترده نشان داده میشود. این تصویرسازیها آیا رویکرد هشدارگونه دارد یا اینکه میتواند تأثیرات مخرب به همراه داشته باشد؟
اینکه فکر کنیم با نشان دادن زشتی میتوانیم از میزان رشد آن در جامعه بکاهیم، اشتباه محض است، چون وقتی کرداری زشت بهوفور جلوی دوربین میرود، قبح آن از بین میرود و نوعی عادیسازی پیش میآید. برای نشان دادن زشتی حتماً نباید خود زشتی را نشان داد برای مثال میتوان به تأثیرات آن رفتار غیر اخلاقی اشاره کرد، مثلا وقتی قرار است فیلمی درباره اعتیاد ساخته شود، نباید حتماً تمام جزئیات اعمال یک معتاد را کامل نشان دهیم، بلکه به تأثیرات این معضل در خانواده و جامعه نظر کنیم.
بیشتر بخوانید:
نمایش فیلمهای کمکیفیت نوعی جبران هزینه است!
مشکل بعد به تفاوت نسلها در جامعه برمیگردد. یکی از مشکلات جامعه امروز این است که والدین به خوبی حرف فرزندان را درک نمیکنند. بچهها نیز فکر میکنند پدر و مادر با آنها بیگانه است. حال چگونه این تضاد نسلها را نشان دهیم؟ آیا برای رسیدن به این خواسته باید پرخاشگری را تصویر کنیم؟ مسلماً جواب خیر است، چون طبق هر حالتی باید احترام والدین محفوظ بماند. ما اگر حرمت پدر یا مادر را در آثار نمایشی از بین ببریم الگوسازی ناموفق داشتهایم.
پیشنهاد من برای بهتر شدن وضعیت تولید در آثار نمایشی این است در قدم اول در بحث فیلمنامه دقت نظر بیشتری صورت گیرد، یعنی وقتی میخواهم رابطه خانوادگی را در قصه بیان کنیم باید در خلق قصه از کارشناسان خبره و روانشناسان خانواده، مشاورههای لازم را بگیریم. موضوع بعد، فیلمسازی که قرار است خالق این قبیل تولیدات باشد در مباحث تربیتی مطلع باشد، زیرا حتی در فرم و ساختار یک فیلم و سریال هم میتواند آموزش رخ دهد. بگذارید مثالی بزنم. تصویری مجلل از یک زندگی اشرافی، آسیبهای خاص خود را دارد. همچنین نشان دادن فقر به شکلی سیاه هم، تأثیرات مخرب خود را خواهد داشت. برای همین هم در کنار قصه باید به ساختار و فرم توجه کرد.
ایکنا – مشکل دیگری که در این رابطه وجود دارد به بحث تفاوت سلیقه در دستگاههای نظارتی برمیگردد. چرا فیلمی در سینما به دلیل کیفیت پایین معنایی، مجوز نمایش نمیگیرد، اما همان اثر در شبکه نمایش خانگی به نمایش درمیآید. آیا وقتی قرار است بهداشت اخلاقی حوزه نمایش حفظ شود سینما، تلویزیون یا سکو با یکدیگر فرق دارد؟
در بسیاری از مواقع نهادهای نظارتی سلیقهای عمل میکنند، همین مسئله باعث شده یک روش و رویکرد منسجم در نهادهای نظارتی وجود نداشته باشد درحالیکه قانون و دستورات دینی یکی است و نمیتوان آن را تغییر داد. این مسئله حتی در برخی مواقع به سمت غرضورزیهای شخصی سوق پیدا کند؛ اتفاقی که باعث اجحافهای بسیار شده است.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
source