واقعه کربلا ابعاد بسیار زیادی دارد که برخی از آنها به دلیل تمرکز بر وقایع و اشخاص اصلی ناگفته ماندهاند در حالی که توجه به حوادث و شخصیتهای فرعی در کربلا میتواند الهامبخش تولیدات متفاوت و جدید در حوزه نمایش باشد؛ آثاری که انتظار میرود دریچههای جدید از عاشورا را برای مردم بگشاید.
پیرامون این موضوع خبرنگار ایکنا با حسین فداییحسین نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با 70 نمایشنامه و 15 کارگردانی در این حوزه، گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا – برای شروع با این مسئله شروع کنیم که تمرکز اکثر آثار عاشورایی بر شخصیتهای اصلی و مشهور این واقعه است. جدا از بحث بار دراماتیک موضوع چرا کمتر به بقیه افراد پرداخته شده است؟
برای این موضوع دلایل مختلفی را میشود ذکر کرد از جمله اینکه شاید پیرامون دیگر شخصیتهای عاشورا، اطلاعاتی کاملی وجود نداشته باشد یا اینکه جذابیت لازم در این رابطه مهیا نباشد اما شاید مهمترین دلیل را در اقبال عمومی مردم باید تعریف کرد. عموم مردم وقتی پیرامون عاشورا حرف زده میشود دوست دارند درباره شخصیتهای اصلی گفته شود پس کمتر فیلمساز یا هنرمندی تمایل پیدا میکند به شخصیتهای غریب توجه کند. این کمکاری در حالی است که انتظار میرود با نظر به دیگر صحابی امام (ع) در عاشورا به زوایای جدیدی از این حماسه دست یافت.
پرداختن به شخصیتهای غریب در عاشورا یک امتیاز ویژه در مقایسه با چهرههای اصلی دارد. برای پرداختن به شخصیتهای اصلی به دلیلی تقدسی که وجود دارد نمیتوان آنگونه که باید در کارهای نمایشی به آنها پرداخت اما صحابی امام حسین (ع) به ویژه آنهایی که درباره آنها کمتر حرف زده شده، انتظار میرود الهامبخش کارهای بسیاری خوبی باشند به ویژه که قادریم در این رابطه برای بالا رفتن درام، اوج و فرودهای جذابی را در شخصیتپردازی قرار دهیم. نکته بعد؛ وقتی درباره شخصیتهای فرعی حرف میزنیم ایرادی از آن گرفته نمیشود و اصطلاحاً دست سازنده باز است. این امر امتیاز بزرگی است که به راحتی نباید از کنار آن گذشت.
ایکنا – داوود میرباقری در «مختارنامه» با پرداختن به شخصیتهایی چون عبدالله نصرانی یا زهیر بن قین نشان داد میتوان به شخصیتهای غریب در کربلا نگاهی جذاب داشت. پیرامون این موضوع نظر شما چیست و برای پرداختن به دیگر صحابی اباعبدالله مهمترین منابع چه کتبی هستند؟
در «مختارنامه» به دلیل گستردگی که وجود داشت این موقعیت فراهم بود تا به شخصیتهای غریب عاشورا توجه شود اما در فیلمهای سینمایی به دلیل کوتاهی زمان این موقعیت فراهم نیست.
بهترین منابع هم مقاتل هستند که میتواند دست هنرمند را برای شخصیتپردازی باز بگذارد. مقاتل یک امتیاز ویژه دارد آنهم اینکه به صورت مستقیم به موضوع ورود کرده و از تحلیل پیرامون اتفاق پرهیز داشتهاند البته همه مقاتل هم، منبعی صحیح نیستند پس یک کارشناس خبره باید همراه با هنرمند باشد تا امکان تحریف را از بین برد.
ایکنا – برخی عقیده دارند نگاه به شخصیتهای منفی این واقعه راهکاری دیگر برای پرداختن به عاشورا است زیرا اگر بتوان به این افراد نظر کرد زوایای جدیدی از عاشورا پیش روی مخاطب قرار میگیرد. ظرفیتهای نمایشی ضدقهرمانی در آثار عاشورایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اتفاقاً شخصیتهای منفی جذابیت بیشتری دارند زیرا نویسنده قادر است پیرامون آنها دخل و تصرف انجام دهد و همین امر سبب بالا رفتن درام میشود. در این میان مشکلی وجود دارد که تکبعدی بودن شخصیتهای منفی است و در شخصیتهای مثبت هم دیده میشود. در کار نمایش نگاه تکبعدی به افراد همیشه آسیبی جدی است که به کارهای نمایشی ضربه زده است. در این میان استثنایی هم وجود دارد. «حر بن یزید ریاحی» در ابتدا جز لشکر اشقیا بود اما تحت تأثیر امام (ع) به سپاه حق پیوست درنهایت نیز شهید شد. این امتیاز را در هیچیک از شخصیتهای منفی یا مثبت عاشورا مشاهده نمیکنیم.
ایکنا – معتقدم در بحث ادبیات داستانی دست ما برای کار در حوزه عاشورا باز است اتفاقی که در هنرهای نمایشی تا حدودی دچار محدودیت است زیرا مخاطب کتاب در ذهن خود تصویرسازی مطلوب خود را میکند اما مخاطب نمایش یک تصویرسازی پیش رو را میبیند. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی از ادبیات سخن میگوییم بیشتر از روایت حرف میزنیم. روایت نوشتاری، ویژگیهای خاص خود را دارد که دست نویسنده را باز میگذارد اما آنجایی کار دشوار میشود که روایت بخواهد تبدیل به تصویر شود. در این هنگام کار دشوار خواهد شد. در ادبیات داستانی روایت به صورت نوشتاری بیان میشود و تصویرسازی بر عهده ذهن مخاطبان است اما در حوزه نمایش روایت، تصویر میشود. برای همین این تصویر ممکن است مورد نظر ذهنیت بسیاری از مخاطبان نباشد. در چنین شرایطی گاردهای منفی پیش میآید که برای فیلمهای عاشورایی، حاشیه به وجود میآورد.
ایکنا – بحث پایانی به تعزیه اختصاص دارد. این شکل از هنر کاملاً ایرانی است که تمام شاخصههایش ملی است. تعزیه حتی خارج از مرزها نیز طرفداران خود را دارد اما در این عرصه نیز با وجود اینکه مجالس فراوانی پیرامون عاشورا وجود دارد بیشتر توجهات معطوف به شخصیتهای اصلی است. این رویکرد تا چه حد به تعزیه ضربه زده است؟
در تعزیه هم همان مشکلی وجود دارد که در سینما یا تلویزیون شاهدش هستیم. مخاطب بیشتر دوست دارد بیننده تعزیههایی باشد که روایتگر شخصیتهای اصلی است وگرنه همانگونه که گفتید مجالس فراوانی پیرامون دیگر شخصیتهای عاشورا وجود دارد. در کلامی دیگر من چندان هنرمند را مقصر نمیدانم چون وقتی مردم مشتاق موضوعاتی خاصند هنرمند به تنهایی قادر نیست خلاف آن عمل کند وگرنه کارش با استقبال مواجه نخواهد شد. در این رابطه پیشنهاد میکنم در ماه محرم و رمضان تعزیههای غریب هم برگزار شود تا مخاطب با شناخت زوایای جدید به برداشتهایی نو از هنر تعزیه دست یابد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
source