شبیهخوانی نمایشی آیینی، روایی، منظوم و موسیقیایی است که از دل آیینهای عزاداری شیعیان ایرانی پدید آمد و حول محور واقعه عاشورا شکل گرفت، نمایشی مبتنی بر قراردادهایی ثابت در متن و اجرا و متکی بر نمادها و نشانههایی که خود از بطن حکمت شیعی-ایرانی برآمدهاند. این ویژگی تعزیه، قابلیت صدور و اشاعه در خارج از مرزها را دارا است.
پیرامون این موضوع، خبرنگار ایکنا با کارشناسان فن این حوزه گفتوگوهایی انجام داده که در سومین قدم با محمدحسین ناصربخت، پژوهشگر و مدرس تعزیه همچنین عضو هیئتمدیره تعزیه ایرانیان همراه میشویم.
محمدحسین ناصربخت کتب مختلفی پیرامون آیینهای نمایشی نوشته است که «ادبیات ایران و آیین شبیهخوانی» و «نقشپوشی در شبیهخوانی» از جمله این آثار هستند. وی دکترای پژوهشی هنر دارد و سالهاست در دانشگاههای هنری مشغول تدریش ادبیات نمایشی هستند.
ایکنا – برخی تعزیه را به عنوان تنها هنر نمایشی حقیقی ایرانی میدانند که بومی و غیر وارداتی است. نظر شما چیست؟
تعزیه یا همان شبیهخوانی تنها نمایش ایرانی نیست بلکه یکی از نمایشهای سنتی و آیینی ایرانی است که بیش از سایر نحلههای نمایش ایرانی، شهرت یافته است و به سبب متکی بودن بر متنی نمایشی (شبیهنامه) اصول و قواعد آن بیشتر محافظت شدهاند. این نمایش آیینی که با توجه به اسناد از اواخر دوره صفویه به صورت نمایشی کامل در مناسبتهای آیینی شیعیان ایرانی، به ویژه در ماههای محرم و صفر، رواج یافته است، اوج خود را در دوران قاجار تجربه کرده، در شکل و محتوا به تکامل رسیده و در مضامین تنوع یافته است، چنانکه برخی از مستشرقین امکان پدید آمدن درامی ملی از دل آن را نوید دادهاند اما پس از مشروطه و با ورود رقیبی چون تئاتر اروپایی و سپس با ممنوعیت آن در دوران پهلوی اول، هرچند کاملاً از بین نرفته، لیکن به گوشه و کنار شهرهای بزرگ و شهرستانها و روستاها تبعید شده و در نتیجه در شکل و محتوا و مضمون تقلیل یافته و محدود شده است.
اکنون ما در زمینه اجرا، بیشتر دوران نزول تعزیه را شاهدیم و نه مثلاً مجالس شکوهمند تکیه دولت را که موافقخوانانش افرادی چون حاج بارکالله، اقبال السلطان و مرحوم جناب قزوینی، برترین آوازخوانان دوره خود بودند و تعزیهگردانانش را معین البکا و میر عزا و میر انجم و…. شکل میدادند البته این روند نزولی، که علیرغم پشتوانههای مردمی و اعتقادی میتوانست موجب اضمحلال این نمایش آیینی شود، از دهه چهل با دخالتهای مثبت هنرمندان تئاتر داخلی و خارجی که بر اهمیت نمایشهای سنتی تاکید کرده و پای فشردند، متوقف شد. چنانکه برخی از گروههای باقیمانده به جشنوارهها دعوت شدند و در سال ۱۳۵۶ سمیناری با حضور پژوهشگران داخلی و خارجی در مورد آن برگزار شد که مجموعه مقالاتش به همت پیتر چلکووسکی در کتاب تعزیه هنر بومی پیشرو ایران گرد آمده و در دهه شصت توسط داود حاتمی به فارسی نیز ترجمه شده است.
بعد از انقلاب تا اواخر دهه شصت همچنان تعزیهخوانی تنها به طور گاهگاهی و به حمایت مردمی در روستاها و شهرستانها اجرا میشد اما از اواخر این دهه، با اجرای موفق شبیهخوانان در جشنواره آوینیون و برپایی جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی، این شرایط تا حدودی بهبود یافت؛ هرچند که اکنون نیز بیشترین حمایت از تعزیه در زمینه اجرای مجالس آیینی آن در مناسبتهای مذهبی و توسط مردم صورت میپذیرد اما در دهه هفتاد حتی نهضتی در زمینه تکیهسازی یا مرمت تکایای قدیمی توسط بانیان مردمی آغاز شد. همچنان از میان حدود پانصد مجلس مستقل شبیهخوانی، بیش از ۳۰ مجلس آشنای آن اجرا نمیشود و بسیاری از مجالس در غربتند و ساز و کار صحیح اجرایی آنها را کمتر کسی است که بداند.
ایکنا – با توجه به ظرفیتهایی که برای این هنر آیینی میتوان برشمرد آیا تعزیه قابلیت صدور در خارج از مرزها به ویژه برای کشورهای شیعهنشین را دارد؟
از نظر شکلی، قرارها و قواعدی در شبیهخوانی وجود دارد که امکان الهام از آن را برای هنرمندان عرصه تئاتر اجرا در هر جایی فراهم میآورد و برخی از مجالس آن، که بخش بزرگی از مجالس غریب و آشنا را شامل میشوند، به سبب درونمایهای جهانشمول و انسانی امکان اجرا در هر اقلیمی را دارند اما مجالس آیینی آن که با آیینها و تفکر شیعی گره خوردهاند و کارکردی مناسبتی دارند تنها در جوامع شیعی قابلیت تام و تمام مییابند. بنابراین برای انتخاب و صدور مجالس شبیهخوانی باید از کارشناسان این حوزه یاری گرفت.
ایکنا – آیا با صدور تعزیه در خارج از مرزها، میتوان انتظار اشاعه مفاهیم شیعی را از این هنر آیینی داشت؟
شبیهخوانی نمایشی آیینی، روایی، منظوم و موسیقیایی است که از دل آیینهای عزاداری شیعیان ایرانی پدید آمد و حول محور واقعه عاشورا شکل گرفت، نمایشی مبتنی بر قراردادهایی ثابت در متن و اجرا و متکی بر نمادها و نشانههایی که خود از بطن حکمت شیعی-ایرانی برآمدهاند. به همین لحاظ نزدیکترین تجربه نمایشی شیعیان ایرانی به مفهوم نمایش مقدسی است که نظریهپردازان سنتگرا از آن سخن میگویند. فکر میکنم که این تعریف خود گویای جواب سوالتان است.
بیشتر بخوانید:
ایکنا – یکی از دغدغههای اهالی تعزیه به نبود متولی برای این هنر آیینی مربوط میشود. ارزیابی شما از این نقصان چیست؟
متولی تعزیه در شرایط فعلی، همانند صد سال گذشته، مردم آیینورز هستند که این برای حفظ و احیای کلیت آن کافی نیست زیرا آنها تنها دغدغه همان مجالس مناسبتی را دارند و راه چاره تشکیل بنیاد و پژوهشگاه نمایشهای آیینی و سنتی توسط وزارت میراث و گردشگری است که در پرونده ثبت جهانی شبیهخوانی، به عنوان میراث معنوی ناملموس ایرانیان، نیز آمده اما تاکنون اقدامی در مورد آن صورت نگرفته است.
ایکنا – یکی از راهکارهای مهم برای صدور تعزیه قدرت اقتصادی این هنر است آیا میتوان برای تعزیه درآمدزایی اقتصادی متصور شد تا به دنبال آن این هنر آیینی اشاعه یابد؟
درصورتیکه محل اجرای دائمی و گروههای نمونه که با رعایت اصول و قواعد این نمایش در دوران اوج، آن را اجرا کنند میتوان به جذب توریسم فرهنگی در این حوزه اندیشید. همانطور که در هند، اندونزی، ترکیه، ژاپن، چین ، گره، ایتالیا و….چنین بهرهای از نمایشهای آیینی و سنتی میبرند. این وضعیت اگر محقق شود قدرت اقتصادی پیش میآید و در نهایت بحث صدور و اشاعه تعزیه به خارج از مرزها هم پیش خواهد آمد.
گفتوگو با داوود کنشلو
انتهای پیام
source