Wp Header Logo 343.png

گزارش ایکنا از سوگواره ادبی «اسماعیل ذبیح‌الله»

به گزارش ایکنا شامگاه چهارشنبه ۱۰ مرداد هم‌زمان با اولین شب شهادت اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس سوگواره ادبی «اسماعیل ذبیح‌الله» با حضور جمعی از اهالی ادب حوزه ایران فرهنگی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

 

در ابتدای این برنامه سیدمسعود علوی‌تبار شاعر و فعال فرهنگی ضمن تسلیت شهادت شهید اسماعیل هنیه اظهار داشت: ترور و شهادت اسماعیل هنیه که با نقض آشکار  قوانین بین‌المللی و انسانی توسط سفاکترین رژیم تاریخ که به کودک‌کشی شهره است، نشان داد که این رژیم در مواضعی کاملاً انفعالی قرار گرفته است به‌گونه‌ای که با اقدامات مذبوحانه‌ خود اضمحلال و نابودی قطعی خود را  به زمانی بسیار نزدیکتر از زمان خود کشانده است.

 

علوی‌تبار افزود: انتقام شدید و خونخواهی جبهه مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران از رژیم صهیونیستی که برای کل جهان این انتقام امری قطعی و آشکار است، به زودی نشان خواهد داد که امنیت تلاویو و دیگر اراضی اشغالی تا نابودی کامل این رژیم جعلی ، از بین خواهد رفت.

 

این شاعر در انتها تصریح کرد: اشعار قرائت شده در این سوگواره اولین واکنش شاعران در لحظه شنیدن خبر شهادت شهید اسماعیل هنیه هستند که به صورت خودجوش از نهاد سوخته و داغ‌دیده شاعران تراوش کرده است که در آنها مطالبه انتقام شدید از مضامین محوری این اشعار است.

 

لذا همنوا با دیگر مردم آزاده دنیا منتظر عملیات وعده صادق۲ خواهند بود. عملیاتی که پیشتر سردار حاجی‌زاده در سخنان خود برای خانواده شهدای فلسطین وعده آن را در صورت بروز حرکات منفعلانه از اسرائیل داده بود.

 

در این برنامه شاعرانی همچون علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی، محمدعلی یوسفی، شعبان کرم‌دخت،  محمدمهدی عبداللهی، رسول شریفی، احمد رفیعی وردنجانی، محمود یوسفی، عمادالدین ربانی، نغمه مستشار نظامی، فائزه زرافشان، حمیده پارسافر، سیده کبری حسینی بلخی، فرزانه قربانی، ام‌البنین بهرامی، سمانه خلف زاده، سارا رمضانی، سارا عبداللهی فر، شهلا کلبعلی، راضیه جبه داری،  فاطمه سادات طباطبایی، صامره حبیبی، فاطمه ناظری، فاطمه سادات داد موسوی و صبا فیروزی حضور داشتند.

 

برخی از اشعار ارائه شده در این نشست به قرار ذیل است.

 

چه می‌خواهند اسماعیل ، این دونان پست از تو؟!

چه می‌خواهند وحشی‌های گوساله پرست از تو؟!

چه می‌خواهند این جنگل‌نشینان تمدن‌خوار؟!

چه می‌خواهند این بوزینگان،این قوم مست از تو؟!

حسین اسرافیلی

 

چه صوت  ناب قرآنی هنیه

چه زیبا آیه می خوانی هنیه 

ذبیح‌الله را رازیست خونین

هنیئا لک تو می‌دانی هنیه

نغمه مستشار نظامی

 

داغ ابراهیم در دل، داغ قاسم در جگر…

شعله ای بر جانمان بارید با داغی دگر!

گریه دیگر چاره ی این آتش ِ جانسوز نیست

اشک هم بر گونه هامان در غمت شد شعله ور

لحظه ی دیدار بود و  آمدی با پای جان

تا ببوسد گونه هایت را شب آخر، پدر

بی گمان می خواستی آرامشی ناب و زلال

گرمی آغوش اقیانوس را ، پیش از سفر…

آه اسماعیل! اسماعیل ِ دلتنگ از جهان

ای رها از عالم و اندیشه ی خوف و خطر

ای شکوه ِ صوت قرآنت، طنین انداز ِ عشق

ای به شوق دوست، در خون ِ زلالت غوطه ور!

می خروشد چشمه های نور از رگ های تو

جاودانی در دل این خاک ِ سبز  پرگهر 

می‌شود نزدیک و نزدیک آفتاب ِ بی غروب

باز می‌گردی تو با خیل ِ سواران ِ سحر

حمیده پارسافر

 

تو جان دادی برای حق مردان فلسطینی

تو گشتی رهبر این خاک و تو آن فلسطینی

تو نامت روی هر برگ درخت سبز زیتون است

توبی شادابی گلهای خندان فلسطینی

شوجان پرویز(بنگلادش)

 

در غزه صدای مرد و زن اسماعیل

در سوریه، لبنان و یمن اسماعیل

برخاسته است باز ایران غیور

صد حنجره فریاد وطن اسماعیل

رسول شریفی

 

راست می‌گویند پایانی ندارد راه عشق

خون”اسماعیل”جاری شد به قربان‌گاه عشق

یک محرّم سوگواری لازم است این روزها

هیچ‌گاه از رهروان خالی مبادا راه عشق

شعبان کرمدخت

 

به راهِ وصلِ تو اینگونه ساده باید رفت

به تیغِ عشق چنین سرنهاده باید رفت

به شوقِ دیدنِ لبخندِ حضرتِ دلدار

به قلبِ عاشق و رویی گشاده باید رفت

اگرچه نیمه‌ی شب در شکوهِ بیداری

میانِ عرصه‌ی حق ،ایستاده باید رفت

به سوی ساحت عاشق رُبایِ حضرت عشق

شتابناک، شبیه بُراده باید رفت

عجب تجارتِ نابی است مرگ در ره عشق

چنین زرنگ پیِ استفاده باید رفت

پیِ چشیدنِ مرگی که زندگی‌بخش است

عنانِ زندگی از دست داده باید رفت

به میهمانیِ حق،چون هنیه عاشق

به شوق با همه‌ی خانواده باید رفت

احمد رفیعی وردنجانی

 

در سینه‌ام نم‌نم زده آوای باران

اندوهگینم از غم پرواز یاران

اما صبورم چون‌که می‌دانم پس‌ازاین

خون هنية می‌شود آغاز طوفان

سمانه خلف زاده

 

سرود شام، قدس و نیل ابوالعبد

شکوه و شوکت این ایل، ابوالعبد

قسم بر “تین و زیتون” فلسطین

که پیروز است اسماعیل ابوالعبد

سیده کبری حسینی بلخی(افغانستان)

 

که گفته قصه‌ی ما رو به پایان است اسماعیل؟

همین‌جا نقطه‌ی آغاز دوران است اسماعیل

سر از دریای خون بردار، بیرق را زمین مگذار

که گاه شروه‌خوانی، گاه طوفان است اسماعیل

هنوز آیینه‌ها در قتلگاه غزه زیر تیغ…

و زینب(س) بر بلندی‌های جولان است اسماعیل

بخوان با حلق پرخونت، بگو با روی گلگونت

که عالم حجله‌گاه سربداران است اسماعیل

شهادت نقطه‌ی وصل “ابوالعبد” است با معبود

مبادا جا بمانی، عید قربان است اسماعیل

فائزه زرافشان

 

بدرود آمد لحظه تحویل اسماعیل 

آه ای شهید فتنه قابیل اسماعیل

چون حاج قاسم آرزویت را بغل کردی

حک گشت داغت بر دل این ایل اسماعیل

یک لحظه دور از آتش میدان ندیدیمت

یک لحظه ایثارت نشد تعطیل اسماعیل

جاری شود از خون تو صد رود بعدازاین

خفته ست در خون تو صد سجّیل اسماعیل

از برکت خونت به هم پیوند خواهد خورد

خاک فرات و آسمان نیل اسماعیل

پرواز تو دل‌های ما را مطمئن‌تر کرد

ای خونبهایت محو اسرائیل اسماعیل

رفتی ولی برگشتنت را زود می‌بینیم 

بدرود اسماعیل اسماعیل اسماعیل

محمود یوسفی

 

عجب خطای بزرگی! ستم به خود کردید

مهیب فاجعه‌ای بر سر خود آوردید

میان خانه‌ی ما میهمان ما کشتید؟؟!

میان خانه‌یتان مرده‌اید! بی‌تردید! 

به تیر خدعه اگر می‌کشید، فخری نیست! 

به جنگ تن‌به‌تن آیید اگر شما مردید؟!

قسم به شور و شجاعت ، چو موش می‌ترسید 

به گاه دیدن شیران، به رنگ و رو، زردید 

چه زود می‌رسد آن دم که رو به پایانید 

چه زود می‌رسد آن دم که لاشه‌ای سردید 

قسم به غیرت و ایمان که مرگتان حتمی ست!

قسم به خون شهیدان، هلاک می‌گردید! 

فاطمه سادات پاد موسوی

 

از غصه و اندوه سرم می‌سوزد

دلسوخته ام که باورم می‌سوزد

مهمان مرا در وسط خانه زدند

از شرم تمام پیکرم می‌سوزد

راضیه جبه داری

 

مهمان ما در خانه‌مان در خون خود غلتید

عطر شهادت در هوای خانه‌مان پیچید

مهمان خوب خانه‌مان از جنس باران بود

از آسمان شهر ما عشق و صفا بارید

مهمان ما مردی مقاوم از فلسطین بود

در چشم‌های او همیشه پرتو امید

بار سفر بست و سوار هودجی از نور

چشمک‌زنان از پیش ما تا خانه خورشید

چون حاج قاسم بود او مانند مغنیه

وقت شهادت بر جدال مرگ می‌خندید

آگاه باشید ای علمداران و سرداران

بعد از شهادت می‌شود راه شما تمدید

باید بدانند ابلهان نسل اسرائیل

رزم شما بعد از شهادت می‌شود تشدید

محمدعلی یوسفی

 

روز وداع سرخ تو آغاز طوفان است

ایران به فکر انتقام خون مهمان است

پرواز کردی و به سمت آسمان رفتی

چون آشیانت در بلندی‌های جولان است

دور از وطن صبح غریبی رفتی ازاینجا

حتی عروج تو شبیه مرد میدان است

از عید قربان‌های هاجر کم نخواهد شد

ازبس‌که اسماعیل در ایلش فراوان است

هر کس گذشته از طریق‌القدس می‌داند

سرشار از عطر قدم‌های شهیدان است

قرآن بخوان با آن صدای عرشی‌ات ای مرد

سوگند بر خونت که صهیون رو به پایان است

فرزانه قربانی

 

انتقامی سخت در راه است اسرائیلیان 

عمرتان بسیار کوتاه است اسرائیلیان 

با به خاک و خون کشیدن کاخ برپا می‌شود؟

آرزوهاتان ته چاه است اسرائیلیان 

پاسخ مهمان کشی‌تان را به‌زودی می‌دهیم

میزبان سرسخت و خونخواه است اسرائیلیان 

مرد میدانی قوی‌تر می‌رسد هرچند که

داغ اسماعیل جانکاه است اسرائیلیان 

“هم‌صدا با حلق اسماعیل” هر آزاده‌ای

با نوای غزه همراه است اسرائیلیان

خون اسماعیل سیلی می‌شود بنیاد کن

وقت طوفانش سحرگاه است اسرائیلیان 

صامره حبیبی

 

 محرم در محرم شد خدایا

دوباره موسم غم شد خدایا

تمام عالم از هجر هنیه 

پر از اندوه و ماتم شد خدایا

صبا فیروزی 

 

تا شهادت‌نامه‌ات از نزد حق ممهور شد 

وعده صادق دمید و طالعت منصور شد 

اجر  مردان خدا جام طهور سربه‌مهر

لایق تقدیر حق بودی قدح مقدور شد 

شهلا کلبعلی

 

بار دیگر آتش کین شعله‌ور

بوسه‌باران کرد مردی مرد را

همچو قاسم سوخت اسماعیل را

تا به ما تحمیل کرد این درد را

درد پر رنج است داغی تلخ‌تر

اینکه مهمان بود در ایران ما

خصم، مهمان عزیز از ما گرفت

شرمساری نیش زد بر جان ما

باز هم شب بود و دزدی نیمه‌شب

بزدلانه باغ را آتش کشید

باغبان اندوهگین گردید و در

کوس خونخواهی مهمانش دمید

مرد میدان‌ها هنیه، مرد رزم

گرچه پاداشش شهادت بوده است

لیک از یک انتقام بی‌درنگ

خاطر ما با علی آسوده است

یاعلی! اینبار هم داغی دگر

همچو داغ قاسمت جانکاه شد

ذوالفقارت را برون کن از نیام

باز اسماعیل ذبح الله شد

ام‌البنین بهرامی

انتهای پیام

source