Wp Header Logo 2091.png

به گزارش شهرآرانیوز، پس از یک دوره طولانی حرفه‌ای که طرفداران و منتقدان زیادی را برایش به دنبال داشت، آلن دلون بازیگر فرانسوی میراثی غنی در سینما به جا گذاشت که شامل برخی از فیلم‌های کلاسیک‌ بزرگ سینمای جهان است. سبک بازیگری او، بدنه‌ای ماندگار از آثار را شکل می‌دهد، هرچند شهرت «دلون» گاهی به دلیل زندگی خصوصی پرتنش او لکه‌دار شده است.

در زیر نگاهی به زندگی یکی از غول‌های سینمای فرانسه داشته‌ایم.

مدتی پس از کسب شهرت در نقش‌های اولیه‌اش، آلن دلون مورد توجه برخی از بزرگ‌ترین کارگردانان سینمای اروپا قرار گرفت که او را در برخی از معتبرترین آثار تاریخ سینما به کار گرفتند.

در سال ۱۹۶۰، کارگردان ایتالیایی «لوکینو ویسکونتی» او را برای بازی در فیلم «روکو و برادرانش» انتخاب کرد، یک اثر عمیق واقع‌گرای اجتماعی درباره مشکلات یک خانواده از جنوب ایتالیا که سعی دارند در منطقه صنعتی شمال زندگی کنند، فیلمی که با جایزه بزرگ هیات داوران در جشنواره فیلم ونیز مورد تقدیر قرار گرفت. دو سال بعد، کارگردان مشهورتر ایتالیایی، «میکل آنجلو آنتونیونی»، «دلون» را در فیلم «کسوف» کارگردانی کرد که موفق به دریافت جایزه بزرگ هیات داوران از جشنواره کن شد.

در سال ۱۹۶۳، دلون در نقش برادرزاده محبوب و کاریزماتیک پرنس سالینا، در اقتباس مجلل ویسکونتی از شاهکار جوزپه تومازی با عنوان «یوزپلنگ» مقابل دوربین رفت و این فیلم جایزه نخل طلای جشنواره کن را به دست آورد.

در همان سال، دلون برای اولین بار با ژان گابن بازیگر بزرگ فرانسوی در فیلم «هر شماره‌ای می‌تواند برنده شود» همکاری کرد، جایی که آلن دلون ستاره نوظهور در کنار نماد تثبیت‌شده سینما در نقش یک تیم دو نفره بازی کردند که در حال برنامه‌ریزی برای سرقت از یک کازینو در کن بودند. گابن که بیشتر به خاطر نقش‌هایش به عنوان بازرس مایگر در آثار ژرژ سیمنون شناخته می‌شود و سابقه طولانی‌ای از دوران پیش از جنگ دارد، به نوعی الگوی دلون بود.

فیلم «هر شماره‌ای می‌تواند برنده شود» نه تنها تحسین منتقدان را جلب کرد بلکه موفقیت تجاری نیز داشت و ۳.۵ میلیون بلیت فروخت. با این حال، زمانی که دلون سعی کرد،شانس خود را در بازار بزرگ سینما آمریکا محک بزند، سه فیلم هالیوودی او با وجود حضور چهره‌های مشهوری مانند دین مارتین با شکست تجاری مواجه شدند. دلون که از پروژه‌هایی که بعداً به او پیشنهاد شد، چندان راضی نبود، به اروپا بازگشت.

آلن دلون در سال ۱۹۶۹ با بازیگر آلمانی-فرانسوی «رومی اشنایدر» در فیلم «استخر» همبازی شد. این فیلم به بررسی موضوعات حسادت جنسی پرداخته و توانایی دلون را به عنوان یک بازیگر به نمایش گذاشت. در همان سال، او همچنین با ژان گابن و کارگردان آنری ورنوی برای فیلم گانگستری «دسته سیسیلی‌ها» دوباره همکاری کرد که جایگاه او را در سینمای فرانسه تقویت کرد.

اما همکاری او با ژان-پی‌یر ملویل، یکی از چهره‌های برجسته موج نوی سینمای فرانسه بود که به تولید یکی از نمادین‌ترین فیلم‌های دلون در شاهکار نئو-نوآر «سامورایی» منجر شد. در این فیلم، ظاهر زیبای دلون تضاد قابل توجهی با نقش او به عنوان یک قاتل تنها داشت. این همکاری با ملویل با دو فیلم دیگر «دایره سرخ» و «یک پلیس» ادامه یافت که هر دو دارای فضایی غمگین و تاریک بودند و استعداد دلون را در ایفای شخصیت‌های پیچیده به نمایش گذاشتند.

دلون علاوه بر بازیگری در نهایت در طول دوران حرفه‌اش، چهار فیلم تهیه‌ کرد. او در سال ۱۹۸۱ با فیلم جنایی «برای پنهان کردن یک پلیس»به عنوان کارگردان فعالیت خود را آغاز کرد و در سال ۱۹۸۳ فیلم دیگری به نام «مبارز» را ساخت.

با وجود موفقیت‌های حرفه‌ای‌اش، دلون از سال ۱۹۶۸ با سایه‌ای از مظنونیت روبرو شد. در آن سال، جسد استوان مارکوویچ محافظ او در یک زباله‌دان پیدا شد و نامه‌ای از مارکوویچ به برادرش پیدا شد که در آن گفته بود اگر کشته شود، ۱۰۰ درصد تقصیر دلون و رئیس تبهکارش فرانسوا مارکانتونی است. با اینکه پلیس مدت‌ها به مظنون بودن آنها در قتل مارکوویچ شک داشت، دلون و همسرش ناتالی هرگز تحت پیگرد قانونی قرار نگرفتند و این موضوع سایه‌ای بر شهرت او باقی گذاشت.

در پایان دهه ۱۹۸۰، دلون سی سال کار حرفه ای را پشت سر داشت اما با وجود همه تحسین‌های حاصل از این مجموعه آثارش در تعداد فزاینده‌ای از فیلم‌های نه چندان موفق ایفای نقش کرد.

او در دهه ۱۹۹۰ در چندین فیلم تجاری مانند «ماشین رقص» و «بازگشت کازانووا» بازی کرد. پس از چندین شکست و در نهایت با بازی در فیلم «روز و شب» به کارگردانی فیلسوف فرانسوی برنارد هانری لوی، دلون در سال ۱۹۹۷ بازنشستگی خود را از سینما اعلام کرد، اگرچه او به ایفای نقش‌های گاه به گاه ادامه داد.

با این وجود، در این دوره بود که دلون برخی از معتبرترین جوایز موسسات سیاسی و فرهنگی را دریافت کرد. در سال ۱۹۹۱، فرانسوا میتران، رئیس جمهور وقت فرانسه، او را به اعطای نشان لژیون دونور مورد تقدیر قرار داد و چهارده سال بعد، ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه نیز او را به دلیل «نقش موثر در هنر سینمای جهان» با درجه «commander» تجلیل کرد.

در سال ۱۹۹۵، جشنواره فیلم برلین به او خرس طلایی افتخاری را به پاس یک عمر دستاورد هنری اهدا کرد. سپس در سال ۲۰۱۹، جشنواره فیلم کن نیز نخل طلای افتخاری خود را به آلن دلون اعطا کرد، هرچند تصمیم کن برای تجلیل از او با اعتراض‌هایی به‌ویژه از سوی سازمان‌های فمینیستی رو به رو شد و از آلن دلون به خاطر اظهارات «نژادپرستانه، زن‌ستیزانه» به صورت علنی انتقاد کردند.

آلن دلون در سال ۲۰۰۸، برای آخرین بار روی پرده بزرگ ظاهر شد و در کمدی فانتزی «آستریکس در بازی های المپیک» بازی کرد.

این بازیگر مطرح سینمای فرانسه در سال‌های پایانی خود با جنجال‌های خانوادگی نیز دست و پنجه نرم می‌کرد و ظاهرا ارثیه میلیون دلاری و نحوه مراقبت از او، میان فرزندانش اختلافاتی جدی ایجاد کرده بود.

منبع: ایسنا

 

source