جوان آنلاین: مجموعه مستند ۱۰ قسمتی «سرطان اجتماع» به کارگردانی محسن اسلامزاده با هدف شناسایی تنگناهای اقتصادی به سراغ گلوگاههای مفاسد اقتصادی میرود و بنا دارد با مروری بر پروندههای مجرمانه اقتصادی، روند اختلال در سیستم را از مرحله شکلگیری معضلات تا خروجی آنها به نمایش درآورد. این اثر که از شبکه مستند در حال پخش است در هر قسمت تلاش میکند با پرداختن به یکی از پروندههای پرسروصدای فساد اقتصادی مانند بحث خصوصیسازی، قاچاق، زمینخواری، تخصیص ارز، قاچاق سوخت، بورس کالا و پتروشیمی به گلوگاههای فساد در کشورمان نزدیک شود. «جوان» در گفتگو با کارگردان این اثر به ابعاد مختلف فرمی و محتوایی و چالشهای تولید آن میپردازد.
۱۰ قسمتی شدن مستند «سرطان اجتماع» به دلیل همان ۱۰ سرفصلی بود که در پژوهشهای اولیه ارائه شده بود؟
اگر واقعیتش را بخواهید این مستند در کل ۱۶ قسمت بود، منتها بحث خودرو آنقدر مفصل شد که ما شش قسمتی را که به مسئله خودرو پرداختیم از آن جدا کردیم و در قالب یک مستند مستقل تحت عنوان «چهار چرخ» ارائه کردیم که از طریق شبکه مستند پخش شد. اما در مورد ۱۰ قسمتی شدن مستند باید بگویم که هیچ ربطی به دهگانه بودن سرفصل پژوهشها نداشت، حتی ما نتوانستیم به برخی از آن سرفصلها خوب و درست بپردازیم، چون مفاهیم خیلی کلی بودند، ولی تا آنجایی که امکانپذیر بود تطبیق دادیم و تولید کردیم.
شکلگیری ایده اولیه تولید مستند «سرطان اجتماع» چگونه بود؟
یکی از گرههای کور کشور ما بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی است. خیلیها نمیدانند چرا بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی آن طوری که افکار عمومی، مسئولان دلسوز و حتی مقام معظم رهبری انتظار دارند، خیلی خوب پیش نمیرود و تبدیل به یک سرطانی شده که باید درمان شود. بسیاری از دلسوزان نگران و معتقد هستند که برای علاج، این غده بدخیم هرچه زودتر باید ریشهکن شود. به هر صورت من هم جزئی از این مردم و کشور هستم و نگرانم؛ بنابراین حالا که دوربین دست من است با خودم تصمیم میگیرم که بیایم و ضمن وارد شدن به موضوع کاری انجام دهم. منتها موضوعاتی که در این زمینه به من پیشنهاد میشد یا به ذهن خودم میرسید زیاد جذاب و مثمرثمر نبود تا اینکه یک طرح پژوهشی که سال ۹۶ به رئیس وقت شبکه مستند (سلیم غفوری) ارائه شده بود به دستم رسید. بعد از دیدن و مطالعه آن دیدم طرح خیلی خوبی است، چراکه موضوع آن در رابطه با گلوگاههایی بود که در ساختار اداری ما ایجاد فساد میکنند، حفرههای مهمی که در ساختار اداری ما بود و پروندههای مشابه مفاسد اقتصای داشت از طریق آن تولید میشد. این طرح شامل ۱۰ سرفصل و راهکار بود که در قالب یک جزوه کوچک ارائه شده بود و من به مدیر وقت شبکه مستند گفتم که به دنبال چنین مباحثی میگشتم تا در موردش فیلم بسازم!
البته تبدیل آن مفاهیم به فیلم مستند خودش یک پروسه طولانی و زمانبر است!
دقیقاً، مثلاً در آن جزوه نوشته شده بود «شفافیت» یا «مکانیزه و سامانهای کردن سیستم» یا «تعارض منافع»، خب اینها یکسری مفاهیم کلی هستند.
در واقع تیتر و سرفصل بودند؟!
اصلاً باید میرفتیم و برایمان توضیح میدادند که منظورشان از این نکات چیست. این پژوهش از سوی مؤسسه «ایتان» و «قرارگاه مبارزه با مفاسد اقتصادی» که توسط بچههای قدیمی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران شکل گرفته بود به شبکه مستند ارائه شده بود. ما ساعتهای زیادی صرف کردیم تا متوجه شویم که این سرفصلها و جزئیاتشان چه چیزهایی است. تازه بعد از این توضیحات ما باید یک بستری را برای ارائه هر کدام از این ۱۰ مورد انتخاب میکردیم. در قسمتهای مختلف این مستند وارد پروندههای مختلف میشویم. در بعضی از این موارد چهره متهمان را بدون پوشش نمایش میدهیم، حتی تصاویر مربوط به کل سیر دستگیری، دادگاهی و محکوم شدنشان را نشان میدهیم.
ممنوعیت یا معذوریتی در این زمینه نداشتید؟
نه، چون اینها حکم محکومیت قطعی گرفتند، اما این مسئله کار را خیلی پیچیده میکرد.
علت این کار چه بود؟
وقتی شما میخواهید یک موضوع را به فیلم مستند تبدیل کنید، خیلی باید به صورت عینی و علیالارض یا اصطلاحاً روی زمین بحث کنید. وقتی قرار است آن مستند از تلویزیون پخش شود باز باید دقت بیشتری کنید تا بحثها همه فهم باشد، چون برای عموم مردم پخش میشود. چون قرار نیست که یک فیلم برای چهار نفر مسئول قضایی درست کنیم. شما میخواهید فیلم درست کنید تا مخاطب عام با آن ارتباط برقرار کند و متوجه ماجرا شود، ضمن اینکه میتوانی آن را به مسئولان هم نشان بدهی و بگویی که ما از این حفره و سوراخ چندین بار گزیده شدهایم و این حفره در حال تولید فساد، ایجاد نارضایتی و هدر رفتن بیتالمال است. برای همین است که ما خیلی سختی کشیدیم تا این مفاهیم نظری را در قالب یک فیلم مستند و عملی نمایش بدهیم.
تیم پژوهشی مستند چند نفر بودند و تولید این مجموعه ۱۰ قسمتی چقدر زمان برد؟
کل کار حدود پنج سال به طول انجامید! بعضاً ماهها و حتی یکسال طول میکشید تا با افراد مذاکره و آنها را راضی به مصاحبه کنیم تا فیلم ما ناقص و الکن نباشد. گاهی چندین ماه طول میکشید تا ما مجوز یک مکان خاص را برای فیلمبرداری بگیریم. تیم تولید کار بیش از ۱۰ نفر بود و تیم پژوهشی اصلی کار پنج نفر بود که در مورد کارها تصمیم میگرفتیم. گروه فیلمبرداری ما متشکل از یک تیم چهار، پنج نفره بود که حدود دو، سه سال مشغول فیلمبرداری مستند بودند، ولی بیشترین بار بر دوش تدوینکار بود. چیزی حدود یکی، دو سال فقط مشغول انجام اصلاحیه بودیم. مثلاً در برخی موارد به ما میگفتند بعضی از بحثها درست پرداخت نشدهاند و بعضی از بحثها و پروندهها همچنان در جریان بود.
بعد از ارائه کار این اتفاق افتاد؟
بله، حین ساخت میدیدیم که موضوع مدام در حال تکمیل شدن است. مثلاً در سامانه جامع تجارت یک بحثی بین گمرک و وزارت صمت بود که دولت آقای روحانی توان حل این مسئله را نداشت، اما در دولت شهید رئیسی این موضوع به نتیجه رسید و به ما میگفتند که بحث قبلی ارائه شده در مستند الان ناقص است و باید به این مسئله بپردازید. ما هم باید با چند نفر دیگر اضافهتر گفتگو میکردیم. البته آنها هم نمیگفتند مصاحبه نمیکنند، ولی هر دفعه ما را به شکلی سرکار میگذاشتند تا نهایتاً موفق به گرفتن مصاحبه میشدیم. علت پیگیری و اصرار ما هم این بود که نمیتوانستیم کار را در میانه آن رها کنیم. اینها مسائلی بود که مدت زمان پروسه تولید را طولانی میکرد. با همه این اتفاقات من حیثالمجموع من از کلیت کار راضی هستم و فکر میکنم کار خوبی از آب درآمده و طولانی شدن زمان تولید ضربهای به کار نزده است.
بنابراین باید راشهای زیادی گرفته باشید؟
خیلی زیاد! ما بیش از ۱۰۰ جلسه فیلمبرداری داشتیم.
مدت زمان این جلسات چقدر بود؟
ما در طول روز ساعتها فیلمبرداری میکردیم و حدوداً ۱۲ ترابایت تصویر داشتیم. تدوینگر کار خیلی اذیت شد، ایشان از ابتدای پروژه همراه ما بود و در اقصی نقاط کشور تصویربرداری کردیم، از مرز ایران با پاکستان تا لرستان، جنوب فارس، مشهد و تبریز و شمال کشور تصویر برداری کردیم. ما سعی کردیم در این کار تا جایی که توان داریم در مسیر درست حرکت کنیم.
ریتم کلی مستند خوب است و نشان میدهد که دکوپاژ درست و دقیقی صورت گرفته است، برای رسیدن به این اتفاقات چه تدبیری داشتید؟
اول اینکه من کار را تولیدی دیدم و این خیلی کار سختی است. شما میتوانی یک متن نریشن بنویسی و بعد با تصویریابی آن را بخوانی! ولی من با خودم گفتم ما باید برویم و از آدمهایی که در هر کدام از این موضوعات حرفی دارند مصاحبه بگیریم، مثلاً برویم ببینیم ماجرای واگذاری ماشینسازی تبریز چیست. چه کسانی اعتراض کردند. مرحوم آقای آلهاشم امام جمعه شهید و محبوب شهر تبریز پیگیر پرونده بودند و روزنامهنگار آنجا پیگیر بود، برای همین رفتیم با آنها مصاحبه کردیم تا خودمان در مورد موضوع به یک اجتهادی برسیم. یا مثلاً آن شارلاتانی که به اسم کارخانه تولیدی مواد پاییندستی پتروشیمی کلی برای بخشهای محروم لرستان حواله گرفته، اما به جای کارخانه پتروشیمی یک کارگاه تولید لواشک غیربهداشتی راه انداخته است را یک مستندساز باید برود و به چشم ببیند تا کاری که تولید میکند اثرگذار و به معنای واقعی کلمه مستند باشد. مرحله بعد جمعآوری آرشیوها و آوردن مصداقهای کارشناسی بود که ریتم نیفتد، چون اگر قرار باشد چند نفر در مورد یک مفهومی صحبت کنند، میشود گفتوگوی ویژه خبری! گام اساسی ما این بود که برای کار راوی انتخاب کنیم و این راوی است که کنکاش و جستوجو میکند و همه اینها باعث جذابیت کار میشوند. ما سعی کردیم یک کار پرریتم داشته باشیم، از تصاویر شیک مانند پلانهای هوایی استفاده کنیم اینسرتهای فراوان بگیریم و کار را با چند دوربین تصویربرداری کنیم. حقیقت این است که من تلاش کردم یک اثر خوب تولید کنم و خدا هم لطف کرد و کار خوبی از آب درآمد.
تصاویر آرشیوی چه حجمی از کار را به خودش اختصاص داده؟
شاید حدود ۱۵ یا ۱۶ درصد تصاویر ما آرشیوی هستند و چیزی بیشتر از ۸۰ درصد کار تولیدی است.
برای مستند از موسیقی تولیدی استفاده کردید یا آرشیوی؟
ما از موسیقی آرشیوی استفاده کردیم و علتش هم این بود که این فیلم با یک برآورد پایین در سال ۹۶ بسته شده است، ضمن اینکه وقتی برای یک کاری موسیقی میسازید با هر تغییر و اصلاحیهای که به اثر میخورد مجدداً باید آن را تغییر بدهی که ما اصلاً توان چنین کاری را نداشتیم.
مهمترین چالشی که داشتید، چه بود؟
مهمترین چالش ما رسیدن به ادبیات مشترک با ضابطین قضایی و پخشکننده فیلم بود، مثلاً میگفتند بعضی مسائل بار حقوقی دارند و بعضی دیگر را میگفتند که باید بیشتر به آنها پرداخته شود. برای رسیدن به هر کدام از این مباحث باید کلی کار کرد.
برای اینکه به سمت سیاهنمایی نروید، چه کاری انجام دادید؟
ما برای این کار زاویه دید ضابطین قضایی را هم به دیگر زوایای بررسی موضوعات اضافه کردیم.
source