Wp Header Logo 57.png

به گزارش گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ «توقیف» واژه نام آشنایی برای مدیران فرهنگی، هنرمندان و مخاطبان کالا‌های فرهنگی است، اما نوع نگاه هر یک به این پدیده متفاوت است. هر آنقدر که مردم نسبت به توقیف یک اثر هنری بخصوص در حوزه سینما و شبکه نمایش خانگی حساس هستند، برخی از هنرمندان از آب گل آلود آن ماهی‌ها شکار می‌کنند و آن را نوعی افتخار برای خود قلمداد می‌کنند. اگر فیلمسازان با صداقت که باید در رفتار و گفتار و آثارشان نمود داشته باشند و بدون دور زدن ممیزی‌ها به قوانین و مقرارت تعیین شده از سوی نهادهای فرهنگی پایبند باشند درصد توقیف آثار سینمایی و شبکه نمایش خانگی به حداقل خواهد رسید.

واضح است که در خصوص برخی کارگردانان نظیر «جعفر پناهی»، «بهمن قبادی»، «حسن رجبیان» که آثار خود را از روی عناد با نظام و قوانین جمهوری اسلامی ایران و بدون داشتن پروانه ساخت تولید کرده‌اند نباید پروانه نمایش هم دریافت کنند و آثارشان برای همیشه توقیف شود. «آفرینش بین دو سطح» به کارگردانی «حسن رجبیان»، «لرد» به کارگردانی «محمد رسول‌اف»، «برادران لیلا» به کارگردانی «سعید روستایی» و … آثاری سیاه‌نما و مغرضانه‌ای بودند که هدفی جز هدم ارزش‌های ملی ـ مذهبی نداشتند و توقیف آنها نتیجه‌ای جز اقبال بیشتر در گعده‌های اپوزیسیون در آن سوی آب‌ها و کشور‌های معاند نداشت. متاسفانه فرصت دادن به این دست فیلمسازان سوختن استعداد‌های جوان و خلاقی است که به دلیل مافیای پنهان و پیدا در سینمای ایران توان حضور در فضای فرهنگی و هنری را ندارند.

درباره «توقیف» آثار هنری

اما وقتی فیلمسازی با تصویب فیلمنامه اثر و دریافت پروانه ساخت اثری را تولید می‌کند طبعا توقع ندارد که اثرش توقیف شود. به همین دلیل مسئله اصلی در خصوص «توقیف» تنها فیلمسازان نیستند بلکه مدیران فرهنگی نیز که در کسوت سیاست‌گذار و ناظر بر تولید آثار هنری و فرهنگی به سهم خود در توقیف آثار سینمایی و سریال‌های تولید شده دخیل هستند. بنابراین نمی‌توات تنها فیلمساز را مقصر دانست. حضرت امام خامنه‌ای در این خصوص که در وضعیت فرهنگی تنها فیلمسازان مقصر نیستند می‌فرمایند: «نمی‌شود رفت سراغ کارگردان و یقه او را گرفت که شما چرا؟ خوب، من یک مقدار وزارت ارشاد را، یک مقدار سازمان تبلیغات را، یک مقدار حوزه علمیه را، یک مقدار آن کسانی که صاحبان اندیشه دینی هستند، همین اندیشه‌های عرفانی، حکمت متعالیه، این‌ها را مخاطب قرار می‌دهم و می‌گویم شما برای برخورداری کشور از این هنر فاخر چه کرده‌اید؟ «شما» چه کرده‌اید؟ چنانچه در آن زمینه کاری انجام نگرفته باشد، من از یک کارگردان خیلی توقع نمی‌کنم. هنرمند بااستعداد ما که اثرش یا خالی است یا حداقل نسبت به این ارزش‌های مورد نظر ما خیلی پربار نیست، از او توقع نمی‌کنم که چرا این اثر آن‌چنانی که من می‌پسندم، نیست؛ بنابراین من نمی‌توانم قبول کنم که آماج این ناامنی، کارگردان‌های ما باشند.» [کتاب «سینمای قدسی»/ رسول حسنی ولاشجردی]

 توقیف یک اثر به هر علتی نتیجه‌ای جز هدر رفت سرمایه‌های مادی و تحلیل استعداد‌های سینمایی ندارد. در واقع توقیف آشکار شدن ضعف مدیریت فرهنگی در حوزه سیاست‌گذاری، نظارت و برنامه‌ریزی است. اگر در مرحله پیش تولید و تولید یک فیلم و یا سریال سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای اعمال شود و هنرمند ملزم به اجرا و اعمال این سیاست‌ها باشد پدید توقیف هرگز رخ نخواهد داد. 

مسئله توقیف از آنجایی که به تضییع حقوق مادی عموم مخاطبان منجر می‌شود از اهمیت بالاتری برخوردار است. اگر یک فیلم سینمایی اجازه اکران پیدا نکند طبعا مخاطب عام برای آن هزینه‌ای پرداخت نکرده است، اما در شبکه نمایش خانگی به دلیل اینکه هر هفته برای خرید یک قسمت مبلغی را هزینه می‌کند اهمیت دارد. این امر دو مشکل را ایجاد می‌کند اول اینکه مخاطبی که با رعایت حقوق کپی رایت سریال مورد نظر را از درگاه‌های رسمی خریداری می‌کند برای خرید دیگر آثار رقبتی نخواهد داشت و دیگر اینکه به شبکه نمایش خانگی اعتماد نمی‌کند و ترجیح می‌دهد سریال‌های خارجی را بدون پرداخت هزینه و با دانلود همه قسمت‌ها مشاهده کند.

«توقیف» آثار هنری؛ آتش در خرمن سرمایه‌های فرهنگی

متاسفانه جبران خسارات مادی و معنوی مخاطبان را نیز هیچ نهادی بر عهده نمی‌گیرد. حال آنکه مخاطب بزرگترین و مهم‌ترین سرمایه برای هنرمندان و مدیران فرهنگی است، چرا که بدون مخاطب اصلا یک اثر هنری موجودیت پیدا نمی‌کند. حفظ این سرمایه عظیم معنوی مهمترین وظیفه دستگاه فرهنگی است و مدیران فرهنگی حفظ کرامت و احترام به حقوق و مادی و معنوی مخاطب را باید در اولویت سیاست‌گذاری‌های خود قرار دهد.

دست به دست شدن شبکه نمایش خانگی میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما و بحث و جدل طولانی در این مورد که مسئولیت این نهاد فرهنگی با چه دستگاهی است سبب بوجود آمدن سیاست چندگانه در این رسانه فراگیر شود؛ چرا که نوع نظارت و برنامه‌ریزی در وزارت ارشاد و صدا و سیما متفاوت و گاه در تعارض یا یکدیگر است.

«توقیف» آثار هنری؛ آتش در خرمن سرمایه‌های فرهنگی

فقدان یک سیاست منسجم فرهنگی سبب شده تا آثار فرهنگی تولید شده مصداق یک بام و دو هوایی بشود که هم مخاطب و هم هنرمند را سردر گم کند. اثری که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تولید می‌شود مورد تایید سازمان صدا و سیما نیست و عکس این قضیه نیز صادق است. این دوگانگی در تولید آثار هنری نتیجه‌ای جز عدم ثبات فرهنگی نخواهد داشت و حاصل آن توقیف سریال‌هایی است که در حقیقت امر آتش انداختن در خرمن سرمایه‌های فرهنگی کشور است، آتشی که نه تنها علاج واقعه نیست بلکه خود آفتی برای فضای فرهنگی خواهد بود.

انتهای پیام/ 161

source