Wp Header Logo 444.png

گروه فرهنگ دفاع‌پرس_ اکبر صفرزاده؛ سریال «در چشم باد» روایتگر تاریخ پر فراز و نشیب ایران از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۶۰ است؛ از قیام میرزا کوچک خان جنگلی تا اشغال ایران توسط متفقین و سرپیچی هنگ یکم نیروی هوایی ایران از دستور شاه و انجام عملیات انتحاری و در ادامه حمله هوایی متفقین به نیروی دریایی بندر انزلی که «اسد ایرانی» در آن به شهادت می‌رسد و کمی جلوتر که هشت سال دفاع مقدس است و فتح خرمشهر.

در چشم باد؛ انطباق آرمانی فرم و محتوی دفاع مقدس

بسیاری از روایت ها، گفتگو‌ها و اتفاقاتی که در سریال «در چشم باد» پیش روی بیننده قرار می‌گیرد کاملا مستند و منطبق بر روایت‌های تاریخی است. کمتر از بیست درصد از سریال داستان پردازی و خیال پردازی است و بیش از هشتاد درصد آن بر پایه اسناد تاریخی شکل گرفته است.

«در چشم باد» از ابتدا تا انتها توسط بیژن ایرانی روایت می‌شود و این روایت هیچ گاه به دیگری واگذار نمی‌شود. دوربین از ابتدا تا انتها با بیژن است. در سریال پراکندگی یا خلاء موضوع وجود ندارد. فیلمنامه این سریال می‌تواند در دانشگاه‌ها به عنوان یک فیلمنامه کلاسیک تدریس شود.

حفظ خط روایت و جلوگیری از پراکنده گویی در سینما و صنعت سریال سازی ایران، چیزی شبیه به معجزه است. در بیش از نود درصد از فیلم‌های سینمایی و سریال‌های ایرانی اصلا معلوم نیست راوی داستان کیست! 

سریال «در چشم باد» آن قدر به راوی داستان و قصه گویی با کادر دوربین و ابزار سینما پایبند است که در بسیاری از موارد یادآور تئوری مولفی می‌شود که توسط منتقدان کایه دو سینمای فرانسه بنیان گذاری شد. برخی از منتقدان، از ریتم کند فیلم در برخی سکانس‌ها انتقاد می‌کنند؛ ریتم فیلم کند نیست بلکه روایتگر احوالات ناخوش شخصیت اول فیلم در آن لحظات است. 

در مدت زمانی که بیژن ایرانی در آمریکا حضور دارد ریتم فیلم به کندترین سرعت ممکن می‌رسد و کادربندی و دکوپاژ و مدت زمان هر پلان کندترین سرعت‌ها را تجربه می‌کنند این «کندترین ها» در روایت داستانی از طریق دوربین سینما یعنی بیژن ایرانی از حضور در آمریکا لذت نمی‌برد و حضور در آمریکا برایش زجر آور است. 

جوزانی زجر آور بودن در غربت را از طریق تکنیک سینما بیان می‌کند حالا اگر این مساله قرار بود توسط یکی از کارگردان‌های بی سواد سینمای ایران مطرح شود حتما چند شعار مرگ بر فلان در دیالوگ‌ها می‌گنجاند و چند تابلوی مرگ بر فلان و احتمالا با مشت توی دهان یک غیر ایرانی می‌کوبید و…

سکانس مربوط به حمله هوایی هنگ یکم نیروی هوایی ایران یکی از درخشان‌ترین سکانس‌های جنگی تاریخ سینمای ایران است. این سکانس از تاریخ صد و بیست ساله سینمای ایران فراتر رفته و به لحاظ تکنیک و اجراء و کادربندی در حد و اندازه‌های سینمای درجه یک هالیوود است.

در سریال «در چشم باد» تاریخ صد ساله دفاع مقدس در غایت آرمانی تلفیق با فرم قرار گرفته است. در تمامی حوادث جنگی صد سال اخیر که در کشور ایران روی داده ما مدافع بودیم نه مهاجم. مثلا در قیام میرزا کوچک جنگلی و یا در حمله متفقین و یا در حمله عراق به ایران. 

تاریخ را که ورق بزنیم و کمی عقب‌تر برویم باز هم می‌بینیم که ایران در اکثر موارد در ساحت دفاع بوده است نه در ساحت حمله؛ مثلا حمله مغول و هولاکوخان به ایران در سال ۶۵۳ هجری قمری و یا حمله پرتقالی‌ها به ایران و تصرف جزیره هرمز در سال ۱۵۰۷.

برخی سیاستمداران کم سواد در سخنرانی‌های خود تعریف کوچک و مختصری از دفاع مقدس ارائه و آن را در چهارچوب هشت سال دفاع مقدس و جنگ ایران و عراق خلاصه می‌کنند در صورتی که دفاع مقدس در ایران تاریخی به پهنای خورشید دارد، تاریخی که می‌توان ریشه‌های آن را تا قیام کاوه آهنگر در شاهنامه فردوسی و حتی قبل‌تر از آن رد یابی کرد.

انتهای پیام/ 121

source