Wp Header Logo 844.png

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ده سال پس از درگذشت جلال آل‌احمد، سیمین دانشور همسر او و نویسنده‌ی برجسته در یادنامه‌ی او برای روزنامه‌ی کیهان (۱۴ شهریور ۵۸) چنین نوشت:

بیمارم و امکان مصاحبه یا نوشتن مطلبی که در خور شأن جلال باشد، ندارم. کوتاه سخن آن‌که جلال در تمام عمر یا دست‌کم در ایامی که با هم به سر کردیم، گفتی گم‌شده‌ای داشت و در جست‌وجوی یک گل نایاب دور از دسترس بود و به همین علت از دل و جان و با همه‌ی توش و توان خود می‌کوشید و راه می‌جست. خود را با آب و آتش می‌زد، تجربه می‌کرد. می‌آزمود، مضطرب می‌شد و دل در سرش می‌تپید. این گم‌شده «حقیقت» بود و کشف حقیقت آسان نیست. حقیقت بود که «جان شیفته‌»اش را باز نمی‌داشت و در طلبش با پای سر می‌شتافت. این گم‌شده عدالت و منطق بود. این گل نایاب دور از دسترس «آزادی» بود، و جلال بی‌این‌که حتی صدای پایش را بشنود، چشم جهان بین فرو بست.

با مردم نشست و برخاست می‌کرد، باشد که حقیقت را در درون آن‌ها بیابد، و همین بود که خیلی زود متوجه استعدادهای نهفته‌شان می‌شد، و همین بود که معلم باغبان‌آسایی بود. مردم را بسان درخت‌هایی می‌دید که می‌بایستی بشکفند و ببالند و کمک می‌کرد که به «صراط مستقیم» هدایت بشوند و از نور و هوا و آفتاب، آزادانه بهره بگیرند و پر بار و بر شوند.

جلال سازنده و راه‌گشا بود. کمتر کسی هم‌چون جلال در ادبیات معاصر ایران تاثیر گذاشته است و همین است که حضور مداوم او را در انقلاب مردم ایران احساس می‌کردیم و می‌کنیم.

سیمین دانشور: حضور مداوم جلال را در انقلاب ایران احساس کردیم/ می‌خواست مردم به «صراط مستقیم» هدایت شوند

۲۳۲۵۹

source