هفته گذشته برنامههای بسیاری نظیر نمایش و نقد و بررسی فیلم، رونمایی از کتب سینمایی، برگزاری کارگاههای فنی سینمایی و تجلیل از برخی اهالی سینما برگزار شد که مناسبت آن روز ملی سینما بود. این در حالی است که برخی از سینماگران در مصاحبهها یا صفحات مجازی خود از وضعیت موجود سینما به ویژه اقتصاد نامناسب و محتوای کمارزش فیلمهای روی پرده ابراز نارضایتی مشهودی داشتند.
در این زمینه خبرنگار ایکنا نشستی با حضور سیدجمال ساداتیان؛ تهیهکننده قدیمی سینما و برنده چهار سیمرغ بلورین از فیلم فجر که آثار ارزشمندی چون «متری ششونیم» و «به رنگ ارغوان» را در کارنامه دارد و همچنین محمود گبرلو؛ تحلیلگر سینما و تهیهکننده و مجری سابق برنامه سینمایی هفت برگزار کرده که در ادامه با مشروح این گفتوگو همراه میشویم.
ایکنا – هفته گذشته هفته «سینما» نام داشت و طی آن برنامههای مختلفی به منظور تکریم سینماگران در سطح کشور برگزار شد. آیا عنوانهایی چون روز سینما در عمل بازخوردی برای اهالی این صنف دارد یا اینکه صرفاً یک مناسبت تقویمی است؟
گبرلو: بیش از 120 سال از عمر سینما میگذرد. این هنر از غرب وارد ایران شد. قبل از انقلاب، سینمای آن مقطع برای خود طرفدارانی داشت هرچند جریانات فکری و فرهنگی در آن زمان خیلی کمرنگ بود. بعد از پیروزی انقلاب با تأکیداتی که حضرت امام (ره) روی سینما داشتند این هنر مسیر جدیدی پیش گرفت. در این راه توجه به هنر انسانی، اخلاقی و دینی جایگاهی ویژه داشت و آثار خوب بسیاری در این رابطه تولید شد.
کارکرد این مناسبت بستگی به سیاستگذاری برنامهریزان سینما دارد. این روز میتواند یک اتفاقی تزئینی باشد یا اینکه از آن به عنوان یک ابزار برای تحول فکری بهره برد. در دهه شصت و هفتاد اوج فکری سینماگران ایرانی را شاهد بودیم اما در همان مقطع نیز گروههایی کژاندیش بودند ولی حاکمیت به آنها اجازه نمیداد حرفی علیه سینما بزنند.همچنین برنامهریزان سینما تلاش میکردند مسیر فکری جدیدی برای هنر هفتم انتخاب کنند که موردپسند مردم باشد. خواسته مورد نظر رخ داد چون عموم مردم در آن سالها با جان و دل پذیرای فیلمهای سینمای ایران بودند. به مرور زمان، آن آغاز درخشان تغییر کرد و به جایی رسید که امروز سینماگران در روز سینما آنچنان خوشحال نیستند!
ساداتیان: سینما یک تکنولوژی جدید است که خیلی از عمر آن نمیگذرد. این هنر توانسته در جهان مشتاقان بسیاری را به خود اختصاص دهد. در ابتدای انقلاب شعارهای افراطی زیادی داده شد. در آن زمان سینما تنها به یک شکل تعریف میشد. آن تعریف میتوانست بخشی از هنر هفتم باشد اما تمام سینما را در برنمیگرفت. سینما باید بتواند همه سلیقهها را پوشش دهد و هر فردی با هر عقیدهای بتواند فیلم دلخواهش را بر پرده ببیند. اما این وضعیت معمولاً در سینمای ما مورد توجه قرار نگرفت.
در چند سال اخیر متأسفانه برخوردهای قهرآمیز زیادی در سینما صورت گرفت که بسیاری را خانهنشین کرد و نتیجهای هم در بر نداشت. امروز سینما تنها به فیلمهای طنز خلاصه شده است. من آن شکل سینما را محکوم نمیکنم چون فیلمهای کمدی هم از گونههای مهم سینما هستند که مخاطبان بسیاری دارند اما حرف من این است؛ سفره سینما باید به اندازهای گسترده باشد که همه شکل فیلمی در آن تولید و دیده شود. درباره نامگذاری سینما هم معمولاً مناسبتها به این دلیل در تقویم جا میگیرد که توجهات معطوف به موضوع مورد نظر شود اما در سینمای فعلی چون نگاه حاکمیت با نگاه اهالی سینما متفاوت است نتیجه دلخواه رقم نخورده است.
در شرایط فعلی سینماگر و مدیران دائم در حال قانع کردن یکدیگر هستند و هیچگاه هم به نتیجه دلخواه نمیرسند. برای رهایی از این وضعیت وجود سند سینما ضرورت دارد؛ سندی که مدیران قادر به تغییر آن نباشند. متأسفانه چنین سندی، فعلاً موجود نیست چون مسئولان عادت دارند وقتی بر صندلی مدیریت تکیه میزنند هر راهی که نفر قبلی رفته را نادیده بگیرند.
ایکنا – سند سینما که درباره آن حرف زدید بحث داغ امروز سینمای کشورمان است. در این رابطه هر از گاهی درباره این موضوع اظهارنظرهایی صورت میگیرد. درباره الزام وجود سند سینما توضیح دهید.
ساداتیان: وقتی سند سینما در حاکمیت مورد توجه قرار میگیرد به اندازهای شعاری این کار انجام میشود که کارایی خود را از دست میدهد. سند سینما به شما این اجازه را میدهد تا هر اتفاقی با برنامه انجام شود یعنی حتی برای تعداد صندلی هم برنامه باشد زیرا موضوعی است که به اقتصاد سینما مربوط است. نبود سند سینما باعث شده تا نتوانیم ارزیابی کنیم هرساله تا چه اندازه رشد داشتهایم. نقدم پیرامون این موضوع به معنای نادیده گرفتن موفقیتهای گیشه نیست چون به مدد فیلمهای طنز فروش نسبتاً خوبی در سینماها داشتهایم ولی اینکه سینمای اجتماعی امروز دارای چه جایگاهی است بحث مفصل خود را طلب میکند.
گبرلو: مشکلی که ما در جامعه داریم این است که درک مناسبی از قدرت سینما نداریم درحالیکه بسیاری از علمای دینی روی این موضوع تأکیدات فراوانی دارند. اگر درک درستی از سینما وجود داشته باشد نباید از این رسانه بترسیم. سینما این ظرفیت را دارد که تبدیل به منبری مدرن شود. بزرگترین اشتباه نسبت به سینما این است که فکر کنیم این هنر انسان را به سمت تباهی و اشتباه میکشاند. در این میان ممکن است فردی بخواهد به واسطه افکار پوچ خود، استفادهای ناصحیح از سینما کند اما این موضوع را نباید به صورت کلی برای سینما تعریف کرد.
بگذارید از سینمای دفاع مقدس مثال بزنم. وقتی میخواهیم به صورت مستقیم از جنگ بگویم مسلم است که باید با تکیه بر مستندات درباره اتفاقاتی که رخداده سخن گوییم اما زمانی که میخواهیم درباره خانواده رزمندگان یا شهدا در آثار سینمایی حرف بزنیم باید از درام بهره بریم. وقتی بحث به این حوزه میکشد اجازه فعالیت درست داده نمیشود!
برخی از سینما تنها یک توقع دارند آنهم اینکه سینما تنها با یک روش تبلیغ دینی کند درحالیکه رسیدن به این خواسته به طرق مختلف میتواند رخ دهد. برای نمونه سالها پیش به طور همزمان دو فیلم روی پرده بود. یکی فیلم اصغر فرهادی و دیگری فیلم مسعود دهنمکی. هر دو فیلم میخواستند پیامی دینی منتقل کنند. یکی با زبان طنز به دنبال خواسته خود بود و دیگری میخواست با فیلمهای اجتماعی، دروغ را مذمت کند. این دو فیلم از سوی مردم با استقبال مواجه شدند. ما به چنین شرایطی در سینما نیاز داریم که ژانرهای گوناگون برای بیان مفاهیم وجود داشته باشد. درباره تغییر ذائقه تماشاگر هم باید بگویم. این نکته را نمیتوان کتمان کرد. در گذشته شاید ترجیح تماشاگر این بود که مفاهیم دلخواهش را در قابل داستانهای اجتماعی جستجو کند اما امروز این خواسته را در قالب قصههای طنز جستوجو میکند.
زمانی بود که تهیهکننده بخش خصوصی حضوری فعال و جدی در سینما نداشت برای همین دولت در امر تولید مشارکت میکرد اما امروز دیگر تهیهکنندههای بسیار حرفهای وارد سینما شدهاند. برای همین باید به آنها اعتماد کرد تا تولیدات در جهت جریانات فکری سینما حرکت کند. ما نیاز به تغییر بنیادی در حوزه مدیریت سینما نیازمندیم چون دیگر نمیشود با زبان سی سال پیش، سلیقه امروز مخاطب را مد نظر قرار داد. در همین رابطه سختگیریهایی که گاهی مواقع از سوی نهادهای نظارتی رخ میدهد باعث شده تا فیلمهای زیرزمینی رواج یابد. در تولیدات زیرزمینی مسائل اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد و با ذائقه تماشاگر امروز هم همخوان است اما به دلیل همان نگاه سنتی مدیران به این دست تولیدات فرصت دیده شدن داده نمیشود.
ایکنا – بحث بعدی ما اقتصاد سینما است. در ایام کرونا هنر هفتم مانند دیگر بخشهای جامعه با آسیبهای جدی مواجه شد. بعد از گذر این بحران، امور معیشتی اهالی سینما را چگونه ارزیابی میکنید؟
ساداتیان: واقعیت این است نزدیک به شش هزار نفر جز صنوف سازمان سینمایی هستند. در دو سال که به مدد فیلمهای کمدی وضعیت اقتصادی سینما بهبود یافته ما تنها توانستهایم از 20 الی 30 درصد ظرفیت سینما بهره بریم البته تا حدودی فراگیر شدن پلتفرمها به کمک سینما آمده تا وضعیت اهالی هنر هفتم کمی مناسبتتر شود اما با این وجود اگر بازهم بخواهیم درآمدهای سینما را با توجه به هزینهها بررسی کنیم متوجه میشویم که تراز لازم وجود ندارد. برای بهبود اقتصاد سینما نباید از نقش دیگر سازمانهایی چون شهرداریها غافل شد. در همه دنیا شهرداریها به اقتصاد سینما کمک میکنند. بههرحال باید اعتراف کرد سینما گردش مالی مطلوبی ندارد. سینما همیشه باید پویا و شاداب باشد زیرا این هنر یک سرگرمی ارزانقیمت در جامعه است که مردم همیشه مشتاق آن هستند.
درباره بودجههای دولتی هم باید بگویم عموم این کمکها معطوف به فیلمهای دفاع مقدسی میشود. این فیلمها نیز بنا به دلایلی در گیشه موفقیتی که انتظار میرود را ندارند. در این شرایط باید سیاستی اندیشید که به هر طریق ممکن سرمایهگذار جذب سینما شود تا بتوان کارهایی مطلوب نظر مخاطبان در سینما تولید کرد. در این میان باید یک تناقض حتماً از بین رود چون عموماً فیلمهایی که مردم دوست دارند، دولت دوست ندارد و فیلم مورد پسند دولت هم مطلوب نظر مردم نیست!
ایکنا – موضوع دیگر به بحث وامهایی مربوط میشود که از سوی نهادهای دولتی به سینما میشود. آیا نحو اعطای این کمکها منجر به رونق هنر هفتم در کشورمان شده است؟
ساداتیان: وامهای دولتی به فیلمهایی اختصاص پیدا میکند که با نظرات حاکمیتی منطبق است. این تولیدات نیز عمدتاً در گیشه حضور موفق ندارند. در گذشته اینگونه نبود چون هر فیلمی که از سازمان سینمایی مجوز ساخت دریافت میکرد میتوانست بخشی از هزینه فیلم را از فارابی وام گیرد. در ادامه این رویکرد منطقی و عادلانه تغییر کرد و تنها فیلمهایی که با نظرات حاکمیت همخوان بودند، مورد توجه قرار گرفتند.
ایکنا – بحث دیگری که میخواهیم به آن بپردازیم به آموزش در سینما مربوط میشود. آیا سینمایی که سالیانه 100 فیلم هم ندارد این همه آموزشگاه سینمایی و دانشکدههای سینما نیاز دارد؟ همچنین اشارهای به فروش فیلمهای سینمایی داشته باشید.
گبرلو: زنگ خطر برای سینما به صدا درآمده است. تماشاگر امروز دیگر تمایلی ندارد با هزینههای زیاد فیلم را در سینما ببیند بلکه ترجیح میدهد فیلم مورد نظر خود را در پلتفرمها تماشا کند. تصور میکنم در آینده خیلی از مشاغل در سینما از بین میرود. اما در جواب سؤالتان باید بگویم بسیاری از این آموزشگاه تنها برای تأمین نیروی کار سینما نیست بلکه بخش عمدهای از نیروی کار پلتفرمها از آموزشگاههای سینمایی تأمین میشود.
نباید چندان به فروش فیلمها توجه کرد بلکه آنچه باید برایمان اهمیت داشته باشد تعداد مخاطبان سینما است. متأسفانه در سالهای اخیر مسئولان روی فروش فیلمها تبلیغات زیادی کردهاند درحالیکه اگر به تعداد تماشاگران توجه کنیم متوجه میشویم فروش آثار بههیچوجه راضیکننده نیست.
ساداتیان: در زمان کرونا و با شایع شدن پلتفرمها این تصور به وجود آمد که سینما دیگر رونق گذشته را نخواهد داشت و مخاطب تمایل دارد از طریق پلتفرمها، فیلمهای خود را ببیند اما فروش موفق برخی فیلمهای خارجی نشان داد سینما تحت هر شرایطی حرف نخست را برای فیلم دیدن میزند. این امر ثابت میکند اگر فیلمها جذابیت لازم را داشته باشد در جذب تماشاگر موفقیت لازم را به دست خواهد آورد.
گبرلو: دلیل موفق نبودن تلویزیون ما در جذب تماشاگر به ناکارآمدی آثار مربوط میشود. اگر تلویزیون میتوانست فیلمهای طنز خوبی را روی آنتن بفرستد شاید مخاطب این رسانه بیشتر میشد. در این میان پیشنهادم به آقای ساداتیان و دیگر تهیهکنندهها و سینماداران این است که برای جذب مخاطب از اکران فیلم خارجی غافل نباشند.
کلام آخرم این است مردم از فضای حاکم بر سینما خسته هستند برای همین وزیر ارشاد جدید انتخاب اصلح و مناسبی برای سینما داشته باشد تا اهالی سینما را به یک وفاق میرساند.
ساداتیان: متأسفانه در 3 سال اخیر حضور بینالمللی سینمای ایران بسیار کمرنگ شده است و این امر نشان میدهد ما باید تجدید نظر اساسی داشته باشیم چون اگر بخواهیم همین روند را ادامه دهیم سینمای ایران جایگاه خود را در جشنوارهها از دست میدهد. با این توضیح باید مدیری مناسب برای سینما انتخاب شود البته موفقیت هر مدیر مستلزم بالا بردن سعه و صبر آنان است.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
source