به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام دکتر احمد رهدار عضو هیأت علمی دانشگاه باقر العلوم علیه‌السلام  یادداشتی با عنوان «وظیفه و جایگاه حوزه‌های علمیه در نبرد جبهه مقاومت در برابر صیونیست‌ها» ارائه داد که در ادامه می‌خوانید.

در مقدمه باید عرض کنم جهاد طبق روایات متعدد، مایه عزت اسلام و مسلمانان به شمار می‌آید و تا زمانی که دنیا برقرار است و جبهه حق و باطل در برابر یکدیگر صف‌آرایی می‌کنند، جهاد امری ناگزیر و ضروری خواهد بود.

نکته بعد این است که جنگ و قتال اقتضائات خاص خود را دارد. جنگ به ظاهر خسارت‌هایی به همراه دارد که ممکن است شامل تلفات جانی، جراحات جسمی و تخریب ابنیه و ساختمان‌ها باشد. هیچ انسان عاقل و با فطرت سالمی این خسارت‌ها را نمی‌پذیرد، اما این‌ها جزو لوازم قهری جنگ و قتال هستند. وقتی جنگ آغاز می‌شود، حتی اگر یکی از دو طرف حق مطلق و دیگری باطل مطلق باشد، ممکن است افرادی از جبهه حق شهید و زخمی شوند و خانه‌هایشان مورد تخریب قرار گیرد. تاریخ شاهد این حقیقت است؛ پیامبر خاتم در جنگ اُحد جراحات زیادی را تحمل کرد و در کربلا، سر ولی‌ّ الهی بر نی رفت.

نکته مهمی که باید به آن توجه شود این است که برای انسان مسلمان مؤمن، حضور در جنگ، زمانی که شرایط آن مهیا شد، به مثابه یک تکلیف است. بر اساس باورهای دینی ما، نتیجه جهاد فی سبیل الله یا شهادت است که سعادت ابدی را نصیب ما می‌کند، یا پیروزی در دنیا که دشمنان خدا را از روی زمین برمی‌دارد. بنابراین، فعالیت مجاهدانه در جنگ ــ مهم‌تر از نتیجه ظاهری آن که برد و باخت باشد ــ اهمیت دارد.

 نکته دیگر این است که با پیشرفت زمان و به‌ویژه با رشد تکنولوژی، خسارت‌ها و تلفات جنگ‌ها افزایش یافته است. در همین دهه‌های اخیر، به‌عنوان مثال، در هشت سال دفاع مقدس، از دو طرف کشور مسلمان ایران و عراق نزدیک به نیم میلیون نفر جان خود را از دست دادند. در هشت سال حضور آمریکا در عراق، یک میلیون و صد هزار نفر کشته شدند. در جنگ با داعش، در 6 تا 7 سال، تنها از دو طرف درگیر که همگی مسلمان بودند، حدود هشتصد نفر جان خود را از دست دادند. در طوفان الاقصی که هنوز ادامه دارد، بیش از چهل هزار نفر کشته شده‌اند.این آمارها نشان‌دهنده این حقیقت است که چاره‌ای جز پرداخت هزینه وجود ندارد؛ هزینه‌ای که در صورت اقدام نکردن، به ذلت اسلام و مسلمانان منجر خواهد شد. ما مسلمانان در دستگاه تربیتی اسلام به گونه‌ای پرورش یافته‌ایم که عزت را بر ذلت ترجیح می‌دهیم، هرچند که هزینه تحصیل عزت سنگین باشد.

مسئله بعدی این است که حزب‌الله لبنان و تمام جریانات منتسب به گفتمان مقاومت، در تجربه زیست مقاومتی خود، بالا و پایین‌های زیادی را تجربه کرده‌اند. گاهی شرایط به نفع آنان بوده، گاهی به ضررشان و در برخی مواقع نیز در وضعیت‌های بحرانی و یا نسبتاً خوب قرار داشته‌اند. جنگ کنونی نیز نوساناتی خواهد داشت. در یک عرصه ممکن است دشمن ضربه‌ای وارد کند، در حالی که در عرصه‌های دیگر، نیروهای حزب‌اللهی پیشرفت‌هایی داشته باشند؛ به‌عنوان مثال، در کشور خودمان در فاصله چند ماه از سال شصت، در 6 تیر مقام معظم رهبری مجروح شدند و در یک بمب‌گذاری در هفت تیر، شهید بهشتی و ده‌ها تن از بهترین رجال انقلابی آن زمان به شهادت رسیدند. دو ماه بعد، در یک انفجار دیگر، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ما همزمان شهید شدند. اما با تمام این مشکلات، مسیر حرکت مقاومتی و انقلابی ما ادامه پیدا کرد و الحمدلله به جایگاه کنونی خود رسیدیم.

توجه به این نکته از اهمیت زیادی برخوردار است که در این لحظات که در وضعیت فرود هستیم و دشمن به ما ضربه می‌زند، نباید از یاد خدا و وعده‌های الهی مبنی بر نصرت و حشر بعد از عسر ناامید شویم. ما به خداوند متکی هستیم و معتقدیم که در جبهه حق ایستاده‌ایم و وعده‌های الهی هم قطعی و تحقق‌پذیر خواهند بود. در واقع، ما حتماً پایان خوشی خواهیم داشت.

  هرچند اسرائیل به ظاهر در این مقطع زمانی تنهاست و جبهه‌های چندگانه‌ای را مقابل خود گشوده، باید یادآور شد که تمام جریان استکبار جهانی، به‌ویژه آمریکا، از اسرائیل حمایت می‌کنند. بنابراین، جنگ اسرائیل و غزه یا حزب‌الله لبنان نباید جنگی مختص به این دو طرف باشد، بلکه باید آن را به‌عنوان جنگ اسرائیل و شبکه حامیانش در برابر جنگ مقاومت و شبکه طرفداران آن در نظر بگیریم؛ به این معنا که هرچند کیلومترها از جنوب لبنان و غزه فاصله داریم، اما هرکدام از ما در هر جایی که هستیم و هر شغلی که داریم، باید به نحو حداکثری برای این تقابل اقدام کنیم. استاد باید تئوری این تقابل را پیش ببرد، تاجر باید تأمین مالی کند، مجاهد باید حضور پیدا کرده و بجنگد. حتی آن‌هایی که توانایی خاصی ندارند، می‌توانند با دعا کردن برای پیروزی رزمندگان اسلام سهمی در این جنگ داشته باشند. در هر حال، همه باید به این تقابل آگاه باشند؛ این تقابل، تقابل جبهه حق و جبهه باطل است.

حال، در شرایطی که تمام مسلمانان وظیفه دارند در این تقابل از جبهه مقاومت حمایت کنند، این تکلیف به‌ویژه با شدت و اولویت بیشتری متوجه حوزه‌های علمیه و عالمان دینی است. کسانی که بر اساس وظیفه و مسئولیت، باید راهبری امت را بر عهده داشته باشند. حوزه‌های علمیه باید زودتر از سایر نهادها و جریان‌ها در این خصوص حساس باشند و موضع‌گیری کنند. تعطیل کردن دروس یا اعتراض به تهاجمات غیرانسانی اسرائیل و طرفدارانش، بخشی از تکلیفی است که متوجه مسلمانان، از جمله حوزه‌های علمیه است.

بی‌شک این تکلیف جامع در این صنف فراتر از این موارد است. به‌عنوان مثال، تفسیر الهیاتی از تقابل حق و باطل که خروجی آن دمیدن روح ایمان و امید به مجاهدان و جبهه مسلمانان است، یکی دیگر از وظایف ویژه روحانیون به شمار می‌آید. حوزه‌های علمیه باید به این نکته توجه داشته باشند که در جنگ‌های روانی و نرم، یکی از برنامه‌های جدی دشمن، ایجاد یأس و ناامیدی در دل رزمندگان جبهه اسلام است. به‌ویژه باید توجه داشته باشیم که امروز امپریالیسم رسانه‌ای بین‌المللی در اختیار جبهه مقابل ماست و آن‌ها به روش‌های مختلف، از زوایای گوناگون، گاه با آمارسازی‌های کاذب و گاه با ارائه روایت‌های ناقص، تلاش می‌کنند برتری خود را در عرصه رسانه اعلام کنند. ما باید هوشیار باشیم و فریب بازی‌های رسانه‌ای دشمن را نخوریم و این درک و بصیرت را به تمام اقشار جامعه منتقل کنیم.

 
انتهای‌پیام/

source