پایگاه «اَدوِرتیسر تریبون» در قالب یک مقاله، به بازنشر تجربه یک دختر دانشجو از کار با هوش مصنوعی پرداخت.
۶ ماه پیش، من از هوش مصنوعی متنفر بودم؛ از عکسهای جعلی که در فیسبوک منتشر میشد تا همکلاسیهایم که از آن برای نوشتن مقالهها استفاده میکردند. من طرفدار «چت جیپیتی»، «Pi»، «متا اِیآی» و سایر برنامههای مشابه نبودم.
من از ابزاری که میتوانست بهطور منفی استفاده شود، مانند انتشار اطلاعات نادرست یا ایجاد نقلقولهای جعلی خوشم نمیآمد.
سال قبل در هر کلاسی که شرکت کردم، بندی در برنامه درسی داشت که به عواقب استفاده از هوش مصنوعی برای انجام تکالیف اختصاص داده شده بود.
تأثیر فناوری در حال افزایش بود، اما من از ارتباط با آن خودداری میکردم. یک ماه پیش، اوضاع تغییر کرد. یکی از کلاسهای الزامی من در دانشگاه ایالتی «اوهایو» دورهای در زمینه ترکیب رسانههای دیجیتال برای یادگیری نحوه استفاده از اَشکال مختلف فناوری بهمنظور نمایش نوشتار بود.
در روز اول کلاس، معلم به ما گفت که تصمیم گرفته این ترم را کاملاً به هوش مصنوعی اختصاص دهد. من خیلی خوشحال نبودم، اما میدانستم که باید این کلاس را بگذرانم، بنابراین ادامه دادم.
برای اولین تکلیف، من درباره این موضوع نوشتم که چگونه از هوش مصنوعی در زندگیام استفاده نمیکنم و به آن اعتماد ندارم که اطلاعات دقیقی به من ارائه دهد یا در وظایف نوشتاریام به من کمک کند.
من این رویکرد را در چند هفته اول کلاس حفظ کردم و تنها زمانی که واقعا نیاز بود، به هوش مصنوعی مراجعه کردم و همچنان بر این باور بودم که بهتر است از این فناوری دور بمانم.
دو هفته پس از شروع کلاس، یک روز را به آزمایش و ارزیابی چتباتها اختصاص دادیم. از ما خواسته شد که ۱۰ دقیقه با هر چتبات صحبت و توانایی آن در ارائه مشاورههای مختلف را آزمایش کنیم.
از طرح سوال درباره مشکلات هماتاقیها خسته شده بودم بنابراین زمانی که به چهارمین چتبات رسیدم، به جای این سوال، از آن خواستم درباره مشکلی که واقعاً داشتم، یعنی خرید مواد غذایی کمکم کند.
با وجود اینکه سالها مستقل زندگی میکردم، در خرید مواد غذایی ضعیف بودم. گاهی اوقات بیش از حد تنقلات میخریدم و گاهی هیچچیزی نمیخریدم. گاهی فراموش میکردم که برای صبحانه چیزی تهیه کنم یا غذایی نمیخریدم که بتوانم در طول روز به دانشگاه ببرم.
گاهی اوقات فکر میکنم که همهچیز را به درستی انجام دادهام، اما دو روز بعد متوجه میشوم که برای تمام هفته غذای کافی ندارم یا اینکه هیچیک از مواد اولیهام چندمنظوره نیستند و نمیتوانند برای چندین دستور پخت استفاده شوند. نتیجه این میشد که خیلی بیشتر از حد لازم پول خرج میکردم و غذای زیادی را دور میریختم. به نظر میرسید که هر کاری که انجام میدهم، باز هم شکست میخورم. اضطراب ناشی از این وضع زندگیام را تحت تأثیر قرار داده بود و قبل از اینکه حتی صبحانه بخورم، نگران این بودم که برای شام چه بپزم. این موضوع بسیار خستهکننده بود.
من از برنامه هوش مصنوعی «Pi» خواستم که برایم یک برنامه غذایی بنویسد. در عرض چند ثانیه، یک برنامه هفتگی از وعدههای غذایی به من ارائه داد که شامل مواد اولیه همپوشان بود و با رژیم غذایی من تناسب داشت. من به «Pi» گفتم که مواد اولیهای که دوست ندارم را حذف و برخی از موادی را که قبلاً در کابینت داشتم، به برنامه اضافه کند.
من این برنامه غذایی را به یک فهرست خرید تبدیل کردم و آن را همان شب به فروشگاه بردم. ساعتی بعد در حالی به خانه برگشتم که مقدار کافی مواد غذایی که حداقل برای دو هفتهام کافی بود، خریده بودم و از اضطرابی همیشگی رهایی یافتم.
از آن زمان، به تدریج استفاده من از هوش مصنوعی افزایش یافته است. من از این فناوری برای کمک به تهیه یک برنامه مطالعه، نگارش مقالاتم و ایدهپردازی برای پروژهها استفاده کردهام.
هر چه بیشتر در کلاس خود درباره هوش مصنوعی یاد میگیرم، میدانم که هنوز آنقدر آماده نیست که همه کارها را انجام دهد و هنوز هم اشتباهاتی مرتکب میشود. من آنقدر به آن اعتماد ندارم که درباره یک مفهوم پیچیده از او نظر بخواهم یا اینکه مشاورهای درباره مسائل خاص زندگی به من بدهد، اما میتواند کارهای کوچک را انجام دهد.
من در طول هفته کار، کلاسها، مراقبت از یک حیوان خانگی، زندگی اجتماعی، مدیریت یک باشگاه و موارد دیگر را انجام میدهم و مانند اکثر مردم، زندگیام پُر است.
ممکن است این به نظر احمقانه بیاید که بگوییم برای برنامهریزی وعده غذایی شام به یک رایانه نیاز داریم، اما توانایی بازپسگیری زمانی که ممکن بود صرف اضطراب شود، بسیار مهم است. این به این معناست که میتوانم زمان بیشتری را به پیادهروی، مطالعه برای امتحانات و گفتگو با دوستانم اختصاص دهم.
هوش مصنوعی به من کمک کرده که کمی کمتر اضطراب داشته باشم، شاید بتواند همین کار را برای شما نیز انجام دهد.
source