سینمای ایران همیشه درگیر نگاه سلیقهای و قائم به شخص مدیران و مسئولان مرتبط بوده است. در مقطعی هم به دلیل حضور مدیران کارآمد شاهد اتفاقات خوب در سینما بودهایم و در مقطعی دیگر این امر به دلیل حضور مدیران ناکارآمد محقق نشده است.
در چنین شرایطی در آستانه تغییر تحولاتی که قرار است در سازمان سینمایی رخ دهد خبرنگار ایکنا با اهالی سینما به گفتوگو نشسته که در این بخش با مصاحبه پوران درخشنده کارگردان سینما همراه میشویم که برنده شش جایزه مختلف از جشنواره فیلم فجر و جوایز متعدد دیگری از جشنوارههای مختلف ایرانی و خارجی است.
این فیلمساز خاقل آثاری خوبی نظیر؛ «پرنده کوچک خوشبختی»، «هیس دخترها فریاد نمیزنند»، «زیر سقف دودی» و… است.
ایکنا – شما فیلمسازی هستید که از دهه شصت در سینما، فیلم ساختهاید اما هشت سال است که دیگر فیلمی را جلوی دوربین نبردهاید! دلیل این کمکاری چیست؟ در ضمن بگویید فضا باید چگونه باشد تا فیلمسازانی نظیر شما بتوانند فیلمسازی کنند؟
انتظارم از سینمای مطلوب این است که فیلمهای اجتماعی بتوانند حرف خود را بزند زیرا چنین آثاری به مخاطب و جامعه آگاهی میدهد. در سالهای اخیر سینمای کشورمان تحت قبضه سینمای کمدی بوده است. من با فیلم طنز مشکلی ندارم اما نباید تمام سینما را به یک شکل فیلمسازی خلاصه کرد. وضعیت امروز سینمای کشورمان بهگونهای شده که جای خالی دیگر ژانرها را به راحتی میتوان مشاهده کرد. همین موضوع سبب شده فیلمسازان اجتماعی نتوانند کار کنند درحالیکه مدیران سینمایی باید در پی فیلمسازانی باشند که خواهان کار کردن هستند. مدیران سینمایی موظف هستند شرایط را برای سینماگرانی که در پی ساخت آثار اجتماعی هستند، مهیا کنند. متأسفانه این اتفاق رخ نمیدهد و مدیران به دنبال رفع مشکلات و موانع پیش روی فیلمسازان اجتماعی نیستند.
فیلمسازان نسل من سالها تلاش کردند تا به جایگاه فعلی برسند، سینماگرانی که قادرند مردم را با خود همراه کنند برای همین به راحتی نباید چنین ظرفیتهایی را کنار گذاشت. موضوع در این بحث فرهنگ است. ما باید ببینیم در کجای این موضوع ایستادهایم. در همه دنیا دنبال آدمهایی هستند که کار خود را بلدند ولی در کشورمان با این دست فیلمسازان به گونهای رفتار میشود تا انگیزهشان از بین رود! درحالیکه برای جامعه و مردم نیاز است فیلمهایی ساخته شود که به درد آنها خورد زیرا در سینما تنها پول درآوردن مهم نیست بلکه باید آثاری هم تولید شود که در آنها به فرهنگ توجه شود.
ایکنا – در آستانه تغییر و تحولات در سازمان سینمایی هستیم. با توجه به توضیحات شما فضای حاکم بر سینما تا چه حد منبعث از عملکرد رئیس سازمان سینمایی است و تا چه حد ناشی از سیاستگذاریهای کلی حاکم بر سینما؟
کوچک کردن فضای کار، تخصیص بودجه به بخشهای مختلف در سازمان سینمایی به فرد متکی است. این امر نیز به شکلی درستی رخ نداده است به همین دلیل بودجههای سینمایی ساخت فیلمهای خاص شده و دیگر موضوعات به فراموشی سپرده شده است. برای همین هیچ برنامهای برای تولید موضوعات فرهنگی وجود ندارد. وقتی این فضا حاکم میشود این سؤال پیش میآید شاید افرادی که در سینما هستند توان لازم را دارا نبوده و نگاه ساختاری ندارند، درصورتیکه در ساختار کلی سینما مشکل داریم. برای مثال خیلی از حوزهها باید بر عهده صنوف سینمایی باشد ولی متأسفانه از طرف مدیریت سینما حمایت صورت نمیگیرد.
هزینههای بسیاری در سینما صورت میگیرد اما وقتی بررسی میکنیم متوجه میشویم کمترین میزان هزینه آنجایی است که مربوط به آثار فرهنگی میشود. درحالیکه در این رابطه باید برنامهریزی دقیق وجود داشته باشد. این امر نیز جز وظایف مدیریت سینما است.
وجود افراد کارآمد در هر بخشی منجر به تحول میشود ولی یک مدیر ناکارآمد باعث میشود کاری پیش نرود و دائم در حال درجا زدن باشیم. فرد ناکارآمد تنها حضور دارد اما کارکردی ندارد. برای رسیدن به سینمای پویا نیاز است تا سیاستها و برنامههای ناکارآمد کنار رفته و برنامههای جدید جایگزین شود. در سینما بخشی از بودجه صرف بخشهایی میشود که ربطی به سینما ندارد.
برنامهریزی در سینما هم باید در حوزه تولید باشد هم توزیع. منظور از توزیع، تنها به داخل خلاصه نمیشود بلکه این امر باید در سطح جهانی رخ دهد. توزیع مناسب تنها روی گیشه و فروش تأثیر ندارد بلکه بر کیفیت تولیدات هم اثرگذاری خود را خواهد داشت.
ایکنا – وقتی از تأثیر عملکرد مدیران حرف میزنیم این ایده شکل میگیرد که سیاستگذاری در سینما از بالا به پایین انجام میشود ولی عدهای معتقد هستند روند کلی سیاستگذاری قائم به فرد نیست. پیرامون این موضوع چه نظری دارید؟
حالت نرمال و طبیعی این است که سیاستگذاری در سینما قائم به فرد نباشد تا بتوان یک روش را پیش گرفت البته در سینمایی که متکی به فرد نیست بهروزرسانی سیاستها هم وجود دارد ولی این خواسته در سینمای ما رخ نمیدهد و دستورات قائم به فرد است برای همین هم شاهدیم با آمدن مدیر جدید تمامی سیاستها تغییر کرده و اصطلاحاً چرخ از ابتدا خلق میشود. این اصل باید در تمامی بخشهای فرهنگی از سینما گرفته تا بحث نشر و ادبیات وجود داشته باشد. پیشنهادم این است از مدیرانی در سینما استفاده شود که علاوه بر داشتن انگیزه، این توانایی را داشته باشند که در دیگران ایجاد انگیزه کنند.
خطابم در این مصاحبه تنها مدیران سینمایی نیست بلکه رایزنهای فرهنگی ما در کشورهای دیگر را هم مورد نظر دارم. این افراد چه کارهایی در جهت بهتر و بیشتر دیده شدن سینما انجام دادهاند. کمکاری آنها در شرایطی است که سینما ربطی به روابط و مسائل سیاسی کشورها ندارد و محصولاتش قادر است به راحتی در همه جای دنیا دیده شود. در همین رابطه برایم جای سؤال است چرا حتی یک سینما در دیگر کشورها نداریم تا قادر باشیم فیلمهای ایرانی را در آن به نمایش درآوریم؟ این خواسته نیز توقعی بیجا نیست بلکه کشورهایی که دارای سینما هستند چنین کاری را انجام میدهند. برای نمونه هند در کشورهای اروپایی و آمریکا داری سینما است و به واسطه همین مکانهای فیلمهای هندی را اکران میکند. مخاطبان این سینماها نیز تنها هندیان ساکن در کشورهای دیگر نیستند بلکه از دیگر کشورها نیز بیننده فیلمهای هندی هستند.
ایکنا – بیش از چهار دهه است که فیلمسازی میکنید و در تمام این ایام با اوج فرودهای متعددی در سینما مواجه بودهاید. برداشت شخصی شما از عملکرد مدیران سینمایی چگونه است و چه مقطعی را دوران پویا و خوب سینما میدانید؟
دهه 60 بهترین ایام سینما از دیدگاه من است زیرا علاوه بر حمایت، هدایت هم وجود داشت. در این موقع تشویقهایی وجود داشت که به فیلمسازان انگیزه میداد در جهتی بهتر شدن حرکت کنند. همچنین در این ایام اجازه داده میشد که فیلمی که حرف مردم در آن زده میشد ساخته شود. البته در ابتدای دهه 90 هم فرصتی برای ساخته شدن فیلمهای تأثیرگذار پیش آمد اما ادامه نداشت. به همین دلیل نه تنها من بلکه بسیاری از فیلمسازان خوب این سرزمین سالهاست کار نکردهاند.
گفتوگو از؛ داوود کنشلو
انتهای پیام
source