رئیس سازمان سینمایی که همان معاون سینمایی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است تا چند روز دیگر معرفی میشود. سینماگران در گفتوگوهای مختلف خود با ایکنا انتظارات خود را از وی بیان کردهاند و در آخرین گفتوگی ایکنا در این زمینه، علی آشتیانیپور؛ تهیهکننده سینما به بیان نظرات خود پرداخته است.
علی آشتیانیپور اولین فعالیت حرفهای سینمایی خود را در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۶۵ آغاز کرد از آن تاریخ تاکنون با فعالیتهای صنفی در امر مدیریت تولید و تهیهکنندگی، کارگردانی، توزیع و نمایش و داوری عرصههای مختلف سینما حضور داشته است. فیلمهای سینمایی «بیداری رویا» و «هوک» و سریال «در جستجوی آرامش» از جمله آثار این سینماگر هستند.
ایکنا – در آستانه تغییر تحولاتی در سازمان سینمایی هستیم به این بهانه میخواهیم بررسی کنیم سیاستهای حاکم بر سینما تا چه حد متکی به رئیس سازمان سینمایی است و آیا تغییرات احتمالی در این عرصه موجب تغییر رویکرد در هنر هفتم خواهد شد؟
در تمامی سازمانها اگر رئیسی وجود دارد به این دلیل است که وجودش تاثیرگذار است وگرنه چرا باید چنین سمتی وجود داشته باشد. تاثیرگذاری افراد نیز به توانایی و درایت آنها مربوط میشود. جدا از شروطی که برشمردم شجاعت، شرط مهم دیگری است که حتماً باید رئیس سازمان از آن سود برده باشد وگرنه هر اندازه که نسبت به حوزه کاری خود مشرف باشد باز هم نخواهد توانست سیاستهای مد نظرش را اجرایی کند.
ایکنا – با توجه به عملکرد مدیران مختلف سینما عملکرد مسئولان را در این زمینه چگونه میبینید؟
در تمامی دورههای مدیریتی سینما نقاط ضعف و قوت توامان با هم وجود داشته است. مدیری که در راس سینما قرار میگیرد مطمئناً سینما را میشناسد که برای این سمت انتخاب شده اما آنجایی که مدیر آلوده مسائل سیاسی میشود روی کارش تاثیر منفی گذاشته و سبب خواهد شد دوره مدیریتی خوبی را تجربه نکند. مدیر سینمایی وقتی سیاسی میشود دیگر به فکر هنر هفتم نیست بلکه بیشتر امربر افراد دیگر میشود. مدیر موفق فردی است که با اهالی سینما در تصمیمگیری مشورت بگیرد تا تصمیماتش به نفع سینما باشد ولی هرگاه مدیر سینما مقابل اهالی این هنر قرار گرفته، نتوانسته جریانسازی مثبتی داشته باشد.
مدیر سینمایی باید بداند سینما بهذاته سینما است نه رسانه فرهنگی به ویژه که در کشورمان رسانه فرهنگی کم نداریم که سینما نیز بخواهد چنین باشد. برای مثال تلویزیون، رسانهای فرهنگی است و امکانات بسیاری هم برای پیشبردن اهدافش در اختیار دارد. سینما در زمان حال باید محلی باشد که در آن خانواده احساس آرامش کند چون در شرایط سخت اقتصادی امروز خانوادهها به سینما میروند تا لحظات خوشی را به همراه خانواده تجربه کنند. این ویژگی را هم نباید به معنای اخلاق گریزی تعبیر کرد. با توضیحاتی که بیان شد میتوان ارزیابی کرد آیا مدیریت فعلی در فراهم آوردن شرایط مطلوب، موفق بوده یا خیر.
ایکنا – برای اینکه بتوانیم به سینمای آرمانی مد نظر انقلاب نزدیک شویم رئیس سازمان سینمایی به لحاظ فردی باید چه ویژگیهای داشته باشد؟
هر وزیری که انتخاب میشود مطمئناً در دایره نیروهای انقلاب قرار داشته که به این پست رسیده است. چنین فردی معاونانی انتخاب نمیکند که خلاف منافع انقلاب حرکت کنند. این اصل برای رئیس سازمان سینمایی هم صدق میکند. برای همین نمیتوان خلاف این ویژگی را به لحاظ فردی برای مدیران سینمایی متصور شد اما حرف اینجاست موفقیت افراد ربطی به انقلابی یا متعهد بودن آنها ندارد بلکه نکته این است که چه برنامه و سیاستی برای رسیدن به اهدافشان پیش گرفتهاند. یک مدیر سینمایی بیش از هر چیزی باید اخلاقگرا باشد چون این خصیصه به او این امکان را میدهد تا با دیگران ارتباط برقرار کرده و به آنها احترام بگذارد. یک رئیس اخلاقگرا با افرادی که با آنها کار میکند مشورت کرده و نظر آنها را مورد توجه قرار میدهد. مدیر سینمایی اگر میخواهد شعاری عملی نکند باید به حقوق اهالی سینما احترام گذاشته و به نظرات آنها اهمیت دهد. این ویژگی اگر رخ دهد میتوان گفت این مدیر در تراز یک مدیر انقلابی حرکت میکند.
ایکنا – در سینمای فعلی تنها فیلمهای طنز هستند که در گیشه با موفقیت مواجه میشوند. شرایطی که پیش آمده حاصل یک سیاستگذاری طولانی مدت است که سینما را به این سمت سوق داده است. در چنین شرایطی سیاست مدیران جدید به چه صورت باشد تا بتوانیم وضعیتی را بر سینما حاکم کنیم تا تمامی ژانر امکان دیده شدن را داشته باشند؟
سینما اگر میخواهد در بلندمدت حیات داشته باشد باید امکان حضور را برای همه ژانرها فراهم کند. اگر سینما تنها به یک گونه وابسته باشد مطمئن باشید در طولانیمدت همان یک ژانر نیز، مخاطب نخواهد داشت چون بعد از مدتی مردم از آن اشباع شده و سینما به صورت کلی با نبود مخاطب مواجه خواهد شد. برای موفقیت ژانرها در حوزههایی نظیر دفاع مقدس، دینی یا اجتماعی بهترین سیاستگذاری تکیه زدن بر واقعیت است چون هرگاه به واقعیت تکیه کردهایم توانستیم در جذب مخاطب موفق باشیم. این اتفاق در سالهای اخیر کمتر رخ داده است. سیاستگذاری و برخی محدودیتها به نحوی بوده که امکان نگاه واقعگرایانه از دیگر ژانرها گرفته شده است.
شاید پیرامون وضعیت حاکم بر سینما این سوال پیش بیاید که چه اتفاقی رخ داده که سینمای کمدی تا به این حد مخاطب پیدا کرده است آیا سلیقه مردم چنین امری را رقم زده یا اتفاقات دیگری را هم میتوان برای این امر متصور شد. خنثی بودن فیلمهای کمدی و اینکه چنین تولیداتی مانند آثار اجتماعی حاشیهساز نیستند باعث شده، حمایت به سمت تولیدات طنز بیشتر شود. این رویکرد هم تا حدودی نشات گرفته از همان سیاستزدگی است که پیشتر به آن اشاره داشتم.
برخی از کمدیهایی که امروز روی پرده میرود به لحاظ کیفی سخیف هستند. این نکته قابل کتمان نیست اما در این میان سینماگر یا سینمادار را مقصر نمیدانم. در شرایط فعلی اگر خودم هم بخواهم دست به تولید بزنم شاید فیلم طنز بسازم زیرا تنها این گونه است که میتواند بخشی از هزینههای تولید خود را بازگرداند.
آخرین ویژگی که برای رئیس سازمان سینمایی میتوان برشمرد به همسویی او با فیلمسازان برمیگردد. برای نمونه اگر فیلمسازی برای ساخت یک فیلم اجتماعی به قوه قضایه مراجعه کرد با او همسو شده و به یاری لازم را برساند نه اینکه خود مانعی دیگر برای تولید کار مربوطه شود. همچنین تاکید دارم دوره مدیریت کوتاه مدت هیچگاه به سرانجام نخواهد رسید چون علاوه بر اینکه رئیس سازمان در کوتاه مدت قادر به انجام هیچ کاری نیست امکان پاسخگو بودن را هم نخواهد داشت و به محض اینکه از او پیرامون اتفاقی پرسش شود خود را مسئول ندانسته و به مدیر قبلی تعمیم میدهد.
ایکنا – با توجه به سابقه نسبتاً طولانی که در سینما دارید بهترین دوره مدیریت سینما را چه مقطعی از سینما میدانید؟ همچنین بگوید آن دوره چه امتیازاتی در خود داشت که از دیدگاه شما موفق شمرده میشود؟
دوره مدیریت سیفالله داد و همچنین آقای ضرغامی موفقترین دوره است. در این دوره افرادی در مستند قدرت بودند که سینما را به خوبی میشناختند و با اوج و فرود آنهم آشنایی داشتند. آنها مرعوب اسم و رسم دیگران نشده و تنها توانایی و کیفیت آثار اهمیت داشت. همین امتیاز باعث شده بود گفتمان خوبی بین مدیران و اهالی هنر به وجود آید.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
source