Wp Header Logo 884.png

به گزارشسرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،  وارد سالن اشراق که می‌شوی، جمعی را می‌بینی که با کلامشان در حال اعجاز هستند تا پیغامبری کنند برای آدمیت، در عصر امروز! 

همان‌هایی که قلبشان رقیق‌تر و روحشان گویاتر از ماست: شاعران!

عصرانه‌ای دارند دور هم از جنس ادب و مقاومت با نوشیدنی‌هایی از نم اشک گوارا برای آسمانیان…

این‌جا همان‌جاست که قصیده، رباعی، سپید، غزل حتی ترانه همه با شجاعت مرثیه می‌خوانند.

مانند شاعری که برای سیدالشهدای آسمانی مقاومت می‌سُراید:

بیا که باز بپوشی عبای باران را،

کنار تو دل رنگین کمان نمی‌گیرد…

اگرچه ضاحیه جان داد و سرفه سرفه شکست،

 که گفته باز به دست تو جان نمی‌گیرد؟

به قدس جان بده ای صبح جاء نصرالله

بگو: که … مرگ، تو را، از جهان نمی‌گیرد

علی گُلی حسین‌آبادی صبح صادقی که سروده بود خواند تا پگاهی از امید را از آسمان شهر سید شهید بر شب تیره اندوه رفتنش بتاباند.

و شاعر دیگری که برای ولی فقیه شجاع‌اش سُرود و با صلابت خواند:

تو آن جانباز اسلامی که یک دستش صدا دارد

شکوه جلوه دست خدا در آستین هستی !

علمداریست میراث تو و اجداد مظلومت

علی هستی و فرزند امیرالمومنین(ع) هستی

زمان وعده صادق رسید و ظالمان دیدند

که مرد جنگ و مرد نطق‌های آتشین هستی

روح‌الله گائینی که از عشق به رهبرش گفت؛ همان آرام دل‌ها و امید ایران.

شاعری هم اشک ریخت و برای اسماعیل فدا شده‌ی مقاومت خواند:

تو را و قلب جهان مقاومت را هم

نشانه رفت تمام جهان استکبار

خبرنداشت تو را زنده کرده بیش از پیش

خبر نداشت که تیرش به سنگ خورد این‌بار

که انتقام تو آزادسازی قدس است

چقدر جای تو خالیست قائد الاحرار

بانو جَبّه‌داری که سُرود و خواند و گریست!

شاعری دیگر _رضا خورشیدی_ هم از آه جگرسوز غزه خواند و حیرت‌های جانکاه برای از دست دادن سرداران مقاومت…

عاطفه خرمی از برادرمُردگی خواند و خون‌خواهی! که:

تیغ بردار ای برادر! ما برادر مرُده‌ایم!

و سُرایید:

دست بر زانو بگیرید ای برادرهای ما

گرچه می‌سوزد هنوز از داغ، پیکرهای ما

آخر این کابوس را روزی به پایان می‌بریم

ذوالفقاریم و فقط از عشق فرمان می‌بریم

لرزه بر جان زمین و آسمان افتاده‌است

اتفاقات جدیدی در جهان افتاده‌است

در دل شب آفتابی ناگهان پیدا شده‌است

یا که با فوجی ستاره آسمان زیبا شده‌است

گرچه می‌گویند مردم رد دود موشک است

آی دنیا! این تقاص خون صدها کودک است!

آل کثیر هم از برادرانگی‌ها با مضمون‌های جدید خواند:

با گرگ‌ها پیراهنت را در میان بگذار!

چون در قیاسِ با برادرهات، آهویند…

و از تپیدن دل سردار برای تشکیل مجمع شاعران مقاومت به زبان‌های:فارسی، ترکی، آذری، عربی، انگلیسی و کردی در زمان حیات ایشان، همچنین از مغفول ماندن صنعت ترجمه در شعر_اعجاز کلام_ گفت.

از شاعری ترکیه‌ای هم برای قدس خواند:

کوه طور را زندگی کن

تا بدانی قدس کجاست

من قدس را مانند یک ساعت مچی حمل می‌کنم

بدون تنظیم شدن به ساعت قدس

وقتت را تلف کرده‌ای!

روحانی معظم، آقای خاکساردوست هم، خطاب به صهیون خواند:

چشم وا کن! تا توان داریم، با ما در نیوفت!

یا علی(ع) ورد زبان داریم، با ما در نیوفت!

محمدجواد شرافت هم به عنوان میزبان، از پیغامبرانی که عصای معجزه‌گرشان کلام آن‌هاست تقدیر کرد و با زبانی شیرین مثل همیشه دوبیتی‌هایی خواند.

سرانجام آن‌چه من امروز در جمع پیغامبران کلام دیدم، در مجمع شاعران “فتح قریب”، قلب‌هایی تپنده با امید و سرشار از حماسه با اطمینان به فتح قریب مقاومت بود.

source