به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بارها پیش آمده که بعضی رسانهها عکسهایی را به مطلبشان پیوست کردهاند که مربوط به واقعهٔ دیگری بوده است. مثلاً مدتی پیش، یکی از آنها عکسی را در اعتراض به یک موضوع روز، به اسم کودکان سیستان و بلوچستان در فضای مجازی منتشر کرد، درحالیکه عکس مربوط به پاکستان و ۱۰ سال قبل بود!
در رسانههای دروغپرداز و سیاهنما، این یک اتفاق پرتکرار است. اما چطور گول نخوریم؟ در مثالی که آوردیم میتوانیم با جستوجو بر مبنای عکس، منبع اصلی آن را پیدا کنیم و بفهمیم مربوط به چه تاریخ و رویدادی بوده است. اما کدام بخش از این جستوجو به سواد رسانهای برمیگردد و کدام به سواد دیجیتال؟ بهطورکلی مرز بین «سواد رسانهای» و «سواد دیجیتال» کجاست؟
در این گزارش مرز بین دو دنیای «سواد رسانهای» و «سواد دیجیتال» را شفاف میکنیم. دکتر «سید مرتضی موسویان» عضو هیئتعلمی دانشگاه و رئیس هیئتمدیرهٔ انجمن سواد رسانهای ایران همراه ماست.
سواد رسانهای قدمتی از قرن بیستم تا کنون دارد. در اوایل قرن بیستم وقتی به ترتیب با صنعت چاپ، رادیو و بعد تلویزیون روبهرو شدیم نیاز داشتیم بتوانیم اطلاعات دریافتی از این رسانههای جمعی را تجزیهوتحلیل کنیم. در دههٔ هشتاد و نود میلادی با شروع فعالیت اینترنت و بعد رسانههای اجتماعی روبهرو بودیم. سواد رسانهای در این زمان نیاز به ارتقا داشت. لازم بود فرد شبکهها را بشناسد، نوع دیالوگها در این شبکهها را تشخیص دهد و بتواند با دنیای شبکهای ارتباط برقرار کند.در دههٔ آخر قرن بیستم با رشد رسانههای اجتماعی و بهموازات آن، فناوریهای ارتباطی مواجه شدیم. از ابتدای قرن بیستویکم با مفهوم جدیدی از سواد رسانهای آشنا شدیم.موسویان با این مقدمه دربارهٔ سواد رسانهای میگوید «از لحاظ مفهومی پوستاندازی خاصی که در سواد رسانهای اتفاق افتاده از تفسیر و تحلیل اطلاعات شروع شده، به مهارتهای تولید محتوا رسیده و بعد به برخورد منصفانه و مسئولانه با اطلاعات انجامیده. قدرت تشخیص اطلاعات نادرست و تحریفشده از فواید و مفاهیم سواد رسانهای است.»
پای هوش مصنوعی به میان میآید
ادبیات جنگ روانی بعد از جنگ جهانی دوم توسعه پیدا کرد. اما جنگ روانی با کمک رسانههای نوین شکل جدیدی به خود گرفت. قدرتها تکنیکهای مختلفی را برای برپایی پویشهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… در کشورهایی که قصد تهاجم یا نفوذ به آنها را داشتند، تعریف کردند.با ورود به عرصهٔ جنگ شناختی کار باز هم مشکلتر شد. چون دستاندرکاران شبکههای مختلف اجتماعی بر آن شدند که از ناحیهٔ احساسی مغز انسانها به ناحیهٔ ادراکی وارد شوند و در تصمیمگیری افراد دخالت مستقیم داشته باشند.رئیس هیئتمدیرهٔ انجمن سواد رسانهای ایران با تشریح این سیر میگوید «در دههٔ سوم هزارهٔ سوم با پیچیدگیهای بسیار زیادی در فهم محتوا، تجزیهوتحلیل آن و یافتن اهدافی که محتوا دنبال میکند روبهرو هستیم. این پیچیدگی به شکلی است که در ادامهٔ مسیر بدون استفاده از هوش مصنوعی نمیتوانیم اطلاعات یا مستند درست را از نادرست تشخیص دهیم.»
سواد دیجیتال کمقدمتتر از سواد رسانهای
قدمت سواد دیجیتال کمتر از سواد رسانهای است. با ظهور رایانههای دستی در دههٔ هشتاد مهارتهای اولیهای مثل آشنایی با استفاده از رایانه، زبان برنامهنویسی متداول غیرحرفهای «DOS» و بعد استفاده از سیستمعامل تحت DOS که نسخههای اولیهاش بسیار ساده بودند، نیاز به مهارت دیجیتال داشت. در دههٔ نود اینترنت ظهور یافت و ابتدا تابلوهای الکترونیک اطلاعرسانی و بعد وبگاهها خودنمایی کردند. آن موقع باید مهارت جستوجو در وب را پیدا میکردیم تا به اطلاعات موردنظرمان برسیم.پس از وبگاهها، موبایلهای نسل یک بودند که وارد زندگی روزمره شدند. اینکه از طریق آنها بتوانیم پیامهایمان را ارسال کنیم از مهارتهای اولیه برای استفاده از تلفنهای همراه بود. با آمدن نرمافزارهای کاربردی تحت سیستمعامل اندروید و ios (که رایجتر از بقیه هستند) آنها رفع نیازهای روزمرهٔ بشر را برعهده گرفتند.
پیچیدهشدن فناوری، ساده شدن کاربری
نکتهٔ مهمی که نباید نادیده گرفته شود این است که در خلال گسترش و پیچیدگی فناوریها، بهرهبرداری از فناوریها روزبهروز سادهتر شد. اما در کنار این سادگی استفاده و بهرهبرداری آسان از فناوریها و محصولات ناشی از آنها در دهههای هزارهٔ سوم، مفاهیم جدیدی هم مطرح شد.موسویان این مفاهیم را مثال میزند «امنیت دیجیتال، یعنی چگونه در این دنیای جدید از فناوریها بهرهبرداری کنیم طوری که از تهدیدات سایبری نسبت به خودمان جلوگیری کنیم. اینجا بحث «تفکر انتقادی دیجیتال» مطرح شد. یعنی با انبوه شدن دادهها از چه برنامههای کاربردی بهره بگیریم تا آنچه را که دنبالش هستیم از دل این اطلاعات انبوه به دست بیاوریم. بحث «اخلاق دیجیتال» یعنی بدانیم که خودمان چگونه مسئولانه در این فضای جدید زندگی کنیم و چه انتظار قانونی میتوانیم از دیگران داشته باشیم. در این بین «نوآوری دیجیتال» هم به میدان آمد؛ یعنی استفاده از راهحلهای جدید در مقابل چالشهای موجود که میتوانست به ما کمک کند.»
تعریف کوتاه و شفاف سواد دیجیتال و سواد رسانهای
برای فهم عمیقتر از موضوع، دو تعریف مختصر و شفاف از سواد دیجیتال و سواد رسانهای ارائه میکنیم:سواد دیجیتال یعنی توانایی استفاده از فناوریهای دیجیتال بهصورت مؤثر و مسئولانه.به اعتقاد موسویان «کلید طلایی در استفاده از فناوریهای نو این است که فراموش نکنیم فناوریهای نو با خودشان سادگی در بهرهبرداری را به ارمغان میآورند. بنابراین اگر با این محور فرهنگسازی کنیم، میتوانیم سواد دیجیتال را ارتقا دهیم و کمک کنیم که افراد خودشان قدم پیش بگذارند و از فناوریها بهرهبرداری کنند.»سواد رسانهای یعنی توانایی تحلیل و بررسی و نیز تولید پیام جدید در انواع زیرساختهای رسانهای.موسویان در تکمیل این تعریف میگوید «باتوجهبه آنچه از جنگ روانی و جنگ شناختی گفتیم انتظار داریم سواد رسانهای بتواند در جنگ روانی و شناختی که در حال حاضر جریان دارد به ما کمک کند و ما را از گزند بسیاری از اهداف منفی که پشت پیامهای مختلف قرار دارد حفظ کند. در بحث آگاهیهای اجتماعی، اینکه در یک زمینهٔ خاص به کجا رجوع کنیم و تأثیرات مثبت را جذب و تأثیرات منفی را دفع کنیم مربوط به سواد رسانهای است.»
تفاوتهای سواد دیجیتال و سواد رسانهای
موسویان سه تفاوت مهم برای این دو سواد ذکر میکند:«۱. سواد دیجیتال متمرکز بر ابزار و مهارتهای استفاده از فناوری دیجیتال است. درحالیکه سواد رسانهای بیشتر در مورد فهم و تفسیر محتوای درون رسانهها است. بنابراین کسی که سواد رسانهای دارد میتواند محتوا را در زیرساختهای مختلف رسانه دریافت کند و به مفاهیمی که در بر دارد برسد.۲. سواد دیجیتال شامل مهارتهای استفاده از نرمافزار و سختافزار است. درحالیکه سواد رسانهای نیاز به تفکر انتقادی، تفکر راهبردی و قدرت تحلیل و بررسی محتواهای زیرساختهای مختلف رسانهای دارد.۳. سواد دیجیتال به دنبال کمک به افراد است که بهصورت مؤثر از فناوریها برای دسترسی و حتی برای خلق اطلاعات استفاده کنند. سواد رسانهای میخواهد به افراد توانایی بدهد که فهم و درک آنها را از محتوایی که به آنها میرسد بالا ببرد.»
شباهتهای سواد دیجیتال و سواد رسانهای
این دو همپوشانیها و شباهتهایی با هم دارند که موسویان اینطور شرح میدهد:«۱. هر دو سواد نیاز به توانایی تحلیل و ارزیابی اطلاعات دارند. یعنی وقتی از سواد دیجیتال برای دسترسی به اطلاعات استفاده میکنید، این اطلاعات را که دریافت کردید از سواد رسانهای استفاده میکنید تا آن را تحلیل کنید.۲. هر دو سواد نیاز به تفکر انتقادی دارند. اما درک اینکه پیام رسیده به ما توسط انسان تولید شده یا هوش مصنوعی (تشخیص سازندهٔ پیام) به سواد دیجیتال مربوط میشود، و درک معتبر یا نامعتبر بودن آن، به سواد رسانهای.»این همپوشانی را میشود کمک یا مکمل بودن هم نامید.
«بهرهبرداری» و «فهم و ادراک»، واژگان کلیدی دو سواد
در بحث فناوریهای نوظهور سواد دیجیتال به طور خلاصه «نترسیدن از بهرهبرداری از نسخههای جدید نرمافزاری و سختافزاری» است. هرچه این نسخهها پیشرفتهتر میشوند بهرهبرداریشان سادهتر و امکاناتشان بیشتر میشود.رئیس هیئتمدیرهٔ انجمن سواد رسانهای ایران با تأکید بر این نکته میگوید «در استفاده از مهارتهای مربوط به فناوریهای نوظهور در بخش «بهرهبرداری» سواد دیجیتال و در بخش «فهم و ادراک» سواد رسانهای کمک میکند. مثلاً اگر محور امنیت یا حریم خصوصی را در نظر بگیریم آنجا که از لحاظ نرمافزاری از «دیوار آتش»، «پراکسی» و… استفاده میکنیم از سواد دیجیتال بهره میگیریم؛ و آنجا که این تفکر را داریم که باید از خودمان مراقبت کنیم، داریم از سواد رسانهای بهره میبریم.»
حرف آخر…
بنابراین سواد دیجیتال و سواد رسانهای هر دو نیازند برای زندگی در زمانی که در حال مهاجرت کامل به سمت جامعهٔ شبکهای هستیم. هر دو مهماند چون مکمل همدیگرند. یعنی سواد رسانهای و سواد دیجیتال بدون همدیگر کامل نیستند.موسویان در انتها با بیان این نکته میگوید «سواد دیجیتال به تنها چیزی که نیاز دارد نترسیدن از فناوریهای نوظهور و نسخههای فعلی و آیندهٔ آنهاست. ولی سواد رسانهای به فهم تکنیکهای جنگ روانی و جنگ شناختی نیاز دارد. بنابراین مطالعهٔ این تکنیکها و فهم درست داشتن از آنها از ضروریات سواد رسانهای است.»
source