Wp Header Logo 580.png

«شبگرد » واپسين ساخته فرزاد موتمن و با بازي امير آقايي، روشنك گرامي، اميرحسين فتحي و مهشيد افشار‌زاده اين روزها در سينماهاي كشور نمايش داده مي‌شود؛ فيلمي كه روايت كلاسيك دارد و در آن كاراكترها داستان‌هايي را به هم پاس مي‌دهند اما همه آنها در عمل يك داستان را تعريف مي‌كنند.

به گزارش اعتماد، شبگرد فيلمي است كه به ما مي‌گويد موضوع داستان و حتي روايت آنقدر‌ها مهم نيستند، بلكه ذات سينما مهم است ، آن اتمسفري كه از تركيب تصوير و صدا شكل مي‌گيرد دليل اصلي جذابيت فيلم‌ها هستند‌. به گفته موتمن شبگرد فيلمي است كه قبل از هر چيز از عشق به ذات سينما نشأت مي‌گيرد. آن چيزي كه اهميت دارد اتمسفري است كه مقابل ما قرار دارد و ما حسش مي‌كنيم.

‌به نظر مي‌رسد شما علاقه خاصي به شب داريد، اكثر فيلم‌هاي شما كاراكترها در شب پرسه مي‌زنند و اتفاقات متاثر از شب هستند. نظر شما چيست؟

در اولين شعري كه رويا در فيلم «شب‌هاي روشن» مي‌خواند خطي است كه مي‌گويد: قصه هميشه از دل شب آغاز شده است، اما از اين يادآوري كه بگذريم در دوفيلم سراسر شب و شبگرد ماجراها در شب مي‌گذرد چون قصه‌ها رمز و راز دارند، معتقدم تاريكي شب هميشه به رازها قدرت مي‌دهد، به علاوه براي من كه فيلمساز ژانري هستم شب تهران مطلقا ايده‌آل است، روزها مشكل بي‌هويت بودن شهر تهران و فرم درهم و برهم اين شهر عناصر ژانري فيلم را مخدوش مي‌كند به همين دليل من اغلب ترجيح مي‌دهم فيلم‌هايم در شب بگذرد، اما از همه اينها كه بگذريم، به نظر مي‌آيد بعد از ساختن شب‌هاي روشن ساخت فيلم‌هايي كه به نحوي در شب مي‌گذرند براي من عادت شده يا اتفاق باعث شد كه چند فيلم شبانه كار كنم.

‌وقتي شبگرد را نگاه مي‌كردم به نظرم آمد اين فيلم هم در مسير ديگر ساخته‌هاي‌تان قرار مي‌گيرد، شما از كارگردان‌هايي هستيد كه تابع قوانين خاصي نيستيد و در هر فيلمي قواعد را به‌هم مي‌زنيد‌.در اين باره كمي صحبت كنيد.

شبگرد يك روايت كلاسيك دارد، سه پرده است با دو نقطه عطف، البته پرده‌هاي اول و آخرش بسيار مختصر هستند و يك پرده خيلي گسترده مياني دارد اما از آنجايي كه يك گوشه چشمي به شگرد‌هاي فيلم‌هاي رده B داشته، براي تماشاگري كه به اين شگرد‌ها آشنا نيست، شايد كمي تجربي به نظر بيايد. شكل روايت كه پر از بچه قصه‌هاست و داستان‌ها را كاراكترها به هم پاس مي‌دهند تا در انتها متوجه شويم كه عملا همه داستان‌ها يك قصه را ساپورت مي‌كنند و تعريف مي‌كنند يك شكل بسيار كهنه از روايت است، شكل سنتي از روايت است و نظيرش در ادبيات فارسي بسيار است، حتي در داستان‌ها و متل‌هاي كودكان هم نظايرش را پيدا كنيد، مثل دويدم و دويدم، سركوهي رسيدم، دوتا خاتون را ديدم، يكيش به من آب داد، يكيش به من نان داد، نان را خودم خوردم آب را دادم به زمين و…. در واقع شبگرد چنين روايتي است.

‌در واقع داستانك‌هاي جدايي كه در آخر در يك مسير قرار مي‌گيرند.

روايتي كه در آن كاراكترها داستان‌هايي را به هم پاس مي‌دهند اما همه آنها در عمل يك داستان را تعريف مي‌كنند همان‌طوري كه اين متل يك داستان را تعريف مي‌كنند، اين متل مي‌خواهد مشاغل سنتي اين مملكت را به كودكان آموزش ‌دهد. اما چه كنيم كه ظاهرا همه به فيلم‌هاي هاليوودي، كتاب‌هاي آشپزي سيد فيلد و مدل‌هاي سه پرده‌اي كاملا عادت كردند و به نظرم اصلا مسمومش شدند.

‌درصحبتي كه چند روز پيش داشتيم به اين نكته اشاره كرديد كه در شبگرد، مخاطب با موقعيت‌هاي جفنگ مواجه مي‌شود، كمي درباره واژه جفنگ و شكل‌گيري و ارتباط قصه فيلم با موقعيت جفنگ براي‌مان صحبت كنيد.

وقتي در بطن يك صحنه كه حاوي يك واقعه جدي است، از ديالوگ‌هاي بي‌ارتباط نسبت به موضوع استفاده كنيم، يا دست به ايجاد اتفاق‌هايي بزنيم كه با روح ماجرا همخوان نباشد يك موقعيت جفنگ به دست مي‌آوريم‌.اگر در گذشته جفنگيات به خصوص در شعر براي سرگرمي و مفرح بودن سروده مي‌شدند در سينما و ادبيات امروز موقعيت‌هاي جفنگ معاني كنايي پيدا كردند، در فيلم شبگرد؛ صحنه اول و صحنه آخر گرايش‌هايي كاملا جفنگ از خودشان بروز مي‌دهند.

‌براي رسيدن به چنين روايتي الگوي خاصي در نظر داشتيد؟

شبگردكم و بيش همان كاري را مي‌كند كه كوئنتين تارانتينو در ضد مرگ با پلاستيك فيلم‌هاي اكشن درجه دو دهه هفتاد انجام داد.

شبگرد اينجا از ظاهر فيلم‌هاي اكسپلوتيشن استفاده مي‌كند و اين پلاستيك را به آنچه در ايران به عنوان درام اجتماعي معروف است مقايسه مي‌كند و در عمل تشابه‌هايي بين اكسپلوتيشن و درام اجتماعي پيدا مي‌كند، به تعبير ديگر شبگرد عملا يك هجويه است و به نحوي مي‌توانيم بگوييم هجو درام‌هاي اجتماعي ايران است.

‌چند وقت پيش با يكي از منتقدان سينما صحبت مي‌كردم، نظرش اين بود كه جامعه امروز ايران تحت تاثیر فیلم‌های نازل است، حالا ممكن است اين لحن فيلم شما متاثراز چنین چیزی باشد ؟

مدت‌هاست عملا نزديك به پنج دهه يا شايد بيشتر از چهار دهه است كه نه تنها من كه خيلي از ما احساس مي‌كنيم كه عناصري از انتزاع، آبستره بودن و حتي سورئاليسم در جامعه ما به‌شدت وجود دارند طبعا سراسر شب و شبگرد تحت تاثير چنين حال و هوايي شكل گرفتند.

‌با اين حال نگران چگونگي ارتباط مخاطب با فيلم نبوديد؟

اگر شبگرد در همان سال توليد و با تبليغات مناسبي اكران مي‌شد به نظرم سه چهار ميليارد مي‌فروخت كه با توجه به كم‌هزينه بودن فيلم، گيشه‌اش فوق‌العاده بود، در شرايط فعلي اين انتخاب نمي‌افتد به علاوه در سه چهار سال اخير، يك بخش وسيعي از جوان‌ها كه مخاطبين اصلي شبگرد هستند با سينما قهر كردند و شعارشان اين است كه «نه به هر چيزي كه مجوز دارد»، الا‌ن جوان‌ها بيشتر وقت‌شان را به كافه‌گردي مي‌گذرانند، پديده‌اي كه باعث گسترش كافه‌داري در سطح شهر در سه،چهار سال اخير شده است، همان‌طور كه مي‌بينيد خانه‌هايي كه از سبك وارطان باقي ماندند بين خيابان كريم‌خان تا خيابان فرانسه بسياري تبديل به كافه شدند، مي‌توانم بگويم قهر كردن جوان‌ها با سينما، پديد‌ه‌ ديگري را هم دامن زده است، مثل رواج تئاتر‌هاي زيرزميني كه الان خيلي باب شده، اما من كه با جوان‌ها خيلي ارتباط دارم مي‌دانم كه اين تحريم‌ها بيش از آنكه يك تصميم آگاهانه و سياسي باشد، ناشي از حال و هوا و مود است، اميدوارم بعضي از جوان‌ها كه مي‌دانم بسياري از آنها سينه‌فيلم هم هستند قهرشان را بشكنند و به تماشاي شبگرد بنشينند. اين فيلم براي آنها ساخته شده است، ما الان يك مشكل اساسي كه داريم اين است كه شبگرد اكران است اما مخاطبش سينما نمي‌رود.

‌وضعيت براي فيلم‌هاي اجتماعي به‌شدت سخت است.

در سينماي امروز ايران، كمدي‌ها از يك طرف و فيلم‌هايي كه به فيلم‌هاي ارگاني معروف شدند از طرف ديگر، تقريبا تنها فيلم‌هايي هستند كه اكران مي‌شوند، خيلي از فيلمسازان ديگر به اكران داخلي فكر نمي‌كنند و قيدش را زدند و خيلي‌ها بدون محدوديت توليد فيلم در ايران، به شكلي زير‌زميني فيلم مي‌سازند و آنها را در خارج از كشور به نمايش درمي‌آورند و نسخه‌هايش از طريق اينترنت به ما مي‌رسد، به گمانم به تدريج دارد نوعي سينماي ايراني در اروپا و امريكا شكل مي‌گيرد و مديريت‌هاي سينمايي طي دو دهه پيش مسوولان اصلي اين شرايط هستند.

‌آيا موافقيد سينماي ايران نياز به تغيير قوانين دارد و بايد متناسب با قواعد و مختصات جامعه امروز پيش برود؟

يا سينماي ايران تغيير مي‌كند و توليد و اكران فيلم از اين شكل به‌شدت بروكراتيك و كنترل شده خارج مي‌شود يا اينكه محدود و محدوتر خواهد شد تا به جايي برسيم كه نشانه‌هايي از سينماي ايران را فقط درخارج از ايران جست‌وجو كنيم، يك پديده‌اي هم به اسم سريال‌هاي شبكه نمايش خانگي به اين شرايط بد دارند دامن مي‌زنند، پديده‌اي كه به غلط همه فكر مي‌كنند مخاطب دارد ولي ندارد فقط ترافيك دارد و دارند ترافيك مي‌فروشند و با پول‌هاي كلان كه به دست مي‌آورند در واقع سينما را بي‌مشتري مي‌كنند، در‌حالي كه خودشان هم واقعا مشتري پيدا نمي‌كنند و فقط دارند ترافيك مي‌فروشند.

‌شما هميشه به اين نكته اشاره كرديد كه عاشق سينما هستيد، به نظر مي‌رسد ساختار شبگرد ناشي از همان عشق شما به سينما تعريف مي‌شود.

من قبلا هم در دو فيلم، سايه روشن و سراسر شب با تم‌هايي مشابه به درون‌مايه اصلي شبگرد كاركرده بودم، فيلم‌هايي كه قرار است ما را متقاعد كنند به اينكه موضوع داستان‌ و حتي روايت آنقدر‌ها مهم نيستند، ذات سينما اتمسفري است كه از تركيبي از تصوير و صدا شكل مي‌گيرد دليل اصلي جذابيت فيلم‌ها هستند، شبگرد فيلمي است كه قبل از هر چيز از عشق به ذات سينما نشأت مي‌گيرد. آن چيزي كه اهميت دارد اتمسفري است كه مقابل ما قرار دارد و ما حسش مي‌كنيم.

‌جناب موتمن! به‌طور كلي بازيگران فيلم‌تان را بر چه اساسي انتخاب مي‌كنيد؟ فيلم‌هاي‌تان تركيب بازيگران متفاوتي دارد.

بازيگران تقريبا مثل هميشه انتخاب مي‌شوند، براساس بهترين‌هايي كه امكانات پروژه اجازه دهد شكل مي‌گيرند و طبعا در انتخاب آنها بايد به يك زبان مشترك با تهيه‌كننده و گروه توليد برسيم‌.

خيلي م كه در اين فيلم با يكي از بازيگران خيلي مورد علاقه‌ام روشنك گرامي، توانستم بار ديگر كار كنم خيلي خوشحالم توانستم با خانم مهشيد افشار‌زاده كه سال‌ها كار نكرده بود و نمي‌ديديمش، او را دوباره به سينما برگردانم و او را ببينيم. خيلي خوشحالم با يك بازيگر جاافتاده مثل امير آقايي توانستم كار كنم. خوشحالم با بازيگراني كه در سال‌هاي اخير وارد سينماي ايران شدند ونشان دادند كه استعداد خوبي دارند مثل نازنين صلح‌جو و امير‌حسين فتحي كار كنم .

‌ يكي از خصوصيات فيلم شبگرد تعدد شخصيت‌هاي آن است و به نظر مي‌رسد شما از بازيگران جوان تازه‌كار استفاده كرديد.

خوشبختانه اين امكان براي ما به وجود آمد، از تعدادي بازيگر جوان و تازه از كلاس‌هاي بازيگري بيرون آمده و بسيار كم‌تجربه هم استفاده كنيم. به نظرم تجربه خوبي بود، به هر حال اين جوان‌ها بايد بيايند و توصيه مي‌كنم اگر پروژه‌اي در دست داريم كه امكان كار به اين جوان‌ها بدهد، نبايد دريغ كنيم. خيلي خوشحالم اين اتفاق افتاد.

‌با در‌نظر گرفتن اين نكته كه در ژانر كمدي فيلم‌هاي پرفروش داريد اما در يكي، دو سال اخير در دام فيلم‌هاي كمدي‌سازي نيفتاديد؟

من هيچ‌وقت دنباله‌رو نبودم، هميشه فارغ از اينكه چه چيزي مد است و به قول بازاري‌ها چه چيزي در بورس است، كاركردم. طبعا وقتي همه كمدي مي‌سازند من ترجيح مي‌دهم كار ديگري انجام دهم، ولو اينكه در گذشته دو كمدي پرفروش داشتم اما درچنين شرايطي من ترجيح مي‌دهم كار ديگري كنم و اتفاقا ترجيح مي‌دهم كارهاي بيشتر تجربي كنم.

‌و سوال آخر چرا شبگرد را زودتر از اينها اكران نكرديد؟

شبگرد بايد دوسال پيش نمايش داده مي‌شد، اما متاسفاته يك مسير به‌شدت ناهموار و ناسازگار را طي كرد تا به اين اكران كم و بيش محدود برسد اما ازآنجايي كه آدم غرغرويي نيستم ترجيح مي‌دهم درباره‌اش حرف نزنم، فعلا فيلم اكران است.

source