Wp Header Logo 469.png

به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، ۳۶۳اُمین برنامه شب خاطره حوزه هنری (هم زمان با هفته بسیج مستضعفین) با روایتی‌هایی دوست داشتنی از دلاورمردان و شیرزنان بسیجی از فرهنگ پایداری عصر امروز (پنج‌شنبه) در سوره حوزه هنری برگزاری شد.

کاتبی: جنایات کومله و دموکرات در کردستان بدتر از جنایات داعش بود

مریم کاتبی پرستار و هم‌رزم شهیدان فیاض‌بخش، احمد متوسلیان، محمد بروجردی و ناصر کاظمی راوی اول شب خاطره بود که اظهار داشت: باور کنید اگر کومله نبود من جرأت نمی‌کردم در جنگ شرکت کنم و اگر دکتر فیاض‌بخش نبود من چنین سرنوشتی پیدا نمی‌کردم.

این جهادگر تصریح کرد: بعد از واقعه ۱۷ شهریورماه در مساجد شمیرانات قرار شد در مسجد قبا آقای دکتر فیاض‌بخش کلاس‌هایی برگزار کنند تا خانم‌ها بتوانند کمک‌حال باشند. ایشان می‌گفتند، در واقعه ۱۷ شهریور اگر خانم‌ها کمک‌های اولیه بلد بودند خیلی از مجروحین نجات پیدا می‌کردند.

وی ادامه داد: من و خواهرم به مسجد قبا و حسینه ارشاد می‌رفتیم. بعد از پیروزی انقلاب قرار براین شد در مساجد کلاس‌های اولیه‌ی امداد و نجات را برگزار کنیم و ما ماهی یک‌بار در حسینه آذربایجانی‌ها در میدان شهدا صحبت‌هایی می‌کردیم تا اینکه بعد انقلاب جریان کردستان شروع شد و قرار شد.

کاتبی با بیان اینکه قرار بود کردستانی به عنوان کشور کردستان ساخته شود، گفت: این کشور از انتهای ترکیه تا سلیمانیه عراق و بعد به جنوب خوزستان و مسجد سلیمان ختم می‌شد و به خلیج فارس وصل می‌شد. اگر این کشور تشکیل می‌شد صاحب نفت و گاز تمام منطقه می‌شد.

این جهادگر عنوان کرد: رئیس‌جمهور ما بنی‌صدر بود که با ارتش و سپاه و مجلس همه هماهنگ نبود. بنی‌صدر صمیمی‌ترین رفیق خودش را استاندار خوزستان کرده بود که در اولین اقدام پادگان‌ها را خالی کرده بود. در همان ایام پادگان دژ خالی شده بود درحالی که این وظیفه و مسوولیت استاندار نبود. وقتی عراق به خوزستان حمله کرد، در پادگان‌ها همه‌چیز بود، اما کسی بلد نبود استفاده کند، چون نیرو‌ها را ترخیص کرده بودند. 

وی با بیان اینکه کومله و دموکرات بعد از انقلاب به کردستان ریختند، افزود: صدام در آن ایام تمام ایرانی‌های مقیم عراق را اخراج کرده بود. گروهکی‌ها به مردم کردستان گفته بودند، همان‌طور که صدام ایرانی‌ها را اخراج کرد، خمینی می‌خواهد کرد‌ها را از ایران اخراج کند. کومله و دموکرات در آن زمان شکنجه‌هایی بدتر از داعش می‌کرد و طوری که سَر رزمنده‌ها را با شیشه شکسته می‌بریدند و کار‌هایی می‌کردند که با حیوان‌ها هم نمی‌شد، کرد.

کاتبی گفت: یک شب به مسجد آذربایجانی‌ها رفتم تا گزارش ماهیانه فعالیت‌هایمان را به دکتر فیاض‌بخش بدهم که ایشان گفت، ازتون خواهش می‌کنم به کردستان بروید. این پیشنهاد دکتر فیاض درحالی بود که کردستان درحال سقوط بود و مادرم بخاطر خاطراتی که از کردستان تعریف می‌کرد خیلی من را از کردستان ترسانده بود. 

این جهادگر با بیان اینکه اجبار مادرم باعث شد من به کردستان بروم، گفت: به ترمینال غرب رفتم؛ به ترمینال که رسیدیم یک اقایی آنجا بود که به من گفت “من از طرف برادر احمد (متوسلیان) امده‌ام تا شما را به همراه پنج نفر به کردستان ببرم. حرکت کردیم و به شهرستان صحنه رسیدیم و ما را از اتوبوس پیاده کردند و گفتند اجازه ورد خانم‌ها را نمی‌دهیم. ما خیلی از خدا خواسته بودیم و گفتیم ما هم نمی‌خواهیم برویم، اما این برادر اصرار می‌کند و می‌گوید، محمد و احمد گفته‌اند این خانم‌ها را باید ببریم. 

در ادامه، داوود امیریان نویسنده و طنزپرداز به ذکر خاطراتی از حضور خود در جبهه پرداخت و گفت: خاطرات غیررسمی زیادی از جنگ وجود دارد که گفته نمی‌شود درحالی که همین خاطرات می‌تواند برای نسل جدید و جوان جذاب باشد. 

انتهای پیام/ ۱۲۱

source