از خانه که بیرون میآمد حتی یک درصد هم فکرش را نمیکرد پایش به تعزیه باز شود. با جمع دوستانه و مختلطشان قرار گذاشته بودند چند ساعتی را در یکی از کافههای شهر دور هم باشند و خوش بگذرانند.
به گزارش تابناک به نقل از فارس؛ خیابان ولیعصر و حال و هوای پائیزیاش فرصت خوبی بود برای این که پیادهروی هم به برنامههایشان اضافه شود. از کنار پارک دانشجو که میگذشتند صدای روضه و تعزیه آمد. حواس کوثر پرت صدا شد، به صحنه اجرا که رسیدند جمعشان از سر کنجکاوی توقف کرد اما کوثر انگار خیال ماندن داشت. دلش بند شده بود به روضه مصور حضرت زهرا سلاماللهعلیها و یاد مادر خودش افتاد.تعزیه که به پشت در خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها کشیده شد و شعلههای آتش در خانه را سوزاند، دل کوثر هم بیطاقت شد. اشکها راه چشم را پیدا کرده بودند و سیل راه انداخته بودند. باورش نمیشد این خودش باشد، دختری که به تعریف خود: «اصلاً اهل این چیزها نبود». برای مردمی که برای تماشای تعزیه آمده بودند هم عجیب بود، دختری با موهای بلند و پریشان، بدون روسری با پوشش و حجاب کمی که داشت اینطور دلباخته و دلداده حضرت زهرا سلاماللهعلیها باشد. اما برای دختران انقلاب عجیب نبود، هربار که بساط موکبشان را پهن کرده بودند مثل کوثر را زیاد دیده بودند. دخترانی با حجابهای حداقلی که دلشان در مسیر هدایت بود و نیازمند یک تلنگر ساده. اصلاً چند سالی است رسالت گروه مردمی دختران انقلاب همین است. همین که بساط تلنگرها را جایی پهن کند که مسیر هر رهگذری به آن بیفتد. روضه را از دل هیئتها و مساجد بیرون بکشند و علم عزا را جایی مثل پارک دانشجو برپا کنند. آنوقت، مثل کوثر از پشت ظاهرهای متفاوت و پوششهای کم حجاب چنین دلهای زلالی را پیدا میکنند.
کوثر که به دورهمیشان نرفت، درست میان راه، تقدیر دستش را گرفت و از جاده فرعی به سمت اصلیترین مسیر زندگیاش آورد. وقتی دختران انقلاب بهرسم همیشه برایش روسری متبرکی را آوردند تا به احترام حضرت زهرا به سر کند یاد حرفهای مادرش افتاد. یاد اینکه آرزو داشت او باحجاب باشد و همیشه میگفت: «کوثر اینطور لباس پوشیدن به تو نمیاد، تو خیلی خانمی! حیفی! مامان اینطور بیحجاب نگرد.» اما همان چند دقیقه کافی بود تا کوثر قول و قرارش را با حضرت زهرا سلاماللهعلیها محکم کند و دلش باحجاب صاف شود.
تونل مقاومت در دل تهران
میگویند تاریخ تکرار میشود اما تا واقعهای دوباره اتفاق بیفتد، سالها به درازا میکشند و آدمها فراموشکار میشوند. دختران انقلاب اما تاریخ را به هم دوختهاند. از دل تعزیه حضرت زهرا میانبر زدهاند به مقاومت و فتنه افروزی اسرائیل تا یادمان بیاورند این آتشی که زنان و کودکان فلسطینی در آن میسوزند تکرار همان آتشی است که در خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را سوزاند. برای همین در کنار روضه مصور و بساط تعزیهای که به پا کردهاند یکی از تونلهای مقاومت را تا پارک دانشجو آوردهاند تا از آن تونل بهشتی، آدمها را به حق برسانند.البته ورود افراد متفرقه به این تونل ممنوع است و فقط آنهایی میتوانند وارد این تونل شوند که حال و هوای دلشان همدما با دل ستایش باشد. دختر کمحجابی که پای تعزیه دلش شکست و روسری به سر کرد. باران اشکهایش نشان میداد برخلاف ظاهری که دارد چهقدر دلش مملو از عشق اهلبیت است و حالا مهمان ویژه تونل مقاومت شده تا بین مرز حق و باطل یکی را انتخاب کند.
حال و هوای تونل، آسمانی است، نور آبی و فضای ابری و عکس لبخند شهدا جوری کنار هم قرار گرفتهاند که خیال میکنی پایت به آسمان باز شده و شهدا با لبخندهای دلنشین حکاکی شده روی صورتشان برای استقبالت آمدهاند. آخر تونل یحیی سنوار روی مبلش تکیه داده و در انتظارت نشسته است. اینجا باید یک سؤال را پاسخ بدهی، آن هم فقط و فقط به خودت! از خودت بپرسی که کدام طرف این جنگ ایستادهای و خودت هم پاسخش را بدهی. اینجا نمیشود بیطرف بمانی، مخصوصاً وقتی لحظه شهادت کودکان و زنانی را نشانت میدهند که بیهیچ گناهی شبیه حضرت زهرا سلاماللهعلیها در خانهشان به شهادت رسیدند. آن روز اگر نبودی و حالا جز اشک و عزاداری کاری از دستت برنمیآید امروز که هستی و باید یا طرف حق را بگیری یا دست باطل را!انتهای این تونل معمولاً یک اتفاق تکرار میشود! از آن تکرارهای دلچسبی که هیچوقت خستهات نمیکند. آخر این تونل دخترها گره روسری محکم میکنند، موهایشان را زیر آن روسری متبرک درستوحسابی میپوشانند و برای دشمن خطونشان میکشند: « ما هر طور که باشیم با هر حجابی، پشت فلسطین و لبنان ایستادهایم. رهبرمان را دوست داریم و از شما متنفریم!»
پیام دختران کمحجاب ایرانی برای نتانیاهو
همین چند وقت پیش بود که نتانیاهو قاتل ۳۰ هزار زن و کودک فلسطینی شعار زن، زندگی، آزادی سر داد و گفت که در کنار زنان بدون روسری و بیحجاب ایرانی است. خیال کرده بود حالا از این بذری که میکارد چه محصول فتنه و آشوبی در ایران درو خواهد کرد. اما دختران ایران اتفاقاً وقتی پیام نتانیاهو به گوششان رسید خودشان به استقبال روسری و حجاب رفتند. گواهش هم دختران انقلاب و موکبی که چند روزی است در پارک دانشجو به پا کردهاند.همان روز که نتانیاهو با دستهای خونی خودش را در کنار زنان ایرانی معرفی کرد دختران انقلاب به دل کوچه و خیابانهای شهر زدند تا طبل رسوایی نتانیاهو را به صدا در بیاورند. دختر بیحجاب و کمحجابی نبود که پیام این قاتل بزرگ را بشنود و روترش نکند حتی آنهایی که از نظرمان پوشش و ظاهرشان خطقرمزهای زیادی را رد کرده است. به قول محنا همان دختر کمحجابی که دختران انقلاب با او همکلام شدند: هرچند ظاهرشان متفاوت است اما هیچوقت حاضر نیستند در کنار چنین آدم ظالمی بایستند.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید از دل این خیابانگردیهای دختران انقلاب و پیام نتانیاهو بسیاری از دختران روسری به سر کردند و موهایشان را پوشانند. البته بهرسم ادب پاسخی هم برای پیامی که از اسرائیل رسیده بود داشتند: از اسرائیل متنفریم، روسری سرمان تودهنی بزرگی باشد به نتانیاهو، ما با روسریهایمان مقاومت میکنیم! حالا معنا و مفهوم سخنان رهبری را درک میکنم همانجا که میگویند: خیلی از کسانی که کشف حجاب کردهاند اگر بدانند پشت این کارشان چه سیاستی است و چه کسانی نشستند این کار را نمیکنند. آقا چهقدر خوب دخترهایشان را میشناسند دخترهایی که اگر چه در چشم جامعه پوششهای حداقلی دارند اما وقتی مطلع و متوجه میشوند که دشمن کوچکترین نفعی از بیحجابی آنها میبرد اینطور به استقبال حجاب میروند. در تونل مقاومت هم همینطور است.پیام چندخطی نتانیاهو کافی است تا آنها که دلشان به نگاه حضرت زهرا سلاماللهعلیها زلال شده باحجاب عهد دیرینه ببندند.
اینجا روسری نماد مقاومت است!
تعزیه یک ساعت بیشتر طول نمیکشد اما برای بعضیها گویی ره صدسالهای است که یکشبه طی میشود در همان یکساعتی که آنجا هستم. دختران متفاوتی را میبینم که به بهانههای مختلف پایشان به آنجا کشیده شده و گذرشان به این مسیر خورده است اما حسشان دیدنی است و ارادتشان به اهلبیت و وطن شنیدنی است. حق میدهم آدمی تا خودش آنجا نباشد و با چشمهای خود نبیند باور نمیکند! پیش خودتان حتماً میگوید چطور میشود کسی که سالها اینطور بوده فقط در یک ساعت تغییر کند و دلش سمتوسوی دیگری برود؟! جوابش را بین مصاحبههایم یکی از دخترها میدهد: جامعه دست ما را گرفت و به این سمت برد. دوست و رفیق، اینستاگرام، ماهواره و… خانوادههای همهٔ ما متدین بودند، اصلاً امامحسینی بودند. گاهی یک تلنگر باعث میشود به خودت بیایی و برگردی به اصل خودت. من نمیگویم که یکشبه عوض میشوم ولی میخواهم با این روسری تمرین کنم، تصمیم گرفتم از این باتلاق بیایم بیرون نه اینکه بیشتر فرو بروم. دومین سؤالی که برایتان ایجاد شده حتماً این است که این تغییر تا کی دوام دارد؟! پاسخ شنیدنی نیست دیدنی است. پایتان که به اینجا برسد دخترانی را در بین جمعیت میبینید که سالهای پیش در همین موکبها تغییر کردهاند و حالا خادم گروه دختران انقلاباند. سیم دلشان هنوز به همان شدت و قدرت وصل است و ارتباطشان باخدا پابرجاست.
پرونده تعزیه امشب هم بسته میشود البته نه به همین سادگی، شاید همه چیز در این موکب ساده به نظر بیاید اما کار بزرگی در میان سادگی روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و مقاومت رقم میخورد. امشب سرنوشت چند نفر از اهالی این شهر تغییر میکند و مسیرشان به سمتوسوی دیگری میرود. امشب دختران کم حجاب روسریای را به سر میکند که یادگار حضرت زهراست، حجاب است و نماد مقاومت.
source