Wp Header Logo 1129.png

جوان آنلاین: زندگی بوم‌گردی وابسته به مسافر نیست بلکه به سبک زندگی وابسته است و اگر مسافر هم نباشد، حیات بوم‌گردی از بین نمی‌رود بلکه همچنان نبض بوم‌گردی می‌زند و زندگی در او جریان دارد. پدر بوم‌گردی ایران که با ریش و مو‌های بلند و جوگندمی‌اش، با پیراهن‌های بلند و محلی در یک روستای خالی از سکنه داستان بوم‌گردی ایران را شروع کرده است و امروز ساربان شتر‌های بیابان‌گرد شده، هنرمند سفالگری است که با همسرش تصمیم به برگشتن از تهران به روستای پدری می‌گیرد. روستای گرمه که در دل کویر داغ قرار گرفته با جمعیتی بسیار کم، آغوش خود را به روی مازیار باز می‌کند. با همسرش به روستا برمی‌گردد و تصمیم می‌گیرد روستای پدری‌اش را احیا کند و نگذارد مهاجرت روستاییان و خاموشی چراغ خانه‌ها سرانجام آنجا شود. خانه تاریخی پدری را به محلی برای اقامت تبدیل می‌کند و اولین بوم‌گردی ایران را راه می‌اندازد. داستان مازیار به بیش از یک دهه گذشته برمی‌گردد؛ وقتی ماجرای بوم‌گردی آغاز می‌شود و پس از آن تاکنون ۳ هزارو ۵۰۰ خانه بوم‌گردی با تقلید و الگوبرداری از او راه افتادند که هر کدام داستان خودشان را دارند. مسئله بوم‌گردی‌ها چیزی فراتر از یک اقامت و پذیرایی ساده بوده چراکه مقوله فرهنگ و سبک زندگی بومی، اصلی است که ریشه در اندیشه راه‌اندازی بوم‌گردی‌ها داشته است. سراغ مازیارآل‌داود رفتیم و از او در مورد بوم‌گردی‌ها و تأثیر آنها پرسیدیم. 

امروزه سایه اقتصاد روی بوم‌گردی‌ها افتاده است، در عین حال با نبود گردشگر افراد از حرکت در این مسیر ایستاده‌اند، چطور با وجود اثرگذاری مقوله مهم اقتصاد در مسیر فرهنگ با محور بوم‌گردی می‌توان فعالیت کرد؟

بوم‌گردی در اصل مربوط به شخصی است که مثلاً در یک روستایی از کشور زندگی می‌کند، کشاورزی دارد و چرخه زندگی‌اش را با مقوله‌هایی مانند کشاورزی و دامداری می‌گرداند، حالا تصمیم به ایجاد یک بوم‌گردی گرفته پس بخشی از خانه‌اش را برای پذیرایی از مهمان آماده می‌کند. این چرخه زندگی سالم و درآمدی که از آن تأمین می‌شود، در واقع اقتصاد یک بوم‌گردی را شامل شده است. خب فردی که در این مسیر فعالیت می‌کرده و فقط بخشی از زندگی خود را به مهمان اختصاص داده، در شرایط کنونی که گردشگر کم شده است، آسیب چندانی نمی‌بیند چراکه اقتصاد و معیشت او در واقع از طریق کشاورزی و اقتصاد‌هایی مانند تولید محصولات صنایع دستی و سوغات بوده است، اما فردی که سرمایه هنگفتی را برای ایجاد یک بوم‌گردی اختصاص داده است، در این شرایط نبود گردشگر آسیب خواهد دید و او آسیب‌پذیرتر است، چون در حقیقت از اصالت بوم‌گردی دور شده است. باید اینطور ترسیم کنم که زندگی بوم‌گردی وابسته به مسافر نیست بلکه به سبک زندگی است و اگر مسافر هم نباشد حیات بوم‌گردی از بین نمی‌رود بلکه همچنان نبض بوم‌گردی می‌زند و زندگی در او جریان دارد. 

آیا در این زمینه مصداقی می‌توانید داشته باشید؟

مثلاً زمانی که جزیره قشم به عنوان یک مقصد گردشگری معرفی شد و تعداد زیادی گردشگر به آنجا رفت، به طور ناگهانی هجوم سرمایه‌گذاران به ایجاد بوم‌گردی‌های متعددی نیز در آنجا منجر شد که این افراد در نبود گردشگر بسیار آسیب‌پذیرتر هستند، بنابراین اگر می‌خواهند از مسیر بوم‌گردی خارج نشوند، باید به اصالت کارکرد بوم‌گردی برگردند و به مشاغل دیگری نیز در کنار خود مانند تولید صنایع دستی لبنیات و سوغات بپردازند یا اینکه به امید بهبود گردشگر در خصوص بقای خود اقدام کنند. آن بوم‌گردی که به دنبال درآمدزایی صرف بوده است در مسیر فعالیت خود حتی مقوله پایداری و حفاظت از محیط زیست را نیز رعایت نمی‌کند، مثلاً بوم‌گردی در یک روستای دوردست شامل تخت و سرویس بهداشتی در داخل اتاق و کولر گازی و دیگر امکاناتی است که در آن منطقه اصلاً وجود نداشته است! حالا با فرض اینکه تعداد زیادی اتاق ایجاد شده و هر کدام از این اتاق‌ها چنین امکاناتی را می‌طلبد، پس این عوامل با پایداری آن منطقه همخونی ندارد، با این حال مسیر درست این است که بوم‌گردی کارکرد اصلی خود را داشته باشد تا بتواند اصالت یک منطقه را حفظ کند و آسیب کمتری به منطقه بزند که بوم‌گردی را بر اساس اصالت تعریف آن ایجاد کرده است. 

با توجه به توضیحات‌تان توصیه‌ای هم دارید؟ 

لازم به توصیه نیست چراکه همه عوامل مشهود و قابل رؤیت است، مثلاً وضعیت کنونی کشور و اقتصاد و اهداف بوم‌گردی‌ها همگی قابل لمس است، با این حال من توصیه‌ام این است بوم‌گردی‌ها اگر بر اساس اصالت و تعریف درست بوم‌گردی ایجاد می‌شوند در همه زمینه‌ها مثل تولید صنایع دستی محصولات لبنی سوغات و … نیز فعالیت کنند تا کمتر آسیب ببینند و شرایط بهبود پیدا کند. گردشگر نیست و در حال حاضر شرایط بسیاری از مشاغل مانند شرایط بوم‌گردی‌هاست پس کسی که وارد این مسیر شده است باید این مشکلات را بپذیرد، برای بقای خود به جای غر زدن به دنبال راهکار باشد و بتواند چراغ بوم‌گردی خود را در هر شرایطی روشن نگه دارد تا بهبود حاصل شود. 

آیا بوم‌گردی در یک منطقه می‌تواند به جاذبه تبدیل شود و اگر بله این پروسه چگونه شکل می‌گیرد؟ 

تأسیس بوم‌گردی باید هدف مشخصی داشته باشد، هدف از تأسیس بوم‌گردی در آینده کاری آنها مهم است، مثلاً به دنبال اقدامات فرهنگی معرفی منطقه و ترویج و فرهنگ‌سازی است یا صرفاً برای درآمد ایجاد شده است؟ معمولاً افرادی که در مناطقی برای اولین بار شروع به ایجاد بوم‌گردی می‌کنند به نیت تحول وارد این مسیر شغلی شده‌اند نه صرفاً درآمد. این افراد در کنار اقداماتی مانند کشاورزی و تولید به ترویج فرهنگ و آداب و رسوم می‌پردازند و فضایی را برای اقامت نیز ایجاد می‌کنند و با توجه به هدف‌گذاری مسیر خود تبدیل به جاذبه‌هایی در یک منطقه می‌شوند. جاذبه‌ها می‌توانند از بنای تاریخی گرفته تا یک محصول و صنایع دستی را شامل شوند، مثلاً روغن کرمانشاهی می‌تواند یک جاذبه برای کرمانشاه محسوب شود یا یک صنایع دستی مختص یک منطقه می‌تواند جاذبه‌ای برای آن منطقه باشد و این بوم‌گردی‌ها هستند که می‌توانند از این فرصت‌ها استفاده کنند و جاذبه‌ای برای یک منطقه باشند. 

بوم‌گردی‌ها چه رابطه‌ای با جامعه محلی دارند؟ آیا نقش و وظیفه‌ای در این خصوص به او محول شده است؟

بوم‌گردی‌ها با جذب گردشگر و ایجاد بازارچه و برگزاری رویداد‌ها می‌توانند در بحث جذب مسافر تأثیرگذار باشند. حمایت از تولید جامعه محلی یکی از اقداماتی است که بوم‌گردی‌ها در آن نقش مهمی دارند، مثلاً افرادی که در مشاغل خانگی و تولید صنایع‌دستی فعال هستند، لزوماً نباید محلی برای فروش یا یک بوم‌گردی داشته باشند و خانه بوم‌گردی می‌تواند این نقش را ایفا کند. پس بوم‌گردی‌ها می‌توانند محلی برای عرضه محصولات بومی محلی باشند، از طرفی با ذی‌نفع کردن جامعه محلی روی بقا و دوام خود در یک منطقه و کسب حمایت از آن جامعه سرمایه‌گذاری می‌کنند و می‌توانند به ایجاد تعاون، همفکری و شبکه‌ای از فعالیت‌های منتج به گردشگری برسند. 

از اهداف بوم‌گردی‌ها حفاظت و توسعه پایدار است، بوم‌گردی‌ها چگونه این نقش را ایفا می‌کنند؟

بوم‌گردی‌ها نقش مهمی در پایداری یک منطقه می‌توانند ایفا کنند، مثلاً بتواند نه تنها در زمینه آموزش محیط زیست فعال باشد بلکه حفاظت از آیین‌ها و فرهنگ‌ها در یک منطقه را در راستای پایداری و حفظ اصالت آن منطقه نیز در رأس اهداف خود بداند. پس یک بوم‌گردی می‌تواند ضمن توسعه گردشگری در زمینه پایداری یک منطقه نیز نقش داشته باشد، البته بوم‌گردی‌ها باید در وهله اول پایداری را از خود شروع کنند، مثلاً یک بوم‌گردی باید در زمینه ضایعات و بازیافت برنامه‌ریزی درستی داشته باشد، زیرساخت مناسب با یک منطقه را ایجاد کند و آموزش داشته باشد، حتی اقدامات کوچکی مانند حفاظت از گیاهان یک منطقه، نکندن گیاهان، ننوشتن یادگاری روی گیاهان و … می‌تواند اقداماتی باشد که یک بوم‌گردی در زمینه فرهنگ‌سازی آنها اقدام کند.

اخیراً اولین تعاونی در زمینه تأمین نیاز بوم‌گردی‌ها با محور صنایع دستی و با همکاری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تأسیس شده است، در این خصوص برآورد شما چیست؟

تعاون و همکاری همواره تأثیرگذار بوده است و ایجاد یک تعاونی می‌تواند به رشد جامعه بوم‌گردی کمک شایانی داشته باشد، مشروط بر اینکه از طرف دولت به هر شکلی حمایت و جامعه بوم‌گردی بتواند از طریق یک تعاونی بهتر دیده شود و سرمایه‌گذاری کند و اقدامات متعددی را انجام دهد، در عین حال باید اهداف تعاونی به عمل و اجرا برسد و در خصوص رسیدن به این اهداف برنامه‌ریزی درستی اتفاق بیفتد. تعاونی باید گسترش یابد و جامعه را ذی‌نفع کند تا در خصوص صنایع دستی بتواند اقدامات خوبی انجام شود، مثلاً پلتفرمی مانند «باسلام» امروز تبدیل به فروشگاهی برای عرضه صنایع دستی و سوغات بومی و محلی شده است و حتی افرادی از روستا‌های مناطق محروم نیز وارد این پلتفرم شده‌اند و این یعنی تأثیرگذاری این پلتفرم توانسته است به روستا‌ها نیز برسد، پس چنین اقداماتی می‌تواند مؤثر باشد، اگر بتواند گستره زیادی از جامعه بوم‌گردی را در بر بگیرد و بوم‌گردی‌ها را تحت پوشش قرار دهد. از طرفی تعاونی باید به دنبال بازار جهانی هم باشد و با برنامه‌ریزی فعالیت خود را ادامه دهد.

source