جوان آنلاین: بارها کارشناسان و منتقدان مستقل سینمایی درباره سیاسی بودن جشنها و جشنوارههای خارجی گفتهاند و در روزنامهها نوشتهاند؛ اینکه جشنوارههای خارجی سالهاست از بعد و چارچوب هنری خارج شدهاند و دیگر تنها چیزی که برای آنها اهمیت ندارد، سینماست. اسکار، کن یا گلدنگلوب و حتی جشنوارههای محلی با گرایشهای خاص تنها به سیاستهای داخلی کشورها نگاه میکنند و برای آنها فیلمی از یک کارگردان مهم است که کشورش را به صورت غیرمنصفانه و به دور از منطق سیاسی نقد بیرحمانه کند و فرهنگ کشورش را مورد شماتت قرار دهد. جشن یا جشنوارههای خارجی سیاستزده شدهاند و این را میتوانید از خروجیهای اسکار یا کن متوجه شوید. غالباً فیلمهایی مورد تشویق قرار میگیرند که سیاستزده باشند و اساساً برای داوران و مسئولان جشنواره اهمیت ندارد که فیلم پذیرفته شده براساس چه قاعده هنری و واقعگرایی ساخته شده است.
هدف از نوشتن این یادداشت تعجب نگارنده از پذیرفته شدن و برنده شدن شبهفیلم دانه انجیر معابد در گلدنگلوب ۲۰۲۵ است. این فیلم نامزد جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی است! از سوی دیگر این فیلم که نشان بارزی از نابلدی کارگردانش در نشان دادن ایران و فرهنگ ایرانی است در تمامی محفلهای خصوصی سیاستزده به اصطلاح سینمایی جایزه میبرد. این اواخر انجمن منتقدان لسآنجلس که اساساً مشخص نیست چه کسانی گرداننده آن هستند، جایزه بهترین کارگردانی را به محمد رسولاف دادهاند! این حجم از بیسوادی سینمایی از کجا میآید که به چنین شبهفیلم بیسروتهی جایزه میدهند؟! فیلمی که حتی یک نما کارگردانی ندارد و سازندهاش درک و شعوری از سینما ندارد و فقط خواسته عقدههایش را به تصویرهای کجوکوله تبدیل کند، چگونه این همه جایزه از جشنواره کن میگیرد. کارگردان ممنوعالخروج است، اما در فلان جشنواره اروپایی صندلی او را خالی میگذارند و برای دست میزنند، این حجم از احمق بودن عجیب است!
کارگردان ضدایرانی ممنوعالخروج است، اما مانند آدمهای بدهکار و بدبخت برای به دست آوردن جایزههای رنگین جشنوارههای سیاستزده از طریق بیابان و سنگلاخ از مرز ایران فرار میکند تا بتواند در جشنواره حضور پیدا کند. کسی که با پول حاکمیت فیلم ساخته، آن هم با ابتداییترین تمهیدات ساختاری برای به دست آوردن تعریف و تمجیدهای پوشالی حاضر است به وطن خود پشت کند تا چند محفل سیاستزده غربی برای او کف بزنند و هورا بکشند، این حجم از عقدههای درونی برای کسی که نه وطن دارد و نه عرقی به ملت در نوع خود در تاریخ سینمای جهان بینظیر است. از این دست فیلمها کم ساخته نشدهاند، مانند کیک محبوب من که آن هم نشانی از بیهویتی فرهنگ ایرانزمین است، اما بعضی از کارگردانان فکر میکنند جایزه گرفتن و تشویق شدن در فلان جشن و جشنواره برای آنها هویت به ارمغان میآورد.
جشنوارههای غربی منتظر چنین کارگردانان خودفروختهای هستند که به آثار مستهجن شان جایزه بدهند. باب شده که هر کارگردانی در فیلمش بیشتر غر بزند بیشتر مورد استقبال چنین جشنهایی قرار بگیرد. باید بدانیم که این جشنوارههای رنگارنگ غربی که با سرمایههای کلان بیسروسامان سیاستهای صهیونیستی اداره میشوند اعتبار هنری ندارند، جایزههایی که آنان میدهند در قبال وطنفروشی است و غیر از این هیچ هدفی را دنبال نمیکنند. محمد رسولاف را باید سیاستزدهترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران دانست که در وضعیت جنگ تمدنی میان غرب و اسلام، بهطور کامل خود را در خدمت رقیب قرار داده است.
source