جوان آنلاین: «ضدقهرمان» ساخته عارف افشار بعد از «برزخیها» دومین فیلم مستند پرسروصدای این کارگردان جوان است که با حمایت سازمان هنری- رسانهای اوج تولید شده و این بار صادق خلخالی را محور روایت قرار داده است.
شاید مهمترین سؤال در ذهن مخاطب در مواجهه با چنین اثری این باشد که چه نیازی است سراغ بازخوانی و روایت تاریخی زندگی اشخاص یا اتفاقاتی که مثلاً ۴۰ سال پیش روی داده است در قالب فیلم مستند برویم؟ صریحترین پاسخی که میتوان به این پرسش داد این است، نخست اینکه یکی از کارکردهای اساسی فیلمهای مستند کشف حقیقت است و دوم اینکه نسل جدید به روشن شدن و روایت درست از رویدادهای گذشته خصوصاً دهه اول پیروزی انقلاب، یعنی دهه ۶۰ نیاز روزافزون دارد.
عارف افشار در «ضدقهرمان» سراغ روایت زندگی و زمانه مرحوم خلخالی، نخستین حاکم شرع دادگاه انقلاب، نماینده مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رفته و سعی کرده است از یک زاویه غیرمعمول و جالب حیات سیاسی مرحوم خلخالی و تصمیمات او در تب و تاب روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دهه ۶۰ و ریاستش بر کمیته مبارزه با مواد مخدر را به تصویر بکشد. کارگردان که در اثر قبلی خود یعنی «برزخیها» هم اشاراتی به تصمیمات غافلگیرکننده خلخالی داشته است، این بار به طور مفصل و صریح در قالب مصاحبه رودررو با نزدیکان، یاران، موافقان و مخالفان، روایتی دست اول و کمتر شنیدهشده درباره وی را به مخاطب عرضه میکند.
یکی از ویژگیهای مستند تاریخی- سیاسی این است که واقعیت به تنهایی روایتگر نیست و این هنر مستندساز است که با استفاده از عناصر واقعی (آدمها) و کنار هم قراردادن صحنههای واقعی و آرشیوی، داستان یا پیام را به مخاطب انتقال دهد. کارگردان به رغم اظهارات نقادانه و صریح درباره خلخالی و مقایسه وی با شهید بهشتی و دیگران، در «ضدقهرمان»، قضاوتها و داوریها را کنار گذاشته و با دیدی بیطرفانه به سوژه نگاه میکند. اگر چه سوژه «ضدقهرمان» یعنی خلخالی و برخی دیگر از راویان رویدادهای آن دوره اکنون در قید حیات نیستند، اما موافقان و مخالفان سرشناس او با هر گرایش فکری و سیاسی روبهروی دوربین قرار گرفتهاند و نقادانه یا حمایتگرانه رویدادهای خاص و مربوط به او را در دهه ۶۰ برای مخاطب بازگو میکنند. اشخاصی، چون علیاکبر ناطقنوری، مصطفی پورمحمدی، مهدی طالقانی و فیاض زاهد مقابل دوربین مستند نشستهاند و همین گفتگوها «ضدقهرمان» را به اثری جذاب و قابل توجه حتی برای مخاطب عادی تبدیل میکند؛ مخاطبی که شاید از صادق خلخالی تنها روایتهایی کوتاه یا ضد و نقیض دیده و شنیده است.
در این مستند فرصتی فراهم شده تا نگاهی نو و صریح به عملکرد مسئولان در دهه اول انقلاب داشته باشیم؛ عملکردی که ممکن است در آن شرایط، درست یا غلط بوده باشد و در زمان خودش مورد تأیید و حمایت هم قرار گرفته، اما اکنون مورد نقد، سؤال و حتی استیضاح است. «ضدقهرمان» با پیشپردهای تاریخی درباره شهرنو و ساکنان آن و نحوه برخورد بزرگان انقلاب با این پدیده شوم یعنی تنفروشی و روسپیگری دوران پهلوی آغاز میشود. در ادامه با به میان کشیدن پای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر و معتادان در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ به روایت قصه اصلی میپردازد. با این پیشدرآمد، تصور اینکه «ضدقهرمان» شاید اثری تلخ و گزنده باشد، دور از انتظار نیست، اما در ادامه میبینیم که اتفاقاً کارگردان با زیرکی حرفهایی از زیر زبان مصاحبهشوندگان درباره سوژه و قصه بیرون کشیده است که شاید در گفتگوهای عادی درباره آن اظهارنظر نکنند، ضمن اینکه تهمایههای طنز و روایت خاطرات جالب از آن دوران نیز باعث ترغیب بیننده به دنبال کردن و تماشای ادامه این روایت مستند میشود.
در پایانبندی «ضدقهرمان» هم با یک پرسش مهم و البته عبرتآموز روبهرو هستیم. آیا سالهای انزوا و تنهایی مرحوم خلخالی ناشی از عملکرد و تصمیمات سیاسیاش بوده یا اینکه ممکن است برای هر کسی در هر مقام و جایگاهی و حتی اشخاص عادی هم اتفاق بیفتد؛ پرسشی که با جملات صریح و قابل تأمل راویان و مصاحبهشوندگان، پاسخ داده میشود؛ و دست آخر اینکه یکی دیگر از نکات جالب توجه و البته تحسینبرانگیز مستند، حمایت سازمان اوج از آثاری، چون «ضدقهرمان» و امثال آن است که فرصتی برای قضاوتهای صریح و عبرتآموز تاریخی فراهم میشود.
source