به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فروغ فرخزاد متولد هشتم دی ۱۳۱۳ است. این شاعر و مستندساز یکی از مهمترین پیشگامان شعر نو نیمایی و از نخستین شاعرانی است که نگاه زنانه را در قالب شعر بیان کرد. کتابهای «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از مهمترین آثار اوست. او بر اثر حادثه رانندگی در ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ جان خود را از دست داد و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، فروغ فرخزاد در سال ۱۳۳۱ اولین مجموعه شعر خود را با عنوان «اسیر» منتشر کرد. در زمان انتشار دومین دفتر شعرش با عنوان «دیوار» بیست و یک سال داشت. یک سال بعد، با انتشار «عصیان»، مورد توجه ادیبان و روشنفکران زمان قرار گرفت. او چهارمین مجموعه شعرش را با عنوان «تولدی دیگر» در زمستان سال ۱۳۴۳ منتشر کرد. آخرین دفتر شعر فروغ فرخزاد، «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، پس از مرگش منتشر شد. انتشارات مروارید در سال ۱۳۵۲ این مجموعه را منتشر کرد که شامل هفت شعر بود: بعد از تو، پنجره، دلم برای باغچه میسوزد، کسی که مثل هیچکس نیست، تنها صداست که میماند، پرنده مردنیست.
به بهانه زادروز فروغ فرخزاد، گفتوگویی با هایده هادوی انجام شد، او برخی از شعرهای فروغ را به انگلیسی ترجمه کرده و این کتاب در انگلیس و فرانسه پخش شده است.
به نظر شما اشعار قابل ترجمه هستند و آیا توانستید منظور و احساس فروغ را در ترجمه اشعار منتقل کنید؟
من از سن کم و از سالهایی که تازه به دبیرستان رفته بودم، اشعار فروغ را میخواندم آنها را حفظ شده بود، زیرا از اشعار او لذت میبردم و بعد از سالها که به کتابهای فروغ برگشتم تا بتوانم اشعارش را ترجمه کنم، شاید بتوان گفت که بیش ۹۰ درصد اشعار را حفظ بودم. همه در ذهنم مانده بود و با من بزرگ شده بود. فروغ در سنین جوانی جان خود را از ست داد، قبول آن حقیقت برایم دشوار بود زیرا شعرهایش روی من اثر گذاشته بود، این اثر روی من ماند و با من جلو آمده بود.
به اشعار فروغ اشراف داشتم و با روحم آغشته بود، این اشعار برای من به راحتی به زبان انگلیسی برمیگشت
من زبان انگلیسی و مترجمی را از سن کم در خارج از ایران آموخته، اما در این زمینه کار نکرده بودم. همیشه اهل شعر خواندن و آشنایی باشاعران بودم و اشعار فروغ در ذهن من نقش بسته بود. وقتی در سالهای همهگیری کرونا در خانه بودم و کار در حوزه ترجمه بسیار کم شده بود، به شعر پناه آوردم. در آن زمان بود که برای ترجمه آثار فروغ تصمیم گرفتم. این کار برایم جذاب بود.
شعرهای فروغ در ذهن من نقش بسته بود و به راحتی توانستم آنها را ترجمه کنم. زمان ترجمه این اشعار برایم غریبه نبود و خیلی آشنا بود. و به اشعار فروغ اشراف داشتم و با روحم آغشته بود، این اشعار برای من به راحتی به زبان انگلیسی برمیگشت و در ترجمه آنها مشکل نداشتم.
زمانی که اشعار فروغ را ترجمه میکردم و میخواندم خودم تعجب میکردم، انگار همان شعر را به زبان فارسی میخواندم، در واقع سعی نمیکردم که به هیچ ترتیبی چیزی را که خودم میفهمم ترجمه کنم. اشعار دقیقا چیزی بود که فروغ گفته بود و به همین دلیل این کار به کار اصلی نزدیک بود.
آیا توانستید نظر مخاطبان کتاب را هم جویا شوید؟
اگر از زبان افرادی که این کتاب را خواندند بخواهید چیزی بشنوید، میبینید همه آن را بسیار شبیه اشعار فروغ میدانند. سالها اشعار فروغ را در ذهن داشتم و بارها آنها را مرور کردم. به همین دلیل توانستم نزدیک به شاعر ترجمه کنم.
این کتاب در کدام کشورها به فروش رسید؟
کتاب در فرانسه و انگلیس به وسیله ناشر پخش شد و چاپ نخست آن فروش رفته و تمام شده است. در ایران هم ناشر به یکی از شرکتهای پخش داد که تمام شد و باید تجدید چاپ شود. افرادی که با افشین شحنهتبار مدیر نشر شمع و مه و من در ارتباط هستند، سفارش دادند. همچنین چند کتابفروشی در انگلیس سفارش گرفتند.
مخاطبان کتاب در انگلیس و فرانسه چه کسانی هستند؟ آیا مردم این کشورها فروغ را میشناسند؟
ابتدای کتاب معرفی کوتاهی از فروغ وجود دارد تا اگر کسی این شاعر را نمیشناسد بتواند با او آشنا شود. فکر میکنم بیشتر ایرانیها در خارج از کشور مخاطب این کتاب بودند و میخواستند این کتاب را برای برقراری ارتباط با دوستان و آشنایانی که در آن کشورها زندگی میکنند، تهیه کنند. همچنین با این کتاب میتوانند با خارجیها ارتباط بهتری برقرار کنند. برخی از افراد دو تابعیتی برای معرفی شاعر ایرانی به خانواده خارجی این کتاب را تهیه کردند. در ایران هم برخی دنبال خواندن اشعار فروغ به انگلیسی هستند، شاید یکی از مراحل یادگیری زبان انگلیسی است و شاید میخواهند شاعران و فرهنگ ایرانی را به خارج از کشور معرفی کنند.
مردم دیگر کشورها تا چه اندازه با شاعران و ادیبان ایرانی آشنا هستند؟
بخش محدودی از ادبیات فارسی به زبانهای دیگر ترجمه شده است. مردم دیگر کشورها بیشتر حافظ و خیام را میشناسند. آثار شاعران معاصر ایران خیلی کم ترجمه شده است. در حالیکه بخش قابل توجهی از فرهنگ و ادب ایران معاصر هستند. ادبیات بخشی از فرهنگ ایران است، زمانی که به ترجمه آثار توجه نداشته باشیم، نمیتوانیم از مردم کشورهای دیگر با زبانهای دیگر توقع داشته باشیم که ما را بشناسند.
اینها همه در حالی است که در ایران بخش قابل توجهی از ادبیات جهان را ترجمه کردیم و میکنیم. کتابهای ترجمه بخش مهمی از بازار کتاب را در بر گرفته است. ما از انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی و زبانهای دیگر آثار را به فارسی ترجمه کردیم.
چرا بیشتر روی ترجمه آثار از زبانهای دیگر به فارسی تاکید داریم؟ آیا برگرداندن آثار از فارسی به زبانهای دیگر دشوار است؟
مسالهای که در ایران و شاید در تمام دنیا وجود دارد این است که میگوییم شعر نباید ترجمه شود، این جمله تبدیل به اصل شده است. اگر به ترجمههای حافظ و خیام توجه کنیم میبینیم ممکن است این ترجمه برداشت مترجم از شعر باشد و این یک روش ترجمه است. برخی اشعار را به شکلی ترجمه میکنند که در زمان ترجمه، شعر دیگری توسط مترجم سروده میشود، این هم میتواند یک روش باشد. در هر صورت ترجمه نتیجه تفکر مترجم است که به زبان دیگری به تصویر کشیده میشود.
وقتی میگویند شعر ترجمهپذیر نیست به این معنی است که بخش بزرگی از فرهنگ ترجمهپذیر نخواهد بود اما میبینیم اشعار از انگلیسی و فرانسوی به فارسی ترجمه میشوند، پس مترجمان باید برای ترجمه باکیفیت تلاش کنند. البته فکر میکنم همه اشعار را نمیتوان ترجمه کرد و لازم هم نیست که همه ادبیات و همه شعرها ترجمه شود. اگر انتخاب میکنیم که شعری را به زبان دیگری ترجمه کنیم، باید به آن اشراف داشته باشیم. مترجم باید بتواند چیزی را که شاعر در نظر دارد، منتقل کند نه آن چیزی که خودش در نظر دارد.
امیدوارم به جایی برسیم که در نتیجه فعالیت ادیبان و مترجمان، مردم دیگر کشورها با ادبیات و زبان فارسی آشنا شوند و اطلاعات آنها به خیام و حافظ محدود نباشد.
کتاب In the light of Forough با ترجمه هایده هادوی در ۱۴۲ صفحه، قطع جیبی، جلد سلفونی، به زبان انگلیسی در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات شمع و مه منتشر شد.
۲۴۴۵۷
source