Wp Header Logo 3296.png

آقای وزیر، ما نه با نفت به مقصد می‌رسیم، نه با حرف! / یادآوری اپیدمی خطرناک به بهانه اظهارات امیری صالحی

سید رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، به وابستگی کشور به نفت اشاره کرد و این موضوع را به چالش‌های عمیق‌تری گره زد که همواره در پس‌زمینه تحولات ما وجود داشته است.  

به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، آقای وزیر به درستی اذعان می‌کند که توسعه ایران با کشف نفت آغاز شد، اما این منبع خدادادی نتوانسته است به عنوان یک ستون پایدار در مسیر رشد عمل کند. وابستگی به نفت، ما را به گردابی از نوسانات اقتصادی و شرایط خاص در سیاست‌ورزی کشانده و به تدریج دیگر بخش‌ها را نیز تحت تأثیر قرار داده است.  

تأکید وزیر بر صنایع دستی به عنوان نماد هویت ایرانی، واقعیتی غیرقابل انکار است. این صنایع نه تنها نمایانگر هنر و ذوق ایرانیان‌اند، بلکه می‌توانند به عنوان موتور محرکه‌ای برای توسعه پایدار و اشتغال‌زایی عمل کنند. صنایع دستی، پلی میان فرهنگ و اقتصاد ایجاد می‌کنند و هویت ما را در دنیای امروز زنده نگه می‌دارند.  

وزیر بر ضرورت توسعه انسانی و فرهنگی تأکید کرده است. این هم نکته بسیار حیاتی است، زیرا توسعه پایدار باید فراتر از ابعاد اقتصادی باشد و به جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز توجه کند. سرمایه‌گذاری در آموزش و فرهنگ هم می‌تواند به تقویت هویت ملی و ایجاد جامعه‌ای خلاق و پویا منجر شود.  

اما حرف اساسی این نوشته، تحلیلی است که به بهانه این اظهارات نوشته می‌شود. یعنی صرفاً به وزیر محترم میراث برنمی‌گردد.  

 

یک مشکل فراگیر

فراتر از تحلیل اظهارات آقای وزیر، اما ظاهراً رفته‌رفته، مشکلی جدیدی بر مشکلات جاری و ساری ما در حال اضافه شدن است؛ تبدیل شدن مجریان و مدیران و همه عواملی که قرار بوده حلال مشکلات باشند، به راویان دردها و مشکلات.  

گویی ما شهروندان این سرزمین، از جایی دور بدین‌جا آمده‌ایم و هیچ شناختی از کاستی‌ها و مشکلات نداریم. گویی تازه داریم با اینجا و آنچه که بر آن گذشته، آشنا می‌شویم که مسئولین اینچنین روایتگری مشکلات و اندوه‌ها و عقب‌ماندگی‌ها را در پیش گرفته‌اند.  

آقای وزیر و آقایان وزرا و وکلا، بخدا آنچه شما روایت می‌کنید، قصه واقعی و ملموس خود ماست. شما دارید ما را برای ما روایت می‌کنید.  

روایت دردها و زخم‌ها برای بیمار تا یک مرحله کوتاهی به تسلای او کمک می‌کند اما درد را خوب نمی‌کند. اتفاقاً از یک جایی به بعد و با تأکید صرف روی روایت درد به جای درمان، این روایتگری وارونه و ویرانه عمل خواهد کرد. یعنی درست مثل این است که به جای درمان، مدام روی زخم را بفشاری. طبیب و پزشکی که راهی یا اراده‌ای برای درمان ندارد، همان که مدام درد را بر سر بیمار نکوبد، لطف بزرگی در حق او کرده است.  

اظهارات وزرا و وکلا و همه مسئولان، مدام در مسیری خاص پیش می‌رود.  

من نمی‌دانم در برابر اپیدمی روایتگری دردها در بین مسئولان، چرا چاره‌یابی و اقدام برای درمان، فراگیر نمی‌شود؛ که هر روز هم از دامنه مسئولیت‌پذیری‌ها کاسته می‌شود.

 

یعنی می‌دانید و نمی‌خواهید؟!

به راستی در برابر این همه مدیر و مسئولی که به خوبی دردها را می‌شناسند، کدام مانع برای درمان وجود دارد؟ چه چیزی باعث می‌شود که مدیران ما که قرار است به درمان دردها اقدام کنند، تبدیل به منتقدانی می‌شوند که وضع امروز را به چالش کشیده و از کاستی‌ها حرف می‌زنند؟  

باور کنید اگر نفت ما را به توسعه نرساند، حرف هم نمی‌تواند. اگر قرار است مثلاً مسیر توسعه از گردشگری و میراث فرهنگی و صنایع دستی بگذرد، اتفاقاً وزارتخانه‌ای ویژه برای همین ماجرا و با همین اهداف ایجاد شده است. اما چرا بعد از چندین دوره همچنان وزیر آن، مثل وزرای پیشین، از بایدها و نبایدها سخن می‌گوید و اتفاق ویژه‌ای هم در توریسم و گردشگری داخلی و صنایع دستی و … رخ نمی‌دهد.  

اصلاً انتخاب هر مسئولی، برای مداوای درد یا زخمی است. اگر مسیر توسعه ما از نفت نگذشته و از جای دیگری باید بگذرد، چه کسی است که باید این مسیر را تغییر دهد؟

 

پرسش اساسی

در من سؤالی اساسی و شاید بنیادین شکل گرفته است؛ آن کیست که می‌داند با نفت به مقصد نخواهیم رسید و باید مسیر را تغییر دهیم، اما تغییر نمی‌دهد؟ یا اجازه تغییر نمی‌دهد؟  

وقتی وزیر میراث، از کاستی‌های حوزه خود و کم‌کاری‌ها و بی‌توجهی‌ها گلایه می‌کند، وقتی وزیر اقتصاد، از کوچک شدن سفره مردم می‌نالد و بعد از آن، باز هم سفره‌ها کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود، وقتی وزیر مسکن، کمبود مسکن را بر مرکب شکوه و گلایه می‌نشاند، شهروند حق ندارد تردید کند؟  

باور بفرمایید برشمردن دردها و زخم‌ها برای فردی با ده‌ها و صدها زخم، بازی با روح و روان اوست. شما برای اجرا و اقدام و درمان انتخاب شدید. قراری اگر بر اقدام و مداوا نیست، لااقل پایین‌تر بیایید تا با هم بنالیم.  

راحت‌ترش این است؛ آقای وزیر، ما این مسائل را به خوبی می‌دانیم و به دولت شما رأی داده‌ایم تا همین کاستی‌ها را درمان کند، نه این که شما نیز به روایتگری دردها بپردازید.

آقای وزیر، ما نه با نفت به مقصد می‌رسیم، نه با حرف! / یادآوری اپیدمی خطرناک به بهانه اظهارات امیری صالحی

مسئولیت مسئولان

دولت به عنوان نهاد اصلی تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری، مسئولیت دارد که راهکارهای عملی برای حل مشکلات و چالش‌های موجود ارائه دهد. صرف بیان مشکلات بدون ارائه راه‌حل‌های عملی، نه تنها به پیشرفت نمی‌انجامد، بلکه موجب ناامیدی مردم نیز می‌شود. مردم انتظار دارند که دولت و حاکمیت با برنامه‌ریزی دقیق و اقداماتی مؤثر، به رفع مشکلات بپردازد.  

وزیر، وکیل، رئیس‌جمهور و همه آن‌ها که برای انجام اقدام و رفع مشکلات انتخاب شده‌اند، باید به جای صرف بیان مشکلات، به تدوین و اجرای برنامه‌های عملی بپردازند که به توسعه پایدار، بهبود زیرساخت‌ها و افزایش کیفیت زندگی مردم کمک کند.  

اظهارات وزیر گردشگری، در واقع بهانه‌ای برای پرداختن به این مسأله بود و گرنه در میان سایر وزرا و وکلا، مواردی بسیار بیشتری از این نوع اظهارات وجود دارد. همین موضوع را در مورد همه مسئولان اجرایی و نظارتی و … تسری بدهید. به راستی اگر قرار است ما این پایین از کاستی‌ها بنالیم و شما آن بالا کاستی‌ها و دردهای ما را برشمرید، پس چه امیدی به بهبودی؟!  

ما چاره مشکلاتمان هر چه که هست، حرف نیست. یعنی حرفِ صرف نیست. حرف را باید پژوهشکده‌ها کشف کنند و بزنند و مجریان منطبق بر اساس یافته‌های علمی «اقدام» و «حل مسأله» کنند. وگرنه همچنان مسیرمان نفتی است آقای وزیر.

 

source