جوان آنلاین: پرونده «زخم کاری» طبق آنچه محمدحسین مهدویان برآن تأکید کرده قرار است در پایان فصل چهارم بسته شود و این یعنی با پخش قسمت چهارم از این فصل، شخصیتهای اصلی این روایت، یک گام دیگر به سرنوشت پایانی خود نزدیکتر شدهاند. هنوز البته همه چیز بر محور سیما پیش میرود و بهنظر میرسد در میان سه ضلع اصلی قصه، مهدویان ترجیح میدهد ابتدا تکلیف این کاراکتر را تعیین کند و بعد سراغ زوج اصلی یعنی مالک و سمیرا برود.
در فصل سوم قصه «زخم کاری» به تحقیر تاموتمام سمیرا و قدرت گرفتن مالک در هلدینگ ریزآبادیها رسید و برهمین اساس هم فصل پایانی در حالی آغاز شد که منتظر رویارویی جدی این زوج سابق بودیم. همینگونه هم شد و از ابتدای این فصل، همه اتفاقات در قالب شطرنجی ناپیدا میان مالک و سیمرا پیش میرود و دو مهره اصلی دو طرف هم یکی پانی و دیگری سیما است. کمی که به عقب بازگردیم به یاد میآوردیم که سیما بهعنوان همسر دوم شفاعت وارد داستان «زخم کاری» شد.
شفاعت هم کسی نبود جز پادوی اصلی مسعود طلوعی و به دلیل همین موقعیت، کمتر کسی تصور میکرد که سیما قرار است تبدیل به یکی از مهرههای اصلی روایت مهدویان در فصل پایانی سریال شود. مرگ مشکوک شفاعت و بعدتر کشته شدن دو فرزندش، تبدیل به کینهای در دل سیما شد که او را به همعهدی با مالک مجاب کرد و این تیم دو نفره همقسم شدند تا انتقام عزیزانشان را از طلوعی بگیرند.
قتل طلوعی در فراز پایانی فصل سوم، ماحصل همین همعهدی بود. قتلی که زمینهسازیاش با سیما بود و اقدامش با مالک، اما یک شاهد مهم هم داشت؛ سمیرا. فارغ از اینکه مناسبات میان سمیرا و مالک درست بعد از حذف مسعود طلوعی، چه سروشکلی به خود گرفت، حالا و تا اینجای روایت فصل پایانی «زخم کاری» شاهد ابعاد تازهای از شخصیت سیما بودهایم. حالا مشخص شده، دختر منشی سادهای که زمانی به تحریک مالک، تن به ازدواج با شفاعت داد تا به دمودستگاه طلوعی نزدیکتر شود، چندان هم دختر صافوسادهای نبوده و رازی بزرگ را بهمدت بیش از دو دهه از دیگران پنهان کرده است. سیما پدرش را به بهانه جنون، به آسایشگاه فرستاده و کشف این راز از سوی سمیرا، تبدیل به اصلیترین برگبرنده برای رقیب شد.
سمیرا با همدستی پانی، توانست پدر سیما را به مراسم عروسیاش با مالک برساند و این زلزلهای بزرگ در رابطه میان مالک و سیما بود. معادلات، اما آنگونه که تیم دونفره سمیرا و پانی انتظار داشتند پیش نرفت و در همین قسمت چهارم شاهد بودیم که مالک همچنان یکی از مهمترین مأموریتهای هلدینگ را به سیما سپرد تا به همراه سمیرا راهی نروژ شوند. عقبنشینی طرف نروژی از میز مذاکره با هلدینگ ریزآبادیها، شرایط را به مرز بحران رساند و مالک برای عبور از این بحران، میان سمیرا و سیما باید دست به انتخاب میزد؛ سیما رأی اعتمادی را که نیاز داشت تا خودش را به مالک و دیگران ثابت کند به دست آورد، اما یک غفلت ناگهانی، باعث باختی بزرگ برای همه شد و این باخت هیچ مقصری نداشت غیر از سیما و هیچ برندهای نداشت غیر از سمیرا! حالا باید دید سیما در بازگشت به ایران، چگونه میخواهد مناسبات خود با مالک را ترمیم کند؟ آیا او تبدیل به مهرهای سوخته در زمین بازی مالک شده است؟ در قسمتهای بعدی از فصل چهارم «زخمکاری» تکلیف این ابهامات مشخص خواهد شد.
source