به گزارش شهرآرانیوز؛ مدتی است ساخت آثار نمایشی درباره شهدای سرشناس دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی مدنظر مسئولان، سازندگان و مردم قرار گرفته است؛ آثاری که تاکنون تعداد کمی از آنها ساخته شده است و واقعا جا دارد تا بهتر و بیشتر موردتوجه قرار بگیرند. تصویرسازی از شهدا، مانند ژانر دفاع مقدس ژانری مختص خودمان است. این ژانر در قهرمان پروری معیارهای متفاوتی با قهرمان پروری در سینمای جهان دارد. قهرمانهای ما قهرمان فکری و ایدئولوژیک هستند و مثل قهرمانهای عضلانی هالیوودی مانند رمبو، راکی و آرنولد نیستند. به همین دلیل راه هرگونه کپی از سینمای غرب بسته میشود.
از سوی دیگر، فاصله زیادی با سالهای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی نداریم و پرداختن به قهرمانهای مذهبی و به ویژه شهیدان که همگی معاصرند، کار را با دشواری بیشتری روبه رو میکند. بیشتر خانوادههای شهدا و شخصیتهای برجسته در قید حیات هستند و حساسیت زیادی درباره قهرمان خود دارند. در این وضعیت، هم نوشتن، هم ساخت و هم تولید آثار مستند و داستانی با سختی همراه میشود و چه بسا ممکن است در مواردی از جذابیت کار کم کند.
مسیر ساخت سریال درباره شهدا ۳۳ سال پیش آغاز شد. هنوز سه سال از پایان جنگ هشت ساله نگذشته بود که تلویزیون تصمیم گرفت خاطره شهدای خلبان را زنده کند. با ساخت سریال «سیمرغ» به کوشش حسین قاسمی جامی، چنین هم شد و امروز کمترکسی است که با دیدن سیمرغ، تحت تأثیر شهیدان کشوری و شیرودی قرار نگیرد. داستان سریال از مبارزات انقلابی این دو شهید آغاز میشود و به جنگ تحمیلی و دورانی میرسد که آنها با بالگردهایشان دمار عراقیها را درمی آوردند.
سیدجواد هاشمی نقش شهیداحمد کشوری را بازی میکند و محمد جوزانی هم نقش شهیدعلی اکبر شیرودی را در این سریال دوازده قسمتی برعهده دارد. موسیقی تیتراژ این سریال از موسیقیهای شنیدنی و ماندگار تلویزیون و حاصل هنر محمدرضا علیقلی است. پارسال نیز فیلم «آسمان غرب» درباره شهیدشیرودی با بازی میلاد کی مرام ساخته شد، اما با اقبال چندانی روبه رو نشد.
اما بی شک یکی از آثار موفق درباره شهیـــــــدان، سریال «شوق پرواز» بود. چهار سال پس از ساخت سریال «سیمرغ»، به سفارش بنیاد شهید و امور ایثارگران، قرار بر این شد که زندگی شهیدعباس بابایی به تصویر درآید، ولی مشکلاتی باعث شد که حدود پانزده سال این پروژه متوقف شود تا اینکه سال ۱۳۹۰ مرحوم یدا… صمدی با همراهی خانواده خلبان شهیدعباس بابایی، زندگی این شهید را در قزوین، تهران و پایگاه هوایی هشتم شکاری شهیدبابایی اصفهان در ۲۴ قسمت به تصویر کشید. جالب اینکه مرحومه ملیحه حکمت، همسر شهیدبابایی، تأکید کرده بود نقش همسرش به شهاب حسینی داده شود.
به همین دلیل از نتیجه کار راضی بود و حتی دختر شهیدبابایی در این سریال جلو دوربین رفت تا نشان بدهد موافق ساخته شدن این سریال بوده است. این سریال از آثار پربیننده تلویزیونی بود و بخش زیادی از موفقیتش را باید مرهون بازی درخشان شهاب حسینی دانست. طراحی صحنه هم در این سریال نقش مهمی داشت. اصغر نژادایمانی تلاش دوچندانی کرده بود که زندگی شهیدبابایی را در سه مقطع بازسازی کند که با توجه به تغییرات فراوان شهری، کاری دشوار بود.
اثر درخورتوجه دیگر در این حوزه، درست ۱۰ سال بعد ساخته شد. این بار شهیدمهدی باکری موضوعی بود که موردتوجه قرار گرفت تا فیلم «موقعیت مهدی» و سریال «عاشورا» به کوشش هادی حجازی فر ساخته شوند. حجازی فر با ساخت موقعیت مهدی که خودش هم نقش شهیدباکری را بازی میکرد، به جمع کارگردانان سینمای دفاع مقدس پیوست.
فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر درخشید و در اکران هم موفق بود، اما سریال آن مانند فیلمش دیده نشد. جالب اینکه حجازی فر پیش از این با بازی در نقش شهیدمتوسلیان در مجموعه مستند «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان، نقش ماندگار دیگری خلق کرده بود.
مهدویان «ایستاده در غبار» را با نگاهی نو و با ترکیب آرشیو مستند و بازسازی مستند ساخت. این اثر در زمان پخش به دلیل طراحی صحنههای جنگ و شهرها در دهه ۶۰ با استقبال همراه شد و پس از آن چندین بار بازپخش شد؛ اتفاقی که برای اثر دیگر مهدویان، «آخرین روزهای زمستان» که روایت مستندی از زندگی شهیدحسن باقری بود نیز افتاده بود. سریالها و فیلمهای دیگری نیز ساخته شدهاند و بخشهای مختلف کشور به بهانه زادگاه شهدا جلو دوربین رفتهاند.
مثلا شهیدان کشوری و شیرودی از مازندران بودند، شهیدبابایی از قزوین و شهیدباکری اهل ارومیه بود، اما از خراسان فقط دو فیلم درباره شهیدان کاوه و برونسی ساخته شده که هردو را هم جواد اردکانی کارگردانی کرده است. اردکانی سال ۱۳۸۸ فیلمی از شهیدمحمود کاوه را به تصویر کشید و در جشنواره فجر اکران کرد. مبارزات کاوه و اتحادی که بین شیعهها و سنیهای کردستان ایجاد کرد، اساس قصه فیلم «شور شیرین» بود. کاوه در بیست وپنج سالگی به شهادت رسید، ولی فیلم آن را نشان نداد و کار با صحنه پیروزی او تمام شد.
نحوه روایت اردکانی از شهیدکاوه شباهت زیادی به قهرمانان شکست ناپذیر هالیوودی داشت و برای همین شهادتش در پایان فیلم، امکان پذیر به نظر نمیرسید! اردکانی پیش از این، فیلم «به کبودی یاس» را درباره شهیدبرونسی ساخته بود، اما به دلیل مشکلات ساختاری، این فیلم چندان دیده نشد. به تازگی نیز سریال «تانک خورها» با محوریت مکانیکهای زرهی خراسانی ساخته شد که با استقبال همراه شد. اینکه سهم شهدای خراسانی و خاصه مشهد چنین محدود و مهجور است، اتفاق عجیبی است و بی شک باید بیش از پیش به آن پرداخت.
باید درباره شهیدمحمود کاوه که در کردستان جان فشانیهای فراوانی کرد، مانند فیلم «غریب» که درباره فعالیتهای شهیدمحمد بروجردی در کردستان بود، اثری درخورتوجه ساخته شود و فقط به فیلم «شور شیرین» دل خوش نبود. از سوی دیگر، وقتی کتاب خواندنی و پرتیراژی مانند «بابانظر» درباره شهیدمحمدحسن نظرنژاد منتشر شده است، میتوان از آن به عنوان منبعی قابل اتکا برای اقتباس اثری نمایشی بهره برد. بی شک زندگی و زمانه امثال شهیدان یوسف کلاهدوز.
ولی ا… چراغچی، نورعلی شوشتری و… خواندنی و دیدنی است و باید فیلم نامه نویسان و کارگردانان بنام کشورمان در مسیر ساخت چنین آثاری گام بردارند که به طبع حمایت نهادهای مرتبط در مشهد را نیز درپی خواهد داشت.
نوشته احسان ناظم بکایی-روزنامه نگار و فیلم نامه نویس
source