Wp Header Logo 415.png

به گزارش ایکنا به نقل از انتشارات شهید کاظمی؛ همه ما در اَلَک روزگار محک می‌خوریم و انقلاب محکی حسابی بود و هنوز هم هست. انقلاب برنده می‌شود و امامی رخ می‌نماید که شجاعت بی‌مانندش دل‌ها را محکم و اخلاص بی‌نظیرش نفس‌ها را زیر و رو می‌کند. حالا نوبت غربال است.

این اولین‌بار است که افسری اطلاعاتی در ایران، خاطراتش را تعریف می‌کند و اسراری را برملا می‌کند که شوکه‌کننده است. شخصیت اصلی کتاب «من اطلاعاتی بودم»، از میان فرقه‌ها و گروهک‌های مختلف اوایل انقلاب، راه دیگری را انتخاب می‌کند و می‌شود بازوی قدرتمندی برای حراست از نظام نوپا و آسیب‌پذیری که از هزاران طرف برای دریدن و نابود کردنش، چنگ و دندان تیز کرده‌اند.

راوی جوان وارد سپاه می‌شود و سختی‌های نظام تازه رسیده را به جان می‌خرد تا زحمات دوستان شهیدش هدر نرود.

تمام تلاش این جوانان، سر پا نگه داشتن نهال تازه رسته‌ای‌ست که شهدا به قیمت جانشان کاشتند. و چقدر داستانش در عین اینکه کهنه است، تازه و نو به نظر می‌رسد. مخصوصا با جریاناتی که در پاییز سال 1401 تجربه کردیم، می‌شود عمق پیچیدگی دشمنی با جمهوری اسلامی و اهمیت و ارزش دفاع از آن را خیلی بهتر لمس کرد.

در این کتاب با جزییاتی شنیدنی از حوادث اوایل انقلاب تا همین سال‌های اخیر آشنا می‌شوید که کمتر شنیده‌اید. از خنثی کردن معجزه‌گونه توطئه‌های کودتاچیان سال‌های ابتدایی انقلاب‌ به دست همین جوانان، تا اعدام فرزند ناخلف انقلاب، صادق قطب‌زاده، و بررسی دقیق مواضع انجمن حجتیه طی سالیان فعالیت آنها، که حرف‌های نگفته زیادی در دلش جای گرفته و پرده از بسیاری ابهامات و دلایل ناکارآمدی‌های مملکتی برمی‌دارد. تا حضور راوی در معاونت مجلس شورای اسلامی و اتفاقاتی که در مجلس می‌افتد و مشاغل جدیدی که تجربه می‌کند و در آخر هم نام نازنین سردار دل‌ها، حاج قاسم عزیز، شیرینی‌بخش اتمام خاطرات است.

در بخشی از این کتاب آمده است:

ما به عنوان سیستم اطلاعاتی وظیفه داشتیم اشراف اطلاعاتی روی تمام جریان‌های سیاسی کشور داشته باشیم. در تمام کشورها رسم همین است. جنبش‌هایی که معاند و مخالف هستند، جریان می‌سازند و جامعه را آشفته می‌کنند؛ در اولویت بالاتری قرار دارند. لذا روی جبهه ملی کار می‌شد، ولی وقتی به مرحله علنی موضع‌گیری علیه نظام رسیدند، شرایط جدی‌تر شد. یعنی برای آن‌ها وقت بیشتری می‌گذاشتیم.

یک قسمت به اسم ملی‌گرایان ابراز وجود کرده و چون حساسیت‌هایی درباره آنها پیش آمده بود، تمرکز ما روی این جریان بیشتر شد. جنگ شدت گرفته بود و دشمن با سلاح‌های مختلف و تمام توانش با ما می‌جنگید. جامعه به شدت درگیر و خسته‌ی جنگ بود و این جریانات هم از داخل، اوضاع را ملتهب می‌کردند و دائم اغتشاش به پا می‌کردند.

کتاب دو جلدی «من اطلاعاتی بودم» به قلم راضیه ولدبیگی و با مصاحبه و پژوهش رضا اکبری آهنگر در 621 صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات شهید کاظمی به بازار نشر عرضه شده است.

علاقه‌مندان برای مشاهده و تهیه این کتاب می‌توانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.

انتهای پیام

source