جوان آنلاین: «بازخواهم گشت | به سوی تو بازمیگردم چه با پایم چه با جنازهام | اگر بازنگشتم جنازهام بازمیگردد | اگر جنازهام بازنگشت فرزندانم بازمیگردند | اگر فرزندانم باز نگشتند جنازههایشان بازمیگردد» این یکی از شعرهای «عریج الکوزی»، زنی است که در خانهای ۱۲متری در شتیلا زندگی میکند، او نه تنها مقاومت را مشق میکند بلکه آن را از صفحه اینستاگرامش هم به دنیا نشان میدهد. این روزها در موزه هنرهای معاصر فلسطین، واقع در خیابان برادران مظفر شمالی، نمایشگاه عکس- روایت «کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است.» با عکسهایی از «وهب رامزی» و روایتهایی از «ساجده ابراهیمی» در حال برگزاری است. نمایشگاهی که در بدو ورود، چشمانتان با نقش کلیدهایی خوش بر و رو که روی در و دیوارها نقش بسته است نوازش میشود.
۱
کمی از آوارگی این مردمان آزاده را دریاب
در قدم نخست بعد از ورود، به یک دیوار بلوکی میخورید که راهنمای بازدید روی آن نصب است. دقت، کنید متوجه میشوید این نمایشگاه چهار بخش دارد: آوارگی، مقاومت، زندگی و بازگشت. بعد از دیوار بتنی، روی اولین دیوار قرمز رنگ سمت راست، با طرحی گرافیکی شبیه به کلید نوشته شده «آوارگی.»
۲
فکر کن، حالا تو هم همراه انسان فلسطینی قرار است کمی از آوارگی این مردمان آزاده را دریابی. برای این مهم، شرط اول آگاهی است. برای کسبش کافی است سر بچرخانید تا روی دیوار سمت چپ، دادهنمایی (اینفوگرافی) خلاقانه را ببینید.
۳
آنجا که نقشه فلسطین در میان است و چهار اردوگاهی که وهب رامزی به آنجا رفته و ثبت لحظه کرده، در طرفین، برج البراجنه (فاصله تا فلسطین ۹۱کیلومتر)، اردوگاه شتیلا (فاصله تا فلسطین ۹۰کیلومتر)، برج شمالی (فاصله تا فلسطین ۲۴کیلومتر) و اردوگاه رشیدیه (فاصله تا فلسطین ۱۲کیلومتر)، چهار اردوگاه با جمعیتی حدوداً ۱۲۳هزار فلسطینی.
۴
از اردوگاهها که چند قدمی فاصله بگیرید در قسمت فرورفتگی دیوار، به تصویر اولین انسان فلسطینی میرسید که رامزی او را دیده و از او عکاسی کرده است. ابوالمعطی ابوزید، او نقاش نسل اول فلسطین است که رامزی او را در سفرش به سوریه در یک نمایشگاه به مناسبت سالگرد حاج قاسم، دیده است.
اسرائیل اردوگاهی که ابوالمعطی در آن بوده را بمباران میکند، همه تابلوهایش از بین میرود و تنها تابلویی که میتواند سالم از زیر آوار بیرون بکشد، همین تابلوست که بر دیوار بلوکی کنار پرترهاش میتوان
دید.
۵
این داستان، یک دوربین ساده و قدیمی
بعد به یک دوربین ساده و قدیمی میرسید، دوربینی که در دست یک فلسطینی بوده و او از روزمرگیهایش در سرزمین مقدس عکس میگرفته است. بعد از آن دوباره از مفهوم اردوگاه به بیان ساجده ابراهیمی روی دیوار میبینیم و میخوانیم.
۶
هنوز در قسمت آوارگی هستیم، اما به اتاق بعد میرویم، آنجا هم حسن مصعب، محمد فرح و عایشه در انتظار ما نشستهاند که به تماشایشان بایستیم.
عایشه مادر دو پسر است که هر دویشان شهید شدهاند و عکس عایشه روی دیوار، عکسهای سایز بسیار کوچک پسرهایش در طرفین در فرورفتگی دیوار، چشمها را به سمت خود میکشند. ابوبسیم (یک مدیر مدرسه) و دیبه محمدغالب هم از نسل اول فلسطینیهای
مبارزند.
۷
آوارگی که تمام میشود مقاومت شروع میشود، کافی است کمی قدم بزنید تا به آن وارد شوید. کاغذ دیواری اردوگاه شتیلا دیوار روبهروی ورودی بخش مقاومت را پوشانده و عکسهای کوچک قرمز رنگی در جای جای آن دیده میشود. سازه قرمز رنگ و فلزی در وسط اتاق قرار دارد که دقت کنید واژه مقاومت را میتوانید از آن
بخوانید.
جالب است بدانید همه تایپوگرافیهای نمایشگاه مبتنی بر «تطریز»، سوزن دوزی فلسطینیهاست.
قاتل صهیونیستها را میشناسید؟
رو بهروی کاغذ دیواری «عریج الکوزی»، زنی را میبینیم که در خانهای ۱۲متری در شتیلا زندگی میکند و صفحهای پرطرفدار در اینستاگرام دارد، به نام قاتل صهیونیستها.
او نه تنها مقاومت را مشق میکند، بلکه آن را به دنیا هم نشان میدهد. آن هم در خانهایی به اندازه کف دست.
او روحیه حماسی دارد، هم مقاوم است و هم شاعر.
«باز خواهم گشت
به سوی تو بازمیگردم
چه با پایم چه با جنازهام
اگر بازنگشتم
جنازهام بازمیگردد
اگر جنازهام بازنگشت، فرزندانم بازمیگردند
اگر فرزندانم باز نگشتند
جنازههایشان بازمیگردد»
این یکی از شعرهای اوست که در چند جای نمایشگاه نقش بسته است و خواندنش آدمی را به شعف و تأمل باز میدارد.
در بخش بعدی به زندگی میرسیم. سمت چپ بچهها در حال بازی هستند و در سمت راست، تصویر محمدعلی عبدالغنی یک معلم تاریخ، به دیوار نشسته است و شما را تماشا میکند.
در بخش فرورفتگی دیوار هم روزمرگی و بازار و زندگی را میبینید. «حنان المرعی»، پرتره بعدی است که زنی مبارز را به تصویر میکشد که خود داستانی جداگانه و متفاوت دارد.
۸
پله پله تا بازگشت به وطن
۲۴پله را که بالا بروید، بعد از رد کردن نماد کلیدها بر دیوار و رسیدن به پاگرد به قسمت بازگشت میرسید. عکسی دست محمدفرح است که قسمت آوارگی پرترهاش را دیده بودید.
او سکهای، ضرب فلسطین را در مشت باز شدهاش دارد و در دیوار کناریاش دسته کلیدی بر دیوار جا خوش کرده است، از همان کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است.
۹
در بخش بازگشت، بچهها، نسل جوان فلسطینیهای مقاوم هستند که در مدرسه حضور دارند و روی صورتشان نقشی از کلمههای، چون غزه نقش بسته شده است. مصعب در آن یکی دیوار به صندلی تکیه داده است، صورتش را نمیبینیم و عکس کارت پناهندگی را در دست دارد.
۱۰
اینجا خانه فلسطینی، بفرمایید میهمانی
وارد خانه فلسطینی میشوید، خانهایی پر از نور و رنگ سبزی، دلنشین. بر دیوار تابلوی گچی هدیهای از عایشه دیده میشود. طوماری از پشم شتر نیز بر دیوار است و تابلوی یا صاحبالزمان متعلق به یک خانواده سنی است که وقت آمدن به ایران و رفتن به جمکران آن را خریده بودند. حالا وهب رامزی، آن را به نمایشگاه آورده است. در خانه فلسطینی با خوراکیهای عربی و چای پذیرایی میشوید، انگار کن میهمان خانه یک مادر فلسطینی هستید و آنها هم به تمامه رسم میهمان نوازی را به جا میآورند. اینجا، تماشای کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است به اتمام میرسد و تازه فکری عمیق درباره مقاومت آغار میشود.
source