به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مدیران وقت صدا و سیما در چند سال گذشته تصمیم گرفتند تعداد شبکههای تلویزیونی را افزایش دهند. برخی از منتقدان همان زمانها هشدار دادند که هر افزایشی ممکن است خطراتی به همراه داشته باشد؛ آیا کیفیت میتواند همزمان با کمیّت پیش برود؟
کمکم این ضعفها خود را نشان دادند؛ زمانی که صحبت از یک چاه وِیل به نام «کنداکتور» میشد و بسیاری از شبکهها نمیدانستند چگونه باید این فضا را مدیریت کنند. به همین دلیل، شتابزدگی در ساخت سریالها به اوج خود رسید.
در فصل جدید مدیریتی صدا و سیما (دوران تحول)، تا حدی این مسئله سامان یافت و دیگر قرار نیست همه شبکهها سریال پخش کنند. به عبارت دیگر، یک مدیریت کنداکتوری منطقی در دستور کار قرار گرفت.
حال این نابسامانی کنداکتور به شبکه نمایشخانگی سرایت کرده است و این آسیب از زمانی آغاز شد که کمیّت جای کیفیت را در شبکه نمایش خانگی گرفت. در حالی که اینجا شرایط با تلویزیون متفاوت است؛ یکی از مهمترین تفاوتها در پرداخت هزینهها توسط مخاطبان است. مخاطبان یا اشتراک را مستقیماً از پلتفرم خریداری میکنند، یا از فضاهای اینترنتی دیگر به تماشای برنامه یا سریال میپردازند.
به هر حال، هزینه اینترنت توسط مخاطبان امروز پرداخت میشود که در کنار کُندی و مشکلات عدیدهاش، گران هم شده است. همچنین شاهد افزایش هزینههای اشتراک پلتفرمها نیز بودهایم. در عین حال، تعداد آثار درخوری که به چشم میخورند، به انگشتان یک دست هم نمیرسد.
این انتقادها شاید در کنار فیلیمو و فیلمنت، بیشتر متوجه نماوا شود. نماوا پلتفرمی است که در سال 1393 کار خود را آغاز کرد و با سرمایهگذاری در ساخت فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم»، که جوایز بینالمللی زیادی را کسب کرد، بیشتر شناخته شد. همچنین در حوزه سرمایهگذاری در فیلمهای سینمایی، به کمدی «قیف» رضا عطاران رسید که منتقدان آن را اثری ضعیف دانستند.
در حوزه سریالسازی نیز فراز و نشیبی در نماوا رخ داد؛ از «خاتون» و «قورباغه» و آثار مشترکی همچون «آکتور» و «مهمونی»، تا «خسوف»، «جادوگر»، «سرگیجه»، «شبکه مخفی زنان» و «نوبت لیلی». در زمینه برنامهسازی هم با «همرفیق» اثر قابل قبولی از خود نشان داد، اما «کنسرتینو» علیرضا عصار، «پیشگو» پژمان جمشیدی و «هفتخوان» محمدرضا گلزار نتوانستند موفقیت چشمگیری کسب کنند. (گلزاری که برای اولین بار اجرای تلویزیونی را در «برنده باش» تجربه کرده بود، در «هفت خوان» نوعی افول را به نمایش گذاشت.)
هرچند نماوا در این مدت تلاش کرد با آثار مشترک و تولید یک الف ویژه به نام «سووشون» و حتی یک کار آسیبشناسانه به نام «غربت»، توجه کاربران ایرانی را جلب کند و از رقابت با سایر پلتفرمها مانند فیلیمو و فیلمنت عقب نماند، اما برخی ضعفها و مشکلات در روند تولید، پخش و برنامهریزیهای نماوا به وضوح قابل مشاهده و نیازمند بررسی و تحلیل دقیق است.
نمایی از سریال «جنگل آسفالت»
1.پروژههای نیمهتمام و بیسرانجام
یکی از مشکلات برجسته در پلتفرم نماوا، پروژههایی است که اعلام شدهاند در حال ساخت هستند، اما به دلیل مشکلات مختلف از جمله مسائل مالی، مشکلات تهیهکنندگان یا دلایل دیگر، به سرانجام نمیرسند. سریال «جنگل آسفالت» نمونهای از این دست پروژههاست که اسماعیل عفیفه، تهیهکننده آن، خبر از ادامه ساخت و پیشرفت آن داد. اما چندی بعد، خبری در فضای رسانه منتشر شد که حاکی از توقف پیشتولید این سریال به دلیل مشکلات مالی بود.
گزارشها حاکی از آن است که برخی از عوامل این پروژه در حال مذاکره با پلتفرم فیلمنت هستند تا امتیاز ادامه ساخت «جنگل آسفالت» را از نماوا خریداری کنند. با این حال، نه نماوا و نه فیلمنت هیچ موضع رسمی نسبت به این موضوع اتخاذ نکردند.
در نهایت، خبری از این سریال و سرانجام آن در دست نیست. نکتهای که در این بخش اهمیت ویژهای دارد، توجه به حقوق مخاطبان است که به نظر میرسد برای مدیران این پلتفرم اولویت چندانی نداشته باشد. «جنگل آسفالت» هم به جمع پروژههای نیمهتمامی پیوسته است که تکلیفشان هنوز در شبکه نمایش خانگی روشن نشده است.
2.مسائل مالی و دستمزدهای عجیب
یکی دیگر از مسائل مطرح در پلتفرم نماوا، دستمزدهای بالا و گاه غیرمنطقی برخی از سریالهاست که به طور شفاف اطلاعرسانی نشدهاند. سریال «ازازیل» به کارگردانی حسن فتحی نمونهای از این پروژههاست که در آن ادعاهایی پیرامون دستمزدهای بازیگران و اعداد و ارقام عجیب و غریبی در خصوص تولید مطرح شد. این وضعیت موجب شد تا بسیاری از منتقدان به نحوه تخصیص منابع مالی در نماوا اعتراض کنند و عبارتی به طور مکرر در فضای نقد شنیده شود: «دستمزدها گزاف، اما محتواها ضعیف!»
*** دعوا بر سر ستارهها!
همانطور که پیشتر اشاره شد، بحث دستمزدهای بالا و ادعاهایی که در فضای مجازی پیرامون آن مطرح شد، همچنان ادامهدار است. از دستمزدهای پیمان معادی و پریناز ایزدیار گرفته تا بابک حمیدیان و مریلا زارعی، بحث دستمزدهای عجیب و غریب در شبکه نمایش خانگی بارها مطرح شده و این نابسامانی در مدیریت پرداخت دستمزدها به عوامل و بازیگران همچنان در میان پلتفرمها به چشم میخورد.
نوعی نگاه ستارهبازی در رأس پلتفرمها مشاهده میشود که به قصد جذب ستارههای سینما، آنان را با دستمزدهای کلان به نمایش خانگی میکشاند. حتی به تازگی محمدحسین مهدویان در گفتوگویی به رقابت پلتفرمها بر سر جذب ستارهها اشاره کرده است.
افزایش نجومی دستمزد بازیگران در نمایش خانگی باعث شده تا دستمزد آنان در سینما نیز بالا برود و از سوی دیگر، تهیهکنندگان تلویزیون به این نابسامانی و رفتار نامتعارف در پرداخت حقوق و دستمزد در شبکه نمایش خانگی انتقاد دارند.
فارغ از صحت و سقم ارقام میلیاردی عجیبی که درباره سریال «ازازیل» منتشر میشود، نکتهای که حائز اهمیت است این است که آیا ساخت هر قسمت به قیمت حدوداً 6 میلیارد تومان برای این مجموعه یا دیگر سریالها، به معنای ارائه مفاهیم ناب و ارزشمند به مخاطب است؟
آیا نماوا توانسته است به اهداف خود در این سرمایهگذاریها دست یابد؟ اساساً چقدر از این ستارهبازیهای مدیران پلتفرمها حقیقت دارد؟ اینها سوالاتی است که باید دستاندرکاران و مراجع ذیربط به آن پاسخ دهند تا جریان رقابتی پلتفرمها در فضایی حرفهای، منطبق بر عدالت و منطق، پیش برود؛ نه اینکه هر کسی که پول بیشتری پرداخت کند، ستارههای بیشتری جذب کند.
ستارهبازی باید در سایه توجه به کیفیت فیلمنامه و ساخت اثر نمایشی پیش برود، نه تجارت صرف! اینجا میدان فرهنگ و هنر است، نه پولپاشی و بیزینس.
نمایی از سریال «سووشون»
3.مشکلات پخش سریالها
پلتفرم نماوا، بهرغم تبلیغات گستردهای که در خصوص پخش برخی سریالها مانند «سووشون» داشت، نتوانست این پروژهها را در زمان مقرر و با کیفیت مطلوب ارائه دهد. مدیرعامل این پلتفرم پیشتر اعلام کرده بود که این سریال برای پخش بینالمللی آماده میشود و قرار بود در ایام نوروز 1403 منتشر شود. اما در نهایت، این سریال به دلایل نامشخص با تأخیر قابل توجهی روبهرو شد و به نظر میرسد مشکلات پشت پرده، از جمله مسائل مربوط به تهیهکننده و پلتفرم، عامل اصلی این تأخیر بوده است.
4.ضعف در ساخت و برنامهریزی
یکی دیگر از مشکلات عمده در پلتفرم نماوا، ضعف در برنامهریزی و مدیریت تولید سریالهاست. در برخی موارد، سریالها از نظر ساختاری و کیفی از سطح مطلوبی برخوردار نبودهاند و این مسئله به عدم توجه کافی به کیفیت محتوا و اصول حرفهای در تولید برمیگردد. این مشکل بهویژه زمانی آشکار میشود که پلتفرم در تلاش است تا بهطور مداوم محتوای جدید به مخاطبان خود ارائه دهد و در این میان، گاهی کیفیت فدای سرعت در تولید میشود.
5. تعداد زیاد فیلمهای خارجی و سهم کم در تولید داخلی
در حالی که پلتفرم نماوا در تلاش است تا با خرید و پخش فیلمهای خارجی و برخی سریالهای معروف، خود را در رده پلتفرمهای پیشرو قرار دهد، این رویکرد موجب کاهش چشمگیر سهم تولیدات داخلی در این پلتفرم شده است. تولیدات داخلی کمتر مورد توجه قرار گرفته و بسیاری از مخاطبان از کمبود محتوای ایرانی با کیفیت مناسب گلایه دارند.
** سرویسدهی به فیلم شکست خورده «خائنکشی»!
یکی از اتفاقات عجیب در این پلتفرم، تبدیل فیلمهای سینمایی شکستخورده در گیشه به مینیسریال است. این سیاستگذاری با فیلم «روز بلوا» آغاز شد و با فیلم نازل و سطح پایین «خائنکشی» مسعود کیمیایی ادامه پیدا کرد. «خائنکشی»، که آخرین اثر مسعود کیمیایی به حساب میآید، از سوی بسیاری از منتقدان به عنوان یک دورهمی سلبریتیها معرفی شد، نه اثری که بتوان آن را دنبال کرد.
** چرا نماوا دیگر نمایی ندارد؟
نکتهای که در جریان تولید و انتشار پلتفرم نماوا به وضوح مشاهده میشود، وضعیت بحرانیای است که این پلتفرم در آن قرار گرفته و به نظر میرسد از چرخه رقابتی شبکه نمایش خانگی خارج شده است. آنچه در نماوا به نوعی تخصص تبدیل شده، همکاری با نیروهای شکستخورده سینما و تلویزیون است.
این روزها، چشم امید مخاطبان این پلتفرم به پخش سریال «سووشون» نرگس آبیار و همچنین «ازازیل» حسن فتحی دوخته شده است. با این حال، جزئیات زیادی از اثر جدید این کارگردان شناختهشده منتشر نشده است. تنها گفته شده که این سریال درامی پلیسی با فضای ملتهب است. اما باید دید آیا این پروژه میتواند باری از دوش نماوا بردارد یا خیر.
اما نکتهای که لازم است در جمعبندی مطرح شود این است که چرا کاربران باید برای پلتفرمی که محتوای مناسبی ندارد، حق اشتراک ماهیانه پرداخت کنند؟ مگر نه اینکه نماوا و دیگر پلتفرمها باید محصولات با کیفیت، اختصاصی و جذاب تولید کنند تا کاربران به حضور خود در پلتفرم ادامه دهند؟
آیا امروز شبکه نمایش خانگی حال و هوای مطلوبی دارد؟ به جز چند اثر قابل تعقیب که معمولاً به دو برنامه ترکیبی و یک سریال محدود میشود، آیا مخاطب پیگیر چنین پلتفرمهایی خواهد بود؟
انتهای پیام/
source