به طور قطع تبلیغات و آگهیهای تلویزیونی به دلیل تکرار در پخش باعث میشوند تا به مرور زمان بر رفتار و افکار مخاطب تأثیر بگذارند و ضمن نیازآفرینی جدید و بعضا کاذب، ذهنیتهای تازهای از ارزشها و هنجارها شکل دهند، به همینخاطر نظارت بر کیفیت و محتوای آنها همچنین چگونگی ارائه آگهیها از قاب رسانه ملی اهمیت بسیاری دارد، چراکه این اثرگذاری هم روی کودکان به دلیل داشتن ذهن ساده و فاقد شبکه به هم پیوسته از اندیشه و باورها و هم بر نوجوانان از منظر اینکه در مرحله الگوگیری و شکلگیری هویت اجتماعی خود هستند، مهم است، بنابراین نباید تنها ملاک انتفاع و سودآوری مالی باشد. با وجود این، در اغلب آگهیهای تلویزیون شاهد برخی بیتوجهیها به این مسئله مهم هستیم که قابلتأمل است. از جمله اینکه جایگاه و نقش پدر خانواده به عنوان ستون و یکی از پایههای مهم حمایتی و شخصیتی خانواده در آگهیهای تلویزیونی کمرنگ و تضعیف شدهاست؛ مثلاً در یکی از تبلیغات تلویزیون که در شبکههای مختلف پخش میشود تا به هر شیوهای مردم را برای خرید بیشتر تشویق کند؛ متأسفانه به نام طنز مرد خانواده را فردی نادان نشان میدهند؛ به گونهای که حتی فرزندان هم از رفتار پدر جلوی دیگران خجالت میکشند! در حالی که این نوع تبلیغات، هم ستون خانواده را نشانه میگیرند که اصلاً زیبنده نیست و هم اینکه پدر و مرد خانواده است که باید پول خریدهای فروشگاه را قسطی و نقدی بپردازد. در جایی پدر روی مبلهای استراحت فروشگاه نشسته و میگوید خانم خوب است، اینها را هم بخریم! بعد با نگاه متعجب و ناراحتکننده همسر و فرزندان از آبروریزی پدر مواجه میشویم که میگویند: اینها فروشی نیست برای استراحت است! یا پدری در فروشگاه به تلویزیون روشن نگاه میکند که دوچرخه نشان میدهد و بعد با حیرت از فروشنده میپرسد این چند؟ و پسر نوجوانش با شرمندگی از نادانی پدر در گوش او آرام میگوید: اینجا فقط لوازم خانگی دارند، محل فروش این چیزها نیست!
اینکه در رسانه ملی حتی در قالب تبلیغ جایگاه پدر را اینچنین متزلزل و نادان نشان میدهند نهتنها خندهآور نیست، بلکه تلخ و گزنده است، زیرا خواسته و ناخواسته ارزش و حرمت پدر خانواده را نزد فرزندان پایین میآورند! در واقع پدران به گونهای نشان داده میشوند که به طور میانگین از نظر عقلی، پایینتر هستند. پدران دچار اشتباه میشوند، خطا زیاد میکنند، نمیدانند و همواره شخصیت آنها در معرض تحقیر است. معمولاً در این گونه موارد، زن است که باید به فریاد مرد و خانواده برسد، یک نگاه افراطی که در سینما هم طی سالهای اخیر آن را زیاد مشاهده کردهایم. این لطمهای به بنیاد خانواده است که باید هشداردهنده تلقی شود، چراکه رسانه ملی به دلیل فراوانی بیننده و عمومیتی که دارد باید بتواند کارکردهای مطلوب خانواده را به نمایش بگذارد، هم در برنامههای نمایشی و هم غیر نمایشی با ارائه سبک زندگی اسلامی، فرهنگسازی داشته باشد و ارزشها و هنجارها را مستقیم و غیرمستقیم ترویج کند، قطعاً مخاطب، بسیاری از اوقات از اینها اثر میپذیرد و به نوعی همانندسازی میکند و اکثریت مردم به تلویزیون دسترسی دارند برای همین نقش بسزایی در فرهنگسازی و ایجاد گفتمان در میان مخاطب خود ایفا میکند و به ارائه الگوهای خانوادگی متفاوت میپردازد که به صورت کاملاً غیرمستقیم و ناخودآگاه، ذهنیت افراد جامعه را به سمت الگوهای ارائهشده سوق میدهد. در فرآیند تغییر و تحول در سبک زندگی و ساختار خانوادههای ایرانی و نیز کمرنگشدن نقش و تأثیر این نهاد در جامعهپذیری شاهدیم که نشان از نفوذ و تأثیر الگوهای انحرافی از خانواده در جامعه ایرانی به شکلی چراغ خاموش ترویج میشود و عجیب اینکه توسط رسانههای مختلف بهخصوص تلویزیون ارائه و تأیید میگردد، بنابراین باید سازندگان آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون به این نکات توجه داشتهباشند، زیرا از دو عنصر مهم تکرار و تداوم در پخش بهره میبرند که بسیار اثرگذار است و نباید برای فروش بیشتر پدر را سیبل تمسخر و حماقت قرار دهند.
source