ناصر نداف | شهرآرانیوز؛ پدر در فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است. تصاویر به یادماندنی و خاطره انگیزی از پدر و جایگاه او در طی سالها در بسیاری از فیلمهای سینمای ایران و سریالهای تلویزیونی به نمایش درآمدهاند؛ اما فقط برخی از آنها در ذهن مردم ایران ماندگار شدهاند. به مناسبت روز پدر، نگاهی بر هنرنمایی برخی از بازیگران شاخص کشورمان در سینما و تلویزیون داریم.
پدرهای ماندگار تلویزیون
زنده یاد محمدعلی کشاورز در نقش اسدا… خان واعظیان در مجموعه تلویزیونی «پدرسالار» یکی از پدران ماندگار تلویزیون را به تصویر کشید. «پدرسالار» که محصول سال ۱۳۷۲ است، شاید از نخستین سریالهایی بود که با محوریت شخصیت پدر در تلویزیون ساخته شد. کشاورز در «پدرسالار» داستان زندگی پدری مهربان و البته سخت گیر را روایت میکند که خانواده برای او ارزش ویژهای دارد و تمامی پسران او به همراه عروس هایشان در یک خانه زندگی میکنند.
اما پدر متفاوت دیگری در تلویزیون در دهه بعد ظاهر شد که نقش آن را یک بازیگر سرشناس مشهدی بازی کرد. بازی ماندگار داریوش ارجمند در نقش حشمت فردوس در سریال «ستایش» بسیار دیده شد. ارجمند، مردم را با شخصیتی روبه رو کرد که افکار پدرسالارانه دارد، اما برای حفظ کیان خانه و خانواده اش همه کار میکند؛ شخصیتی خاکستری که دو روی سکه آدمهای جامعه را نشان میدهد که هم پارهای از زشتیها و بدیهای موجود را نشان میدهد و هم خوبیهایی که کم رنگ شدهاند و باید دوباره احیا شوند.
در کنار این دو پدر ماندگار، نمیتوان از نقش «پدر» مهدی سلطانی در سریال «پدر» به سادگی گذشت. او در نقش حاج علی تهرانی، یک پدر مهربان و خانواده دوست و ایده آل ایرانی را بازی کرد که در عین توجه به فضای روز، از مدلهای سنتی اش خارج نمیشود.
پدران خسته جنگ
در سینمای دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، پدران بسیاری به تصویر کشیده شدند که نه تنها سردار جنگ بودند بلکه در بستر اجتماع نیز پدرانی مهربان و خسته از جامعه را به نمایش گذاشتهاند. خسرو شکیبایی در نقش رضای فیلم «کیمیا» یکی از نقشهای شاخص این نوع سینماست. او در جریان حمله بعثیها به اسارت درمی آید و سالها بعد که آزاد میشود، به دنبال دخترش میرود که در روز اسارتش به دنیا آمده بود. ایثارگری که شکیبایی در جریان بازی در این نقش خلق میکند، زیبا و دیدنی است و میتواند یکی از پدرانههای ماندگار سینما باشد.
او پدر ماندگار دیگری نیز در فیلم «دستهای خالی» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی بود. شکیبایی در این فیلم نقش امیرحسین، پدر حوریه را بازی میکند که از اسارت آزاد شده و با مشکلات سالهای جنگ درگیر شده است. اما تفاوت بین این دو نقش را حتما میتوان درک کرد، جایی از این نقش به دل مخاطب مینشیند که حوریه متهم به قتل میشود و او به عنوان پدر به آب و آتش میزند تا فرزندش اعدام نشود.
در میان آثار ابراهیم حاتمی کیا نیز، علی نصیریان در «بوی پیراهن یوسف» پدری جاودانه خلق کرد که هنوز به یادگار مانده است؛ پدری که سالها منتظر فرزند اسیرش مانده است و برای دیدن او سر از پا نمیشناسد. هنوز هم پس از سال ها، این تصویر از «پدر» برای مردم دیدنی و تماشایی است.
اما پرویز پرستویی در «به نام پدر» نمای دیگری از پدر را به نمایش گذاشت. او در روزهای جنگ برای مقابله با دشمنان بعثی، در زمین مین میکارد و دخترش برای باستان شناسی و حفاری، پایش روی همان مینها میرود. بازی دیدنی و حسرت خوردنهای پرستویی در این فیلم به عنوان یک پدر، تصویر ماندگاری را از جایگاه پدر به نمایش میگذارد.
پیمان معادی هم در «درخت گردو» زندگی تلخ یک پدر را به تصویر میکشد که در جریان بمباران شیمیایی سردشت هر لحظه برای زنده ماندن همسر و فرزندانش تلاش میکند و کمرش بارها زیر فشار حوادث و مشکلات خم میشود، اما باز میایستد.
تقابل پدران با دنیای خاص فرزندانشان
فیلمهایی با محوریت نقش پدر در سینمای ایران کم نیستند. پدری که در ارتباط با شرایط خاص فرزندش چه نقشی را ایفا میکند.
در فیلم «حوض نقاشی» یک نقش ماندگار از شهاب حسینی میبینیم که خودش و همسرش کم توان ذهنی هستند و برای تعامل با فرزند سالم خود دچار مشکلاند، اما در عین حال نمیتوان از کنار ایثارگریهای این پدر و مادر به سادگی عبور کرد. حسین محجوب نیز در فیلم «به رنگ خدا» پدری را به نمایش میگذارد که چالشهایی را با فرزند نابینای خود دارد.
محسن تنابنده در نقش حاتم تا به حال بارها در نقشهای مختلف موفق ظاهر شده، اما رابطه پدرانه او با پسر سندروم داونی در سریال «رهایم کن»، موقعیت احساسی بسیار جذابی را رقم زد. شخصیت حاتم بارها در طول سریال به خاطر پسرش از خواسته هایش میگذشت و مقابل دیگران میایستاد. یکی از احساسیترین سکانسها جایی بود که راما موقع خداحافظی از حاتم گریه میکند و به او میگوید دوستش دارد. این سکانس به قدری باورپذیر بود که کاملا به دل مخاطبان مینشیند.
اما محسن کیایی در فیلم «بی صدا حلزون» پدر متفاوتی را بازی میکند. او که مردی ناشنواست، مخالف عمل کاشت حلزون پسر چهارده ساله اش است. او میترسد با شنوا شدن پسرش، تنها بماند و در جهان بی صدای خودش، حضور فرزندی که حدس میزند درک عمیقی بینشان وجود دارد را از دست بدهد. پدری که در یک شهربازی کار میکند، اما هیچ صدایی از شور و هیاهوی کودکان نمیشنود و فقط میتواند با پسر خودش ارتباط بگیرد.
«کفش هایم کو؟» اثر کیومرث پوراحمد، قصه پدری را به تصویر کشید که به مرور بیماری آلزایمرش تشدید میشود. جدای از چالشهای اخلاقی، رضا کیانیان، هنرمند مشهدی سینما هم در این فیلم بازی جسورانهای در نقش حبیب ایفا کرده و مراحل تشدید بیماری را به شکل قابل قبولی مقابل دوربین میبرد.
پدر و آسیبهای اجتماعی
رضا عطاران در فیلم «دهلیز» در نقش بهزاد، یکی از جذابترین پدرهای سینمای ایران ظاهر میشود. او مردی است که به خاطر قتل غیرعمد به زندان افتاده و حالا درست در روزهای آخر منتهی به اعدام، همسرش به دنبال جلب رضایت خانواده مقتول است. آنچه بیش از همه درباره شخصیت بهزاد اهمیت دارد، رابطه اش با پسر کوچکش است.
پسری که از وقتی یادش میآید پدرش در زندان بوده و فکر میکرده پدری ندارد و حالا قرار است بهزاد در مدت زمانی کوتاه نقش پدری را برایش بازی کند. این پدر و پسر سعی میکنند در مدت زمان کوتاهی که دارند، تمام آنچه همیشه دوست داشتهاند از رابطه پدر و پسری داشته باشند، کنار هم تجربه کنند.
در فیلم «ناهید» رابطه میان پدر و پسر به شیوه دیگری جریان دارد. نوید محمدزاده بازیگر نقش احمد، مردی است که مدتها معتاد بوده و زندگی خانواده اش را خراب کرده، اما مدام سراغ پسرش را میگیرد و سعی میکند رابطه اش را با او ترمیم کند.
امین حیایی در فیلم «شعله ور» نقش مردی میانسال به اسم فرید را بازی کرده است. فرید یکی از فارغ التحصیلان نخبه مدرسه خوارزمی بوده که به دلیل اعتیاد، مهمترین سالهای عمرش را هدر داده است. او نمیتواند قهرمان زندگی پسرش باشد و میبیند که پسرش دوست قدیمی او را که یک غواص مشهور شده، به قهرمانی قبول دارد. او دست به هر کاری میزند تا پسرش او را به عنوان
الگو بپذیرد. حامد بهداد در فیلم «قصرشیرین» در نقش مردی به نام جلال ظاهر شده که در زندگی بارها تصمیمهای اشتباه گرفته و هربار از مهلکه فرار کرده است. او خانواده اش را رها کرده و حالا در روز مرگ همسرش مجبور است دختر و پسرش را با خودش ببرد. بخش مهمی از داستان فیلم در ارتباط میان جلال با فرزندانش شکل میگیرد.
قهرمانی از جنس پدر
در سینماهای ایران فیلمهای بسیاری ساخته شده است که پدر به عنوان یک قهرمان در زندگی خانواده اش شناخته میشود.
فیلم «بچههای آسمان» مجید مجیدی یکی از این فیلمهای تلخ اجتماعی است که پیرامون زندگی فقیرانه پدری روایت میشود. او به دلیل فقر مالی شرمنده زن و فرزند است و دختر و پسرش دلشان نمیآید مسئله گم شدن کفش را با او درمیان بگذارند. یکی از جذابترین بخشهای داستان به رابطه میان پدر و پسر برمی گردد. پدر بیکار شده و از پسرش میخواهد جمعهها همراه او به خانههای ویلایی بالای شهر سر بزنند و باغبانی کنند.
پسر از اینکه به عنوان باغبان زنگ در خانهها را بزند خجالت میکشد و پدر حاضر میشود سرخوردگی را تجربه کند و اجازه ندهد پسرش احساس بدی داشته باشد. یکی از غم انگیزترین سکانسهای فیلم هم در ارتباط با این پدر و پسر شکل میگیرد. آنها سوار بر دوچرخه تصادف میکنند و مجبورند با یک دوچرخه خراب پشت وانتی سوار شوند.
مجیدی در فیلم «آواز گنجشک ها» به جنبههای دیگر نقش پدر در جامعه میپردازد. در این فیلم، پدری اخراج شده با بازی ماندگار رضا ناجی را میبینیم که به هر دری میزند خانواده اش به سختی نیفتند.
همچنین بهروز شعیبی پدر خاصی را در فیلم «طلا و مس» به ثبت میرساند. او طلبهای به نام سیدرضاست که به همراه همسر و فرزندان کوچکش از شهرستان به تهران میآید تا در کلاسهای درس حوزه شرکت کند. اما وقتی بیماریام اس همسرش، زهرا سادات، بروز پیدا میکند، مسئولیتها و نگرانیهای او دوچندان میشوند. او باید هزینههای بیمارستان همسرش را فراهم کند، درس هایش را بخواند و از همه مهم تر، دو فرزند کوچکش راتر و خشک کند. در «طلا و مس»، شاهد تلاشهای سیدرضا برای انجام مسئولیتهای پدرانه در قبال خانواده کوچکش هستیم.
«فرشتهها باهم میآیند» یکی دیگر از فیلمهای پدرانه ایرانی است که در آن شاهد تلاشهای یک پدر طلبه برای تأمین زندگی خانواده اش هستیم. جواد عزتی با بازی بی نظیرش نقش پدری را بازی میکند که صاحب سه دختر شده و حالا باید هزینههای خانواده پنج نفره اش را تأمین کند.
پدر فرزندی
«جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی از فیلمهای ماندگار پدر و پسری است. این فیلم درباره سیمین زنی است که قصد مهاجرت به خارج از کشور به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه را دارد، اما نادر پدری دارد که از بیماری آلزایمر رنج میبرد و دلش نمیآید که پدر خود را تنها بگذارد. همین اتفاق باعث به هم خوردن زندگی این زوج و اتفاقات بعد از آن میشود. سکانسهای پدر و پسری این فیلم بسیار غمگین هستند. اینجا با پدری روبه رو هستیم که هیچ چیز یادش نمیآید و پسری که همه چیز را از پدر به خاطر میآورد و علاقه خاصی به او دارد.
«آقا یوسف» با بازی مهدی هاشمی یک فیلم سینمایی درباره پدر و دختر ایرانی است که روایت ساده، اما عمیقی دارد. داستان روایتگر زندگی یک پدر به نام آقا یوسف است که پسرش خانه و زندگی را ترک کرده و مهاجرت میکند. حال او باید خرج عروس و دخترش رعنا که علاقه خاصی به او دارد را بدهد. «آقا یوسف» در خانهها به دور از چشم رعنا نظافت میکند تا اینکه روزی متوجه موضوعی میشود. این اثر از فیلمهای پدرانه ایرانی، یک پدر زحمت کش و نجیب را به شما نشان میدهد که گرفتار شده و خیلی تنهاست.
«خانهای روی آب» اثر بهمن فرمان آرا نگاه متفاوتی بین پدر با بازی عزت ا… انتظامی با پسر با بازی رضا کیانیان دارد. کیانیان در نقش دکتر رضا سپیدبخت در رانندگی فردی را زیر میگیرد و دچار اتفاقات خاصی میشود و ارتباط او با پدرش در خانه سالمندان سکانسی خاص را درباره رابطه پدر و پسری به تصویر میکشد.
فرامرز قریبیان یکی از غریبترین پدرهای سینمای ایران را در فیلم «تجارت» اثر مسعود کیمیایی بازی میکند و رابطه پدر و پسری در خارج از ایران را به نمایش میگذارد. او که در آمریکا زندگی میکند، پس از جدایی از همسرش نزد پسرش در آلمان میرود و میبیند پسرش به مشکلی مالی دچار شده است. در آنجا دو مرد آلمانی به آنها حمله میکنند و کیف پدر را میدزدند و او را زخمی میکنند و پسر برای فراهم کردن هزینه معالجه او تلاش میکند. هنگام بازگشت پدر به ایران، پسر هم در فرودگاه به او میپیوندد.
source