جوان آنلاین: در برنامهسازی داشتن خلاقیت و ایدههای نو حرف اول را میزند. نبود خلاقیت و افتادن به تکرار حکم مرگ هر برنامهسازی را خواهد داشت. برنامهسازان پیش از آنکه بر ایدههای تکراری سوار شوند و برنامهای فاقد جذابیت بسازند، باید ایدهپردازی کنند و فکر نکنند مخاطبانشان با دیدن چند سلبریتی راضی و اقناع میشوند.
برنامهسازان شبکه نمایش خانگی که معمولاً از نبود خلاقیت در برنامههای تلویزیونی انتقاد داشتهاند، حالا خودشان درگیر همین مسئله شدهاند. شبکه نمایش خانگی به ندرت توانسته است رئالیتیشویی جذاب را برای مخاطبانش بسازد و پس از مدتی به ورطه تکرار در برنامههایش افتاده است.
زمانی بازی مافیا به یک برنامه تکراری و خستهکننده در پلتفرمها تبدیل شد. آش مافیاسازی در قالبهای مختلف به اندازهای شور شد که بینندگان این برنامهها ریخت و مدیران پلتفرمها ادامه دادن چنین برنامههایی را به صلاح ندانستند.
همان شام ایرانی تکراری
یکی از همین رئالیتیشوها که نمونهاش در سالهای قبل ساخته شده بود «شام ایرانی» است. این برنامه که در اصل همان «بفرمایید شام» شبکههای ماهوارهای است تا به حال چندین بار پخش شده و دوباره سری جدید آن در نمایش خانگی در حال پخش است.
«شام ایرانی» در ساختار نوآوری خاصی نداشته و از همان فرم تکراری پیشین استفاده میکند. تنها تغییر برنامه به اضافه شدن دو داور مسابقه برمیگردد که اگر همین داورها به برنامه اضافه نمیشدند، خیلی بهتر بود. حرفها و واکنشهای سرد و بیروح داوران کمکی به گرم شدن فضای مسابقه نمیکند و بدتر باعث افتادن ریتم آن هم میشود.
همان چهرههای تکراری
از داوران بدتر، ترکیب میهمانان است، یعنی همان بازیگران رئالیتیشوهای دیگر، با همان سطح بانمک و بامزه بودن، این بار به «شام ایرانی» آمدهاند و مشخص نیست اینجا میخواهند چه ارزش افزودهای به برنامه بدهند. مثلاً چهرهای مثل الیکا عبدالرزاقی پس از حضور در مافیا، اسکار و جوکر قرار است چه کار تازه و جذابی در شام ایرانی انجام دهد که تا به حال انجام نداده است یا بازیگران دیگری مثل حدیث میرامینی و متین ستوده و حسین رفیعی پس از حضور چندباره در رئالیتیشوها میخواهند چه کاری جهت جذابشدن یک برنامه انجام دهند.
این بازیگران باید بفمند حضور بیش از اندازهشان مقابل دوربین برای خودشان خوب نیست و نام و تصویرشان را در ذهن مخاطب مخدوش میکند. همچنین سازندگان چنین برنامههایی باید متوجه باشند مخاطب برای دیدن یکسری چهرهها تا میزانی مشخص ظرفیت دارد و در صورت پرشدن پیمانه، از تماشای این چهرههای تکراری و حرفها و اکتهای تکراریشان خسته میشود. همچنین حضور برخی از این چهرهها در کنار هم جواب نمیدهد و ترکیبشان با همدیگر دلچسب نخواهد بود.
در فصلهای دوم و سوم «شام ایرانی» با همین ترکیب نچسب روبهرو بودیم که نوع صحبتها و شوخیهایشان نمیتوانست عامل جذابیت مسابقه باشد. در فصل دوم، حضور پژمان بازغی، حسین رفیعی، سیروس همتی و عبدالله روا در کنار همدیگر به هیچ عنوان جواب نداد و یکی از ضعیفترین گروههای این مسابقات را ساخت. همچنین فصل سوم با حضور متین ستوده، السا فیروزآذر، زهرا داودنژاد و صحرا اسداللهی با وجود تلاشهای فراوان برای جذابشدن، چیز خاصی از کار درنیامد و از حد متوسط هم پایینتر بود.
ایراد و مشکل بد شبکه نمایش خانگی این است که کلاً یکسری آدم مشخص در آن حضور دارند، یعنی برنامهسازان هیچ حال و حوصلهای برای کشف برنامههای تازه با حضور چهرههای جدید ندارند و با استفاده از همان آدمهای همیشگی و فرمولهای از پیش امتحان شده، میخواهند برنامهشان را بسازند. همین بدون ایده بودن سبب میشود رئالیتیشوهای نمایش خانگی، مخاطب نداشته باشند و کسی حال و حوصله نگاه کردنشان را نداشته باشد.
حرکت روی ایدههای تکراری
سعید ابوطالب به عنوان یکی از سازندگان فعال رئالیتیشوها، معمولاً روی ایدههای تکراری مانور داده و خودش نتوانسته است برنامهای را از صفر با ایدهای جدید بالا بیاورد. همین باعث میشود تا مخاطب با دیدن برنامههای او خسته شود و دیگر آنها را دوست نداشته باشد.
این موضوعی است که ابوطالب در یکی از گفتوگوهایش هم به آن اذعان کرده است. او در گفتوگویش میگوید: «رئالیتیشوها در سهچهار سال اخیر خیلی دیده میشوند، هرچند ممکن است مردم از دیدن رئالیتیشوها خسته شوند. ما برای مخاطب کار میسازیم، پس به محض اینکه مخاطب دیگر «پدرخوانده» را دوست نداشت، تولید نکردیم.» اینکه مخاطبان از یک برنامه یا رئالیتیشو زده میشوند دلایل مشخصی دارد که در صورت آسیبشناسی درست میتوان به آن پی برد.
قطعاً یکی از دلایل زدهشدن بینندگان به نداشتن حرف تازه در طول برنامه و تکراریبودن چهرهها برمیگردد. رقابت پلتفرمها در برنامهسازی آنها را از ایدهیابی و رسیدن به برنامههای جذابتر دور کرده و باعث شده است مرتب حول محوری تکراری چرخ بخورند. این شکل از برنامهسازی در طولانیمدت نه برای سازندگان و نه برای مخاطبان آوردهای نخواهد داشت. برای بودن و ماندن در حوزه برنامهسازی به فکرها و ایدههای نو نیاز است.
source