وحید حاج سعیدی؛ جایی که نتها شالودۀ پنـدار و اندیشه انسـان آگاه را پی ریزی میکنند.
موسیقی برایِ من چیزی است شبیهِ دریا.
بر من چیره میشود.
مجذوبم میکند.
شیفتهام میکند.
حتی در عینِ حال ترس در دلم مینشاند.
از بیحدیاش واهمه دارم! «فرانتس کافکا»
در میان بایستههای فرهنگی، نقش موسیقی به عنوان یک هنر ازلی چنان ماندگار و با اعتبار است که مطرح ساختن «منیفست حکمرانی موسیقی بر سرزمین فرهنگ» چندان بی اساس نیست.
هر چند گونه گونی بی شمار آفرینشهای هنری نظیر شعر، نقاشی، معماری، مجسمه سازی، رقص، نمایش و … در فراخنای تاریخ پر پیچ وخم تمدن بشر، بسیاری از جلوههای راستین فرهنگ جامع انسانی را شکل دادهاند و آگاهی و شناخت ما از انسان و فرهنگ را امکان پذیر ساختهاند، اما صیقل بدنه فرهنگ با ابزار موسیقی چنان روح نواز و دلنشین و اثر بخش است که تصور غنای فرهنگ را بدون موسیقی نشاید!
موسیقی، فراتر از یک هنر، چشمهای جوشان و جاری در دل فرهنگهاست. هر نت آن، داستانی پر رمز و راز از گذشته، حال و آرزوهای مردمان یک سرزمین است.
موسیقی، به عنوان زبانی جهانی و ابزاری همه فن حریف و قدرتمند، نقشی اساسی در توسعه فرهنگی جوامع ایفا میکند. این هنر، فراتر از یک ابزار، راهبردی اجتماعی و ملموس در راستای انتقال ارزشها، باورها، عقاید و سنتها از نسلی به نسل دیگر حتی با تفکرات گوناگون و متضاد است. موسیقی، هویت فرهنگی یک جامعه را شکل میدهد و به غنای آن جانانه میافزاید.
هر چند موسیقی محدود به زمان و مکان نیست و در جای جای این کره خاکی نوای خوش آن با شیوهها و ملودیهای مختلف نیوش میشود، اما خوان موسیقی در کشور ما چنان گسترده و متنوع است که در کنار موسیقی سنتی ایرانی، اقوام نیز آواها، نواها، ملودی ها، ترانهها و حتی ابزار آلات خاص را خود دارند.
در چنین شرایط منحصر به فردی موسیقی محلی و سنتی، نقشی فراتر از بازتابدادن روحیات، تاریخ، آداب و رسوم و سبک زندگی مناطق مختلف ایفا میکند. این نوع موسیقیهای اصیل، گنجینهای ارزشمند از میراث فرهنگی محسوب میشوند که توسعه و تحولات فرهنگی مناطق گوناگون در بستر آنها به مراتب آسانتر و کم هزینهتر و سریعتر صورت میپذیرد. فلذا حفظ و انتقال این گنج به نسلهای آینده یک باید است و نباید تنها به جنبههای زیباشناختی و سرگرمی آن نگریست.
به گفته هانس کریستین اندرسن، جایی که کلمات ناکام بمانند، موسیقی زبان میگشاید.
آهنگها و ترانهها میتوانند افراد را در بستر فرهنگی گرد هم آورند و حس تعلق و همبستگی را تقویت کنند.
آنجا اقوام کرد دست در دست یکدیگر نوای همبستگی سر میدهند یا اقوام ترکمن دوشادوش یکدیگر رقص خجر را معنا میبخشند، چیزی جز تقویت و تعبیر استعارههای فرهنگی و اتحاد اقوام نیست.
در عین حال، موسیقی معاصر نیز میتواند به عنوان بستری برای بیان ایدههای نو و ایجاد گفتمانهای فرهنگی به ویژه برای نسل جدید عمل کند. موسیقی نیز در گذر زمان با شرایط روز دنیا سازگار میشود و نمیتوان ذائقه نسلهای جدید را در نظر نگرفت.
در مجموع بیراه نیست اگر موسیقی را عنصری حیاتی و اثرگذار در توسعه و ارتقاءفرهنگ جامعه بنامیم.
این هنر، با رموز و اعجازی که در بطن خود نهفته دارد هویت فرهنگی را شکل میدهد، انسجام اجتماعی را تقویت میکند، خلاقیت و نیک اندیشدن را بهبود میبخشد و به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بیان و ایجاد تغییرات اجتماعی عمل میکند. بپذیریم سرمایهگذاری در موسیقی و حمایت از هنرمندان این هنر ازلی و ماندگار، سرمایهگذاری در پی ریزی شالودۀ پنـدار و اندیشـه انسـان آگاه در قالب توسعه فرهنگی جامعه است.
source