Wp Header Logo 2539.png

آثار نمایشی در شبکه نمایش خانگی دیگر کمتر با سبک زندگی ایرانی اسلامی همخوانی دارد و حتی در برخی مواقع، مغایرت‌هایی نیز مشاهده می‌شود. در این میان برای کاستن آسیب‌های احتمالی، راهکاری تحت عنوان رده‌بندی سنی اندیشیده شده که هنوز نتوانسته نتیجه مطلوب به همراه داشته باشد.

ایکنا در ایستگاه پایانی سلسله مصاحبه‌هایی که در این رابطه تهیه کرده با حسین سلطان‌محمدی، کارشناس و منتقد سینما گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا – آنچه امروز در تولیدات شبکه نمایش خانگی شاهد آن هستیم چندان با زیست‌بوم ایرانی – اسلامی همخوانی ندارد حتی در برخی مواقع شاهد برخی قبح‌زدایی‌ها از رفتار ناشایست هستیم که سبب الگوسازی ناپسند برای جوانان شده است. پیرامون این موضوع نظر خود را بیان کنید.

متأسفانه رویکردی که در شبکه نمایش خانگی در پیش‌ گرفته‌ شده چندان با الگوهای داخلی همخوانی ندارد بنابراین نگاهشان به شاخصه‌های غربی است. در این تولیدات تنها به بخشی از خصوصیات انسانی نظیر خشونت و ترس پرداخته می‌شود و سایر جنبه‌های وجوه انسانی مورد توجه قرار نمی‌گیرد همین امر سبب شده، تولیدات مربوطه کمتر خانوادگی بوده و تنها بخش خاصی از جامعه را مورد نظر داشته باشد.

خشونت یکی از رفتارهایی است که به شکلی جدی و افسارگسیخته در سریال‌های پلتفرم‌ها دیده می‌شود و حتی این ویژگی را در نام مجموعه‌ها هم می‌توان مشاهده کرد. «زخم کاری» و «ازازیل» از جمله این موارد است حتی در تیزر سریال‌های مربوطه هم بخش‌های خشن تبلیغ می‌شود. برای مثال به سریال «داریوش» اشاره می‌کنم. خشونتی که در این تولیدات دیده می‌شود با ذهنیت ایرانی هیچ همخوانی ندارد و البته وقتی این انتقادات به گوش سازندگان آثار مربوطه می‌رسد مدعی می‌شوند از جامعه الگو‌برداری کرده‌اند! این ادعا صحیح نیست زیرا اکثریت جامعه با خشونت بیگانه هستند. چندی پیش سردار رادان در سخنانی اعلام کرد آمار سرقت در کشورمان 18 درصد کاهش پیدا کرده است. این امر نشان از امنیت بیشتر دارد ولی این ویژگی را در سریال‌ها شاهد نیستیم! همچنین در سال‌های اخیر کشورمان با دستیابی به امکاناتی چون شهر موشکی دائماً به سمت قدرتمند شدن پیش رفته ولی بازهم چنین توانایی‌هایی در آثار نمایشی جایی ندارد! مشکلی دیگری که در اکثر سریال‌های شبکه نمایش خانگی دیده می‌شود سبک زندگی است. در این آثار شخصیت‌های منفی یا مثبت عموماً از منازل و خانه‌های بهره می‌برند که آحاد جامعه قادر به استفاده از آن نیستند. این رویکرد همان سبک زندگی دروغین و پوشالی است که در پی رواج آن هستند.

مشکل دیگر به ارتباطاتی برمی‌گردد که در آثار نمایشی دیده می‌شود. به سختی در کارهای نمایشی که این روزها در شبکه نمایش خانگی عرضه می‌شود، می‌توان اثری را یافت که در آن ارتباط اعضای خانواده شکلی درست و منسجم داشته باشد. در این سریال‌ها شخصیت‌ها دائم در حال درگیری هستند و تبادل‌ نظر، کمتر دیده می‌شود. این شکل رفتاری را با آنچه در واقعیت جامعه در حال رخ دادن است مقایسه کنید. ما در خبرها به وفورمی‌شنویم حرکت‌های مردمی در جهت کمک به مستمندان یا زندانیان در تمامی نقاط کشور انجام می‌شود. این امر نشان می‌دهد مردم نسبت به هم احساس مسئولیت دارند. این در آثار پلتفرم‌ها چنین اتفاقاتی دیده نمی‌شود و تنها نکته‌ای که موردنظر است برخی بزه‌ها است که در بخش معدودی از جامعه رواج دارد.

ترویج رفتار ناپسندی که در شبکه نمایش خانگی می‌بینیم در آثار تلویزیون با تمام ضعف‌هایش وجود ندارد. سریال‌هایی نظیر «مهیار عیار»، «فریبا» یا «بانوی عمارت» قصه دارند و می‌خواهند گوشه‌ای از فرهنگ بومی ما را تصویر کنند هرچند ضعف‌هایی فنی هم دارند اما داستان قصه و پیام ارزشمند به‌خودی‌خود، امتیاز مهم برای آثاری تلویزیونی محسوب می‌شود که شبکه نمایش خانگی از آن محروم است. این نکته را هم متذکر شوم مخاطب تلویزیون را به لحاظ کمی نمی‌توان با پلتفرم‌ها مقایسه کرد. چند روز پیش آقای سرتیپی اعلام کردند که مخاطب پلتفرم‌ها هشت میلیون نفر هستند. این میزان تماشاگر در مقابل جمعیت 85 میلیونی کشور رقمی چشمگیر نیست.

برای من سؤال است در میان حجم گسترده تولیدات شبکه نمایش خانگی دفاع مقدس، موضوعات قرآنی و خانواده‌های مذهبی چه جایگاهی دارند؟ آیا ما توانسته‌ایم در سریال‌های خود نشان دهیم که شهید چمران تنها یک رزمنده نبوده بلکه او نقاشی هم می‌کرده است یا اینکه شهید رازینی تنها یک قاضی نبوده، بلکه هنرمند و خوشنویس هم بودند. سریال‌ها نیاز دارند به چنین موضوعاتی می‌پردازند.

مشکلی دیگری که من با آثار نمایش خانگی دارم به حجم تبلیغاتی مربوط می‌شود که در این حوزه وجود دارد. در این عرصه مخاطب محصول را خریداری می‌کند برای همین حق دارد تنها کاری که برای آن پول داده را ببیند اما در زمان پخش سریال شاهد پخش تبلیغات قبل و بعد از سریال هستیم و حتی در میانه مجموعه نیز دو بار تبلیغات پخش می‌شود! این حجم تبلیغات برآورد مالی بسیاری دارد اما این داشته مالی منتج به اتفاقات خوب در بحث کیفیت نمی‌شود.

ایکنا – برای کاهش برخی آسیب‌های سریال‌های نمایشی، رده‌بندی سنی در نظر گرفته‌ شده تا کودک و نوجوان از برخی بدآموزی‌های این حوزه در امان بمانند. این راهکار توانسته نتیجه داشته باشد؟

خیر، من دستاورد مثبتی را برای این رویکرد قائل نیستم. رده‌بندی سنی در کشور ما مانند کشورهای غربی نیست که بخواهیم مانند آنها عمل کنیم. در رده‌بندی اسلامی سه دسته‌بندی وجود دارد. هفت سال اول را برای سرگرمی و بازی در نظر گرفته‌اند. هفت سال دوم، برای آموزش و تربیت در نظر گرفته‌ شده و هفت سال سوم هم‌ زمان ارزیابی است اما در نگاه برنامه‌سازان شبکه نمایش خانگی، رده‌بندی سنی در نوجوانی زمانی برای شورش است که نباید چندان با آنها جدل کرد. در نگاه غربی بچه تا 18 سالگی کودک شمرده می‌شود درحالی‌که در تفکر اسلامی فرد 18ساله کودک نیست. جالب است در تفکر غربی بعد از 18 تازه زمان نوجوانی شروع می‌شود و سپس وارد جوانی می‌شویم! من شکل صحیحی از رده‌بندی سنی را در سایتی با عنوان «کدومو» که توسط سازمان تبلیغات راه‌اندازی شده، دیدم. در این کار به تفکیک گفته می‌شود آثار تولیدی برای چه سنی مجاز به دیدن است. این اتفاق هم به شکل جزئی رخ می‌دهد تا کوچکترین اشتباهی پیش نیاید.

ایکنا – موضوع بعدی به بحث تبلیغات سریال‌ها مربوط می‌شود. در تیزرهای بازگانی که در سریال‌های نمایش پخش می‌شود تنها چیزی که شاهد آن نیستیم سبک زندگی ایرانی–اسلامی است. در این تولیدات مصرف‌گرایی صرف تبلیغ می‌شود. درباره این موضوع نظر خود را بیان کنید.

در علوم اجتماعی بیان‌ شده، تبلیغات بازرگانی برای برانگیختن طبقه متوسط و پایین‌تر جامعه برای مصرف‌گرایی است زیرا به واسطه مصرف بیشتر، راهکاری برای ارتقا طبقه تعریف کرده‌اند. این در حالی است که در کتب درسی توصیه به صرفه‌جویی می‌شود. در تبلیغات  تلویزیون و پلتفرم‌ها منطق علمی برای زیست انسانی وجود ندارد و تنها نکته‌ای، مصرف بیشتر است. برای مثال گفته می‌شود بعد از هر سرماخوردگی مسواک خود را عوض کنید و سپس مارکی خاص مسواک خریداری کنید. این تبلیغ نشان می‌دهد آنها به فکر سلامتی مردم نیستند بلکه تنها فروش مسواک را مدنظر دارند. ازاین‌دست مثال‌ها به وفور وجود دارد.

یکی از تبلیغاتی که این روزها بسیار پخش می‌شود «سرای ایرانی» است. در تبلیغات این مرکز، ادعاهایی مطرح می‌شود که در عمل درست نیست چون آنها به هر طریقی می‌خواهند مردم را مجبور به خرید بیشتر کنند. جالب است وقتی از مسئولان این دو رسانه پیرامون این تبلیغات سؤال می‌شود چرا چنین بی‌مهابا تبلیغات بازرگانی پخش می‌شوند؟ می‌گویند بخشی از درآمد حاصله صرف تولید برنامه‌های فرهنگی می‌شود! آیا وقتی به واسطه تیزرها بازرگانی سبک زندگی مصرفی اشاعه داده می‌شود می‌توان انتظار داشت برای فرهنگی که ساخته می‌شود نتیجه مطلوب داشته باشد؟

انتهای سخن اینکه وضعیتی و مشکلاتی که امروز در شبکه نمایش خانگی شاهدش هستیم شاخ و برگ فراوانی دارد و در این مجال تنها به بخشی از آنها اشاره شد اما برای رسیدن به وضعیتی مطلوب نیاز است در یک پروسه زمانی مناسب با برنامه‌ریزی بلندمدت به مرور راهی به سوی بهتر شدن یافت.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام

source