Wp Header Logo 3393.png

به بهانه چهل و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر

شرایط کنونی تئاتر ایران نشان‌دهنده مشکلاتی از لحاظ ساختاری، مدیریتی و اجتماعی است که مانع از شکوفایی و ارتباط موثر آن با جامعه می‌شوند. به همین دلیل، بررسی این مشکلات و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت تئاتر در ایران امری ضروری و حیاتی به شمار می‌رود. به بهانه برگزاری چهل و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، نگاه به این موضوع و در ادامه، بررسی این جشنواره داریم.

تئاتر، بهعنوان یکی از قدیمیترین و غنیترین شکلهای هنری، همواره گوشهای از تجربیات انسانی و فرهنگی را انعکاس داده و در شکلگیری روابط اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی ایفا کرده است. در ایران، این هنر نهتنها بهعنوان یک رسانه خلاقانه، بلکه بهعنوان ابزاری حیاتی برای انتقال ارزشها و مفاهیم فرهنگی و سیاسی عمل میکند. با وجود اهمیت بالا و ظرفیتهای فراوان تئاتر، این حوزه در حال حاضر با چالشهای متعددی مواجه است که نیازمند واکاوی دقیق و عمیق است. شرایط کنونی تئاتر ایران بهویژه نشاندهنده مشکلاتی از لحاظ ساختاری، مدیریتی و اجتماعی است که مانع از شکوفایی و ارتباط موثر آن با جامعه میشوند. به همین دلیل، بررسی این مشکلات و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت تئاتر در ایران امری ضروری و حیاتی به شمار میرود. به بهانه برگزاری چهل و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، نگاه به این موضوع و در ادامه، بررسی این جشنواره داریم.

 

نظام فرهنگی و تئاتر

اولین و مهمترین مشکل در وضعیت کنونی تئاتر در ایران، عدم کارکرد صحیح این قالب هنری در نظام فرهنگی جامعه است. تئاتر بهعنوان زبان دقیق و لطیف بیان معانی عمیق و حقایق بشری، باید در سیستمهای اجتماعی و فرهنگی نقش ویژهای را ایفا کند. متأسفانه، در سالهای اخیر، تئاتر با مسائلی مواجه شده است که به انزوای آن از جامعه و مخاطب دامن میزند. به عبارت دیگر، تئاتر ایرانی بهجای آنکه نقش بازتابدهنده فرهنگ، هویت ملی و مردم را ایفا کند، بیشتر تحت تأثیر مشکلات ساختاری و مدیریتی قرار گرفته و نتوانسته است انتظارات و نیازهای عمومی را بهدرستی منعکس کند.

 

چالشهای مالی و زیرساختی

عدم توجه کافی به سیاستهای مالی در حوزه تئاتر، یکی از مهمترین عوامل محدودکننده در این عرصه است. کاهش منابع مالی دولتی و خصوصی به عدم توانایی هنرمندان و گروههای تئاتری در اجرای آثار با کیفیت منجر شده است. کمبود سالنهای استاندارد نمایشی، بهویژه برای تولیدات محلی و بومی، به سیر نزولی کیفی تئاتر دامن زده است. سالنهای فاقد امکانات مدرن و استاندارد نمیتوانند فضایی مناسب برای تجربه هنری عمیق فراهم آورند و در کنار گرانی بلیت و خدمات تئاتری، موجب کاهش دسترسی عمومی به هنر تئاتر و نیز کاهش مشارکت مردمی شدهاند. این مسائل نه تنها بر کیفیت اجراهای تئاتری تأثیر منفی میگذارد، بلکه به بیتوجهی عمومی به این هنر نیز منجر گردیده است.

 

آموزش و تربیت هنرمندان

نقص در ساماندهی نظام آموزشی و تربیت هنرمندان فعال در حوزه هنرهای نمایشی نیز یکی دیگر از مشکلات اساسی است. بسیاری از هنرمندان جوان با وجود استعدادهای بالا و شایستگیهای فردی، با چالشهای جدی ناشی از نظام آموزشی نامناسب و عدم راهنماییهای کافی مواجهاند. به همین دلیل، اغلب آثار نمایشی بهجای اینکه زاییده خلاقیت و قدرت تفکر نوآورانه باشند، در دام تکرار و تقلید از آثار سایر کشورها گرفتار میشوند. لذا، اصلاح نظام آموزشی و تمرکز بر تربیت نسلی خلاق و متعهد، برای دستیابی به آثار با کیفیت بیشتر و تدبیر در عرصه تئاتر امری حیاتی و ضروری است. تئاتر پیشرفته و پویا نیازمند نسل جدیدی از هنرمندان است که بتوانند با اعتماد به نفس، تجربههای نوینی بیافرینند و مخاطبان را به طرف هنر خود جذب کنند.

 

موضوعات ارزشی و فرهنگی

متأسفانه، برخی هنرمندان حرفهای به موضوعات ارزشی و فرهنگی بیتوجهی نشان میدهند و تمایل به تقلید از آثار غربی را در مقابل آثار ایرانی و شرقی ترجیح میدهند. این بیتوجهی به موضوعات فرهنگی محلی و ملی، تهدیدی جدی برای هویت فرهنگی کشور به شمار میرود. آثار نمایشی که سنخیتی با فرهنگ بومی، ملی و دینی جامعه ندارند، در حقیقت به تضعیف زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی کمک میکنند. تئاتر باید بهعنوان بازتابدهنده فرهنگ و هویت ملی عمل کند و به ارتقاء تعالی اخلاقی و انسانی جامعه کمک نماید.

 

نقش دولت و نهادهای حامی

یکی دیگر از چالشهای مطرح در این حوزه، کمبود حمایت از گروههای نمایشی جوان و متعهد است. اکثر نهادها و دولتها تمایل دارند به آثار شناختهشده و بزرگ توجه کنند و این باعث میشود که گروههای جوان و خلاق به حاشیه رانده شوند. عدم حمایت از این گروهها، نهتنها موجب ناکارآمدی در کلیت هنر تئاتر میشود، بلکه روحیه خلاقیت و نوآوری را در نسل آینده تئاتر تضعیف میکند.

 

توجه به محتوای نمایشها

در کنار این مسائل، باید به توجه به محتوا و شیوههای اجرایی آثار نمایشی نیز پرداخته شود. نظارت بر محتوا و نحوه نمایش، در راستای حمایت و تقویت مشخصههای فرهنگ دینی و ملی، باعث ارتقاء سطح کیفی آثار نمایشی خواهد شد. دولت و نهادهای فرهنگی باید سیستمهای نظارتی مؤثری را بر محتواهایی که به نمایش در میآید، ایجاد کرده و از این طریق به جلوگیری از قبحزدایی از آموزههای دینی و حیازدایی کمک کنند.

 

اجراهای میدانی و بومی

توجه به تئاترهای بزرگ میدانی و بومی نیز یک راهکار مؤثر برای جلب توجه عمومی و افزایش مشارکت مردمی میباشد. این نوع اجراها میتواند از طریق فراهم کردن سالنهای نمایش میدانی و طراحی رویدادهای فرهنگی این چنینی، به رشد و اعتلای تئاتر کمک کند. در نهایت، تئاتر ایران نیازمند توجه جدی به زیرساختها، سیاستها و محتوای آثار خود است. با بهرهگیری از منابع غنی بومی و ملی، میتوان سطح نمایشنامهها و داستانپردازیها را ارتقا داد. شناسایی، جذب و بهکارگیری استعدادهای موجود در حوزه هنرهای نمایشی، و همچنین نظارت بر محتوای تولیدات، از الزامات اساسی برای تقویت و اعتلای تئاتر در ایران به شمار میروند.

امید است با یک تلاش جمعی و مؤثر، تئاتر ایران بتواند جایگاه شایستهاش را در عرصه فرهنگ و هنر به دست آورد و به زبان رسا و لطیفی برای بیان معانی و حقایق بشری تبدیل شود. تئاتر باید به عنوان یک عامل مؤثر در ایجاد وفاق اجتماعی، تحقق آرمانهای انسانی و بازتعریف هویت فرهنگی عمل کند. این دستاورد مستلزم همگامی تمامی بازیگران عرصهی تئاتر، از هنرمندان گرفته تا مسئولان نهادهای فرهنگی، رسانهها و مخاطبان است.

 

و اما جشنواره تئاتر فجر…

 جشنواره تئاتر فجر به عنوان یکی از معتبرترین و بزرگترین رویدادهای فرهنگی و هنری ایران، نه تنها نمایانگر پویایی و غنای هنرهای نمایشی کشور است، بلکه میتواند بهعنوان کاتالیزوری برای توسعه و ارتقاء تئاتر  عمل کند. با این حال، تحلیل دقیق ساختار مدیریتی و چالشهای موجود در برگزاری این جشنواره، نقاط ضعفی را آشکار میسازد که نیازمند توجه جدی و اصلاحات بنیادین است.

یکی از مشکلات بارز در نظام مدیریتی جشنواره، فقدان بستری مناسب و کمیتشناسی دقیق جهت ارزیابی آثار نمایشی است. این نقیصه منجر به ایجاد فضایی مبهم برای هنرمندان میشود و آنها را به سمت تولید آثار کلیشهای سوق میدهد، به جای آنکه به تجربههای نوآورانه و خلاقانه دست یابند. به بیان دیگر، در شرایطی که جشنواره فاقد معیارهای شفاف و روشن برای انتخاب و ارزیابی آثار باشد، خلاقیت و ابتکار هنری به حاشیه رانده میشود و این خود به مرور زمان از سطح کیفی تئاتر میکاهد.

علاوه بر این، عدم حمایتهای مستمر از تئاتر در طول سال و تنها تمرکز بر دوره زمانی برگزاری جشنواره، موجب ایجاد عدم توازن در فضای هنری و توسعهای کشور میشود. در یک اکوسیستم فرهنگی که فقط در زمان برگزاری جشنواره به فعالیت هنری توجه میشود، هنرمندان با بحرانهایی مواجه خواهند شد که به نوبه خود مانع از شکوفایی استعدادها و ایجاد آثار عمیق میگردد. این مسأله به ویژه در میان هنرمندانی که به دنبال خلق آثاری با مضمون اجتماعی و فرهنگی میباشند، میتواند به عدم نتیجهگیری مطلوبی منجر شود.

ایجاد یک اتاق فکر فعال و تعاملپذیر که مشارکتهای مختلف از هنرمندان، منتقدان و مدیران فرهنگی را در بر بگیرد، امری ضروری و بنیادی است. چنین اتاق فکری میتواند ضمن ارزیابی مستمر وضعیت نمایشنامهها و آثار نمایشی، سعی در تدوین راهبردی بلندمدت برای حمایت از تئاتر کشور داشته باشد. بر همین اساس، نیاز به ایجاد کارگروههای تخصصی در زمینههای مختلف مانند نویسندگی، کارگردانی، بازیگری و مدیریت فرهنگی احساس میشود تا بتوانند زمینه همافزایی و همسویی در این عرصه را فراهم آورند.

از دیگر مولفههای تأثیرگذار بر بهبود ساختار مدیریتی جشنواره، توجه به تجارب بینالمللی و الگوهای موفق در دیگر کشورهاست. بهطور مثال، بررسی مدلهای موفق جشنوارههای تئاتری در جهان میتواند به ما کمک کند تا با شناسایی نقاط قوت و ضعف آنها، بستری مناسبتر برای برگزاری جشنواره تئاتر فجر ایجاد کنیم. این الگوها نه تنها میتوانند الهامبخش باشند، بلکه راهکارهایی عملی برای رفع چالشهای موجود نیز ارائه دهند.

ارتقاء جایگاه جشنواره تئاتر فجر بهعنوان یک رویداد کلیدی فرهنگی، نیازمند اصلاحات عمیق و بنیادین در ساختار مدیریتی آن است. تلاش برای گرفتن بازخوردهای مداوم از هنرمندان، منتقدان و مخاطبان، به همراه ایجاد برنامههای حمایتی بلندمدت، میتواند به آن کمک کند تا به حقیقتی فراتر از یک جشنواره معمولی بدل شود و در نهایت سرمنشاء تحولی عظیم در هنر تئاتر کشور گردد. با این رویکرد، جشنواره میتواند بهعنوان محملی برای بروز خلاقیتهای هنری، ارتقاء کیفیت آثار نمایشی و جذب مخاطبان جدید عمل کند و به شکوفایی فرهنگ و هنر ایران در سطح ملی و بینالمللی کمک نماید.

 

 

 

source