Wp Header Logo 1898.png
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

رابرت پتینسون، مارک رافلو، تونی کالت، استیون ین و نائومی آکی در جدیدترین فیلم بونگ جون-هو، که قرار است در تاریخ ۷ مارس اکران شود، نقش‌آفرینی کرده‌اند.

به گزارش انتخاب و به نقل از وقتی «میکی 17» همان فیلمی باشد که انتظار دارید، واقعاً تماشایی است. نسخه‌های متعدد رابرت پتینسون مشغول ماجراجویی در دنیایی شگفت‌انگیز علمی-تخیلی، معمولاً در کنار گروهی از بازیگران مکمل بی‌نظیر. بخش عمده‌ای از فیلم این ویژگی‌ها را شامل می‌شود: فضایی مملو از شوخی‌های شخصیت‌محور، دنیاسازی قوی و جزئیاتی هیجان‌انگیز. اتفاقات عجیب‌وغریب یکی پس از دیگری رخ می‌دهند و همه آن‌ها سرگرم‌کننده و جذاب هستند. اما در طول فیلم، یک داستان فرعی که در ابتدا نقش کوچکی دارد، به تدریج در مرکز توجه قرار می‌گیرد و همین امر باعث ایجاد عدم توازن در روایت و لحن فیلم می‌شود، و مانع از رسیدن اثر به پتانسیل کامل آن می‌شود.

این فیلم، که بر اساس رمانی از «ادوارد اشتون» ساخته شده و توسط بونگ جون-هو، کارگردان برنده اسکار، نوشته و کارگردانی شده، در آینده‌ای نزدیک روایت می‌شود؛ دنیایی که در آن فناوری خاصی برای کلون‌سازی افراد به وجود آمده است. این تکنولوژی می‌تواند نسخه‌ای کامل و دقیق از یک فرد بسازد، حتی همراه با آخرین خاطرات او. اما همان‌طور که انتظار می‌رود، این فناوری پرسش‌های اخلاقی و مذهبی فراوانی به وجود می‌آورد و تا جایی جنجال‌برانگیز می‌شود که در زمین ممنوع اعلام می‌شود. اما از آنجا که داستان در آینده رخ می‌دهد، این ممنوعیت در فضا اعمال نمی‌شود. در همین حین، فردی به نام «میکی» (با بازی پتینسون)، که زندگی یکنواخت و بی‌اهمیتی دارد، از طریق مجموعه‌ای از اتفاقات خنده‌دار و پیش‌بینی‌نشده، شغلی با عنوان «فرد فداشدنی» (Expendable) پیدا می‌کند. وظیفه این شغل ساده است: مردن.

اما چرا باید فردی برای مردن استخدام شود؟

این موضوع به دلیل شرایط مأموریتی است که میکی در آن قرار می‌گیرد؛ مأموریتی که گروهی از افراد، که از وضعیت زمین خسته شده‌اند و دیگر امیدی به زندگی در آن ندارند، در تلاش هستند تا سیاره‌ای جدید، در اعماق فضا، را برای سکونت انسان کشف و آماده کنند. مأموریت آن‌ها توسط شخصی به‌نام «سناتور مارشال» (با بازی مارک رافلو) رهبری می‌شود؛ مردی کاریزماتیک اما نسبتاً احمق، که پس از شکست در دو انتخابات ریاست جمهوری، همراه با صدها مسافر چاپلوس، در جستجوی ایجاد تمدنی جدید در کهکشان است. مارشال، فردی قدرت‌طلب و خودنمای کامل، با پوستی نارنجی، دندان‌هایی بزرگ، موهایی مصنوعی و شخصیتی که به‌وضوح شما را به یاد شخصیت خاصی در دنیای واقعی می‌اندازد، از طریق این مأموریت سعی در ساخت جهانی جدید دارد.

یکی از ویژگی‌های بارز فیلم، دنیاسازی بسیار قدرتمندی است که داستان بر آن بنا شده است. تقریباً هر سوالی که ممکن است به ذهنتان برسد: «این فناوری چگونه دقیقاً کار می‌کند؟»، «واکنش جامعه به آن چیست؟» یا «چگونه ممکن است تحت سوءاستفاده قرار بگیرد؟»، با جزئیاتی شگفت‌انگیز پاسخ داده می‌شوند؛ چیزی که نشان‌دهنده ذهن خلاق بونگ جون-هو و اشتیاق او به ژانر علمی-تخیلی است. تمام این جزئیات با ریتمی مناسب به مخاطب معرفی می‌شوند و میکی، در یک چرخه مداوم از مرگ و زندگی، در معرض خطرات مختلف کاری قرار می‌گیرد؛ از آزمایش‌های پزشکی بر روی انواع بیماری‌ها و داروها گرفته تا مأموریت‌هایی کشنده.

در همین حین، می‌بینیم که رابطه میکی با دوست خودخواهش «برتو» (با بازی استیون ین)، و همچنین عشق در حال شکل‌گیری‌اش با یک سرباز به‌نام «ناشا» (با بازی نائومی آکی)، خط اصلی داستان را در ابتدا شکل می‌دهد. این روابط، که بیشتر جنبه انسانی و احساسی دارد، وقتی با موضوع کلون‌سازی ترکیب می‌شوند، به‌شدت جالب و تأثیرگذار هستند. اما هرچه مأموریت فضاییشان پیش می‌رود، نقشه مارشال برای ایجاد یک نژاد برتر انسانی به مرکز توجه داستان تبدیل می‌شود. داستانی که در ابتدا عجیب و سرگرم‌کننده به نظر می‌رسید، به تدریج حالتی جدی‌تر و البته قابل‌پیش‌بینی‌تر پیدا می‌کند؛ شاید به این دلیل که ما همین حالا نیز در دنیایی شبیه به داستان زندگی می‌کنیم.

بونگ، در اکثر فیلم‌هایش، از «انگل» گرفته تا «برف‌شکن»، به مسائل اجتماعی و سیاسی می‌پردازد و پیام‌های او معمولاً واضح و بی‌پرده هستند. در «میکی 17»، کنایه‌های سیاسی در ابتدا پنهان‌تر به نظر می‌رسند. اما به‌تدریج، طرحی که ابتدا حاشیه‌ای بود، یعنی تسلط مارشال برای بازسازی تمدنی جدید، به محور فیلم تبدیل می‌شود. مخاطب به‌وضوح می‌تواند تأثیر سیاست‌های امروز را بر فیلم احساس کند؛ به‌خصوص که داستان مارشال شباهت زیادی به وقایع سیاسی و رهبران مشابه در دنیای واقعی دارد.

در ادامه، موضوع کلون‌سازی میکی و نقشه مارشال به طور کامل به هم پیوند می‌خورد و داستان بار دیگر تغییر مسیر می‌دهد. فیلمی که در ابتدا به‌عنوان یک اثر علمی‌تخیلی قدرتمند شروع شده بود، به اثری سیاسی تبدیل می‌شود و در نهایت به موضوع دیگری ختم می‌شود که، هرچند جالب است، اما عدم تعادل در لحن و موضوع همچنان آسیب خود را بر فیلم می‌گذارد.

هنرپیشگان فیلم، بی‌نقص هستند. 
رابرت پتینسون، با ایفای نسخه‌های مختلف از خودش در یک نقش، کاری تحسین‌برانگیز انجام داده و موفق شده است به شخصیت میکی عمق ببخشد، حتی وقتی او بارها و بارها بازتولید می‌شود. مارک رافلو و تونی کالت نیز لحظاتی فراموش‌نشدنی خلق می‌کنند (کافی است فقط به سکانس معروف «سس» فکر کنید). البته، بازی رافلو گاهی بیش‌ازحد شبیه به تقلید از شخصیت اصلی الهام‌بخش او می‌شود. استیون ین به‌خوبی در نقش دوستی منفور که دوست دارید از او متنفر شوید، ظاهر شده، و نائومی آکی نیز تعادل کاملی میان قدرت و لطافت در نقش خود ارائه می‌دهد.

در نهایت، «میکی 17» فیلمی است که پتانسیل بالایی دارد، اما گاهی تحت تأثیر پیام‌های بیرونی و اشاره‌های سیاسی، شفافیتش را از دست می‌دهد. با این وجود، همچنان فیلمی منحصربه‌فرد، عجیب و تماشایی است که ارزش یک بار دیدن را دارد.

«میکی 17» تازگی نخستین نمایش جهانی خود را در جشنواره فیلم برلین داشته و در تاریخ ۷ مارس در سینماهای آمریکا اکران خواهد شد.

source