ادبیات فارسی خاستگاه حکمت و اخلاق و انساندوستی است و از این رو در ماه خدا چیدن میوههای رنگارنگی که از اشجار حکمت بزرگان ادب ایران باقی مانده و ریشه در چشمه جوشان معرفت دارد میتواند ضیافت الهی را دلچسبتر کند.
«چشمه حکمت» سلسله گفتارهایی مجمل و مختصر از ادبیات فارسی در زمینه حکمت، عرفان و دین است که هر سال در ماه مبارک رمضان، از نگاه و قرائت یکی از چهرهای ادبی کشور در خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) تقدیم شما خوانندگان روزهدار میشود تا قطرههایی شفابخش از اقیانوس رحمت الهی را در کنار هم بچشیم.
در این رمضان همراه با استاد سیدحسن نورانی؛ شاعر، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی هستیم و در سومین قسمت که همگام با سومین روز از ماه مبارک رمضان است به موضوع اهمیت «روزی» پرداختهایم.
در باب روزی
آنچنان که در قسمتهای پیشین، مسیر درسگفتارهای «چشمه حکمت» و طرح مباحث خود را استوار بر گلستان سعدی آغاز کرده و پیش بردیم؛ در سومین ایستگاه نیز کماکان بر این اثر ارزشمند مصلحالدین، سعدی شیراز استواریم و نگاه خود را بر دیباچه این اثر متمرکز میکنیم.
دیباچهای که مملو از نکتههای ارزنده و نیازمند نگرشهای متفاوت در باب اندیشه؛ مداقه؛ تأمل و تفکر است. به گونهای که تنها تمرکز و تامل کردن بر دیباچه گلستان سعدی برای هر اهل معرفت و حکمتی به مثابه نشستن بر خوان پُر نعمتی است که در هر همراهی و همدلی، میوهای رسیده و طعامی مملو از مبانی معرفتبخش روح و ارتقادهنده علو درجات انسانی برای رهرو و سالک این مسیر با خود به ارمغان دارد.
آنچنان که پیشاز این نیز بر آن تأکید داشتهام، یکی از اصلیترین مناظر دعوتکننده مسیر عبودیت از دیدگاه سعدی قرار گرفتن در مرتبت «شکرگزاری» است. این همان صفت نیکوی انسانی در برابر خالق و آفریدگار اعظم است. صفتی که در تمامی ادیان بر آن تأکید شده؛ حتی گفته شده که «آلبرت انیشتین» دانشمند و فیزیکدان برجسته جهان نیز در طول روز، هنگام قدم زدن برای خود قدمهای شکرگزاری داشته و طی یک روز در بیش از برداشتن صد قدم، هر بار خدای را شکر میکرده است.
با نگاهی بر زندگی بزرگان جهان نیز به وضوح درمییابیم که همه آنها مؤلفه و صفت شکرگزاری را معجزهای دانسته و بر آن تاکید داشتهاند.
در همین دیباچه گلستان، قبل از آنکه سعدی آن را به پایان ببرد و زُلف آن را به مدح نبی مکرم اسلام(ص)؛ درست همانطور که در سنت ادبیت ادبیات حکیمان و عرفای کاروان هزاره شعر و ادب شعر، ادب و عرفان فارسی بوده گره بزند؛ دو بیت ارزشمند را با مخاطبانش قسمت کرده است و میگوید:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
مراد سعدی از «ابر و باد و مه و خورشید و فلک»، ارجاع و اشارت به تمامی کائنات دارد. او تأکید دارد که تمامی کائنات، همت خود را به کار بستهاند تا تو (انسان) نانی به کف آری! در اینجا «نان» در ساحت آرایههای ادبی در مقام «مجاز» است و از آن به معنای روزی زندگانی استنباط میشود.
حال وقتی بر گلستان سعدی، دیباچه آن و این دو بیت با دقت و تأمل بیشتری مینگریم؛ به وضوح درمییابیم که تمام کائنات در تلاش هستند و حاصل تلاش کائنات را انسان استفاده میکند. میلیونها سال است حیوانات در این کره اثیری زندگی میکنند و طی همین اعصار و قرون درختها به بار نشستهاند و درنهایت ثمره آن را انسان استفاده کرده است.
تمام کائنات در هستی از حیوانات اهلی تا وحشی؛ از گیاهان خودرو تا گیاهانی که توسط انسان به نوعی اهلی شدهاند و حال در قامت کشاورزی و باغبانی ارزش و آوردهای در مقام طعام و خوراک برای انسان با خود به همراه دارند؛ حاصل همه اینها درنهایت از زمین رسته و روییده میشود و زمین نیز تحت اختیار انسان است.
حال با این نگاه، انسانی که همه کائنات در حال خدمت به او هستند و سعدی نیز بر آن تأکید دارد که کل کائنات در خدمت تو انسان هستند؛ پس بیمعرفتی است (شرط انصاف نیست) که اگر انسان فقط در خدمت یک کَس یا یک چیز که همانا خداوند سبحان است نباشد.
امیدوارم این عظمت و اهمیت گفتار سعدی که در همین دو بیت نهفته است را همه ما بتوانیم درک کنیم و توفیق آن را داشته باشیم که بندگی خداوند را بهجای آوریم. اگر آنطور که شایسته اوست نمیتوانیم اما در مسیر بندگی، ناشایست نیز نباشیم.
انتهای پیام
source